رضا مجیدزاده؛ مدیر گروه سیمرغ توسعه

آنچه در ماندگاری و دیرپایی فساد، نقش دارد،‌ اما بیشتر از آن‌که به نوع فساد مربوط شود به نوع مقابله با فساد بستگی دارد؛ چنانچه فاسدان بزرگ با خیالی آسوده، منابع عمومی را غارت کنند یا با پرداخت رشوه‌های هنگفت، قانون را دور بزنند و بدون توجه به شایستگی به یک موقعیت/قرارداد/سود برسند و در ظاهر فقط با خرده‌فاسدان برخورد شود آنگاه فساد دیرپاتر می‌شود.
افزون بر این، به نظر می‌رسد که قالب‌های متمرکزتر از فساد، پایداری بیشتری دارند. رهبران فاسدی همچون خانواده سوهارتو در اندونزی، فردیناند مارکوس در فیلیپین یا حتی حکومت شوروی سابق، انگیزه‌ای برای کشتن مرغ تخم‌طلای خود نداشته‌اند. در عوض، آنها درباره فساد، بر روی نوعی تبانی محدود با بوروکراسی پافشاری دارند که در قالب آن، سطح مورد توافقی از رشوه‌خواری توسط بازوهای متفاوت بوروکراسی، مورد پذیرش است.
برخی مطالعات به نتایج جالب‌تری رسیده‌اند: پیامدهای منفی وجود رقابت در یک صنعت خصوصی خاص در عین عدم وجود رقابت بین ارایه‌دهندگان خدمات دولتی را خاطرنشان کرده‌اند. فساد همراه با دزدی را در یک صنعت رقابتی کامل و اثر آن روی سرعت فساد، در نظر بگیرید چون در رقابت کامل، سودهای اقتصادی بلندمدت، برابر با صفر است، هر بنگاهی که از پرداخت رشوه ناتوان باشد، از کسب و کار خارج می‌شود. بنابراین بنگاه‌ها ناچار می‌شوند تا فقط برای بقا در تردمیل رقابتی صنعت، رشوه بپردازند؛ در نتیجه، فساد همانند یک غده سرطانی در سراسر صنعت سرایت می‌کند. در این‌جا معضل کژگزینی بروز پیدا می‌کند چون فشار رقابتی، بنگاه‌های صادق را، به نفع بنگاه‌های غیرصادق، از بازار به بیرون می‌راند. معضل کژمنشی نیز وجود دارد: بنگاه‌هایی که در شرایط مرزی قرار دارند از صداقت به عدم‌صداقت می‌گروند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *