مک‌کانل و همکارانش در کتاب اقتصاد پایه، توصیفی مختصر اما گویا از اهمیت تعامل با جهان ارایه داده‌اند: صحرانشینان دوست دارند فکر کنند که «دنیا را پشت سر نهاده‌اند» اما همانند یک اطلس، دنیا را روی دوش خود، حمل می‌کنند. اغلب تجهیزات آنها وارداتی است؛ چاقوهایی از سوئیس، بارانی‌هایی از کره جنوبی، دوربین‌هایی از ژاپن، ظروف آلومنیومی از انگلستان، کیسه‌های خواب چینی و قطب‌نماهای فنلاندی. به علاوه، ممکن است آنها با ماشین‌هایی نظیر تویوتای ساخت ژاپن و بی‌ام‌دبلیوی ساخت آلمان، مشغول رانندگی باشند، قهوۀ برزیلی بنوشند یا موز هندوراسی بخورند!
این توصیف، دو نکته مهم در خود دارد: اول،‌ هیچ کشوری در دنیا نمی‌تواند به تنهایی نیازهای خود را تامین یا برطرف کند و بستن درب‌ها به روی جهان، افتخاری ندارد و دوم، تعامل سازنده با جهان، رفاه را شهروندان را افزایش می‌دهد. وقتی کشوری با دنیا تعامل نداشته باشد یعنی نااطمینانی درباره کمبود یا حتی قطع دسترسی به منابع، بالا می‌رود و خطر افزایش نسبت جمعیت به منابع، کشور را تهدید می‌کند؛ اگر فشار برای افزایش جمعیت نیز وجود داشته باشد، احتمال گرفتاری در دام جمعیت (سرعت بیشتر رشد جمعیت در مقایسه با منابع)، بیشتر می‌شود. به همین خاطر است که مهار قیمت‌ها سست می‌شود و در شرایط غلبه تورم ساختاری (اثرپذیری قیمت‌ها از توزیع نابرابر قدرت و امکان قیمت‌گذاری دلخواه و تعدیل‌های قیمتی مداوم بر اثر تحریک انتظارات)، اقتصاد در گردبادی از افزایش عدم قطعیت و تورم می‌افتد. در این شرایط، حتی تلاش برای ترساندن مردم از تهدید پوچ تجزیه از درون نیز بیفایده است چون وزن نارضایتی از حکمرانی، بسیار بسیار، سنگین است.
تحلیل بالا به جانبداری از دولت نیست اما روی این نکته تاکید دارد که وقتی نزدیک به یک دهه، در شیپور تنش فعال و ویرانگر با جهان دمیده شده و بیماری هلندی مربوط به نفت ۱۵۰ دلاری و رانت‌بازی متعاقب آن، بنیه تولید را فرسوده، یک‌شبه یا یکساله، چه جهش تولیدی رخ می‌دهد که درمانی برای تورم باشد. هرچند که تورم مهارگسیخته کنونی، از فشارهای سمت عرضه و تقاضا نیز ناشی شده و همه آن به انتظارات باز نمی‌گردد. هزینه‌های تولید بالا می‌رود چون دسترسی مستقیم به نهاده‌ها، بسته است و از سوی دیگر، نظارت ضعیف هم رفتارهای فرصت‌طلبانه در ظاهر تولید اما استفاده از رانت قیمت‌های دستوری را تقویت می‌کند.
مشکل اصلی بسیار ریشه‌ای‌تر است و در این شرایط باید به محیط فعالیت توجه کرد؛ اطمینان بین سی مرغ از بین رفته و اطمینانی نیست که کالای الف، فردا هم عرضه شود یا قیمت آن ثابت بماند و در نتیجه، امروز به قیمت بالاتر از دیروز، تن داده می‌شود و همین مساله، قیمت‌ را بیشتر بالا می‌برد. این زنجیره گسسته اطمینان و اعتماد، نتیجه عدم رای به شفافیت و لوایح مربوط به مبارزه با پولشویی و تامین مالی مبارزه با تروریسم است که به موش‌های فاسد و رفیق‌دار اجازه داده تا ریشه اعتماد را بجوند و در بستر بی‌اعتمادی، نااطمینانی و شکست هماهنگی، مهاری برای افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و بهبود دیگر عرصه‌های رفاه و رضایت نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *