عوامل اجتماعی، توسعه و منابع
رئیس كارگروه: آقای عبدالرسول دیوسالار
شماره جلسه: ۸۴
تاریخ برگزاری: ۱۳۹۲/۵/۲
محل برگزاری: اندیشگاه طرح توسعه هزاره
مدت زمان: سه ساعت
حاضرین (به ترتیب الفبا): مهندس هومن ابوترابی، دکتر علی اسدی، مهندس فیروز بالكانی، دکتر غلامرضا حداد، عبدالرسول دیوسالار، دكتر موسیپور، دکتر مهرداد ناظری، دکترامیر هنرپور
غائبین: دکتر مهدی نوری، ابوالفضل نوری
میهمانان: دکترسهرابی
تنظیمکننده: سمیه میربراتی
عنوان: عوامل اجتماعی، توسعه و منابع
کلیدواژه: عوامل اجتماعی، توسعه، سطح دسترسی
دستوركارجلسه:
در جلسات پیشین كارگروه نمایی كلی از كتاب دوم منابع ملی در پاسخگویی به این سوال كه مكانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه چیست مشخص گردید. در این جلسه جناب آقای دکترناظری و آقای دکترهنرپور به ارائه مباحث تکمیلی خود با موضوع لایه های اجتماعی و منابع پرداختند. سپس توسط اعضا مورد بررسی قرار گرفت. در انتها برای هرچه بهترشدن مقاله پیشنهاداتی بیان گردید. مقاله ایشان یكی از فصول كتاب است.
مشروح جلسه:
ارائه قبلی یک بحث مفهومی منهای دیدگاه های عملیاتی بود، در صورتی که الگوی استخراج شده باید خود را به شکل عملیاتی نیز نشان می داد. به همین منظور آقای دکترهنرپور مباحث را در حوزه عملیاتی و براساس آمار کمی مورد بررسی قرار دادند. در انتهای هر بخش مباحث در سطح کشورها تست می گردد و نشان می دهد که این الگو در قابلیت ارائه و تطابق با وضعیت کشورهای جهان را دارد و از این لحاظ مباحث مفهومی را کامل می کند.
دکتر ناظری: با توجه به اینکه بحث ما رابطه میان توسعه و منابع است. ذکر گردید که یک سری حلقه ها در این میان وجود دارند که می توانند رابطه میان منابع و توسعه را بالا و پایین ببرند. به منظور هماهنگی این بحث با متدولوژی های مختلف واژه لایه به عوامل تبدیل گشت.
نگاه بنده به توسعه، اجتماعی و فرهنگی است. هفت عامل وجود دارد که رابطه میان منابع و توسعه را تحت تاثیر قرار می دهند.
سوالات تحقیق:
۱-بالاترین میزان اثرگذاری منابع بر روی توسعه كجاست؟
۲-چگونه می توان كیفیت اثرگذاری منابع بر روی توسعه را مورد سنجش قرار داد؟
۳-تشخیص پتانسیلهای جدید از منابع كه روند رسیدن به توسعه را تسریع میكند، چگونه است؟
تعاریف بسیاری برای توسعه وجود دارد اما تعریف مورد توجه بنده از توسعه عبارت است از كوشش همه¬جانبه، متنوع و گوناگون كه به تامین خوشبختی و آرزوهای انسانی توجه دارد، اما تضمین خوشبختی را منوط به حفظ، مدیریت بهینه و بهره¬ورانه از منابع می¬داند. در واقع طبق این دیدگاه توسعه زمانی بالنده، موثر و پویا خواهد بود كه به تعادل میان انسان و محیط زیست كمك نماید.
دو روند برای اثرگذاری منابع بر توسعه وجود دارد:
الف: روند ایستا (static)
ب: روند پویا یا دینامیك (Dynamic)
در روند ایستا، برای میزان اثرگذاری منابع بر توسعه یک روند خطی وجود دارد. هرچه منابع بیشتری استخراج کنیم شرایط بهتر می شود. منابع و نحوهی اثرگذاری آن بر روند توسعه به هیچ عنوان مدنظر قرار نمیگیرد. اما در روند پویا، كنشگران توسعه هرگز مسیر خطی و كم تغییر یا بدون تغییر را برای رسیدن به توسعه در نظر نمیگیرند، بلكه آنان بر این باورند كه نحوهی بكارگیری منابع و یا نوع نگاه به آن میتواند بر كیفیت، سرعت و شتاب توسعه اثر بگذارد. آنچه از روند پویا قابل ذکر است هفت عامل اثرگذار بر توسعه است.
نگاه اجتماعی و فرهنگی به توسعه در هزاره سوم پررنگ شده است. لذا باید به نقش عوامل و نیروهای اجتماعی- فرهنگی كه رابطه میان منابع و توسعه را دستخوش تحول میكنند، توجه كرد. عدم توجه به فرهنگ یا ذهنیات و باورهای یك جامعه میتواند راه رسیدن به توسعه را سختتر نماید. ریشه بسیاری از عواملی كه به كند شدن روند توسعه همهجانبه كشورها كمك نموده بستگی به عوامل اجتماعی و فرهنگی دارد. به عنوان مثال بینش مردم یك جامعه (common sences) میتواند در كند شدن روند توسعه مؤثر باشد.
دکترهنرپور: در روش ابتدا رابطه میان منابع و توسعه براساس نظریات مانوئل کاستلز، آمارتیاسن، هابرماس، پیتر اوانژ، دراکر، هیرشمن، کلمن و پوتنام مفهوم سازی شده است. این رابطه از نظر مفهومی نشان داده شده که چگونه به شکل نظری در این رابطه اثر می گذارد. برای بررسی کمی ابتدا سعی کرده شاخص های مرتبط با هر یک از این مفاهیم را تعیین کنیم و این شاخص ها را عملیاتی کنیم. سپس این شاخص های عملیاتی را با روش خاصی ترکیب کرده و به یک شاخص ترکیبی تبدیل کنیم. سپس با توجه به شکل داده، ثابت یا متغیر بودن آنها، هدف پژوهش که بین کشوری است یا تنها می خواهد در طول زمان بررسی شود و … روش تحقیق را انتخاب کرده ایم. ما تعدادی کشور را در طول مدت ۶ یا ۷ سال بررسی کرده، اطلاعات آنها را جمع آوری کرده و روی این اطلاعات تحلیل را انجام داده ایم. روش تحلیل مشتمل بر سه قسمت است:
در روش Between effectsمیانگین هر کشور در طول دوره زمانی محاسبه شده، سپس تحلیل انجام می شود. در واقع بررسی می شود که تغییرات متغیرهای مستقل و وابسته در بین کشورها چه تاثیری بر روی مفاهیم دارد. اگر متغیر ثابت وجود نداشت از این روش استفاده می شود. در صورت وجود یک متغیر ثابت از روش Fixed effects یا Random effects استفاده می شود. برای انتخاب یکی از این دو روش، از آزمونی به نام Hausman test استفاده می شود که نتیجه آن نشان می دهد کدام یک از این روش های تحلیل کمی مناسب داده های ما است و بهتر می تواند داده ها را توضیح دهد. بعد از این آزمون به سراغ تحلیل مفهومی روابط می رویم. این متغیرها به دو صورت Mediation و Moderationدسته بندی شده اند. Mediation یا متغیرهای مداخله گر، متغیرهایی هستند که از طریق آنها متغیر مستقل(منابع) بر متغیر وابسته (توسعه) اثر می گذارد. یک فرآیند سه مرحله ای دارد. در یک مرحله تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته بررسی می شود. که باید معنی دار باشند. در مرحله بعد تاثیر متغیر مستقل بر متغیر مداخله گر بررسی شود که باید معنی دار باشند. سپس تاثیر متغیر مستقل را به طور همزمان بر هر دو متغیر بررسی کنیم. در اینجا تنها معنی دار بودن رابطه میان متغیر مداخله گر و منابع کفایت می کند. یک نوع متغیر تعدیل گر وجود دارد که بر شدت رابطه اثر می گذارد و یا می تواند جهت رابطه را تغییر دهد.
دکتر ناظری: عوامل تاثیرگذار بر توسعه عبارت اند از:
عامل اول: نگرش مردم؛ نگرش مردم یكی از جدیترین و مهمترین متغیرهای اثرگذار در رابطه میان منابع و توسعه است.به طور كلی عقاید و رسوم و دیدگاههای یك جامعه نقش اساسی در توانایی یا ضعفهای آن جامعه دارد. متغیر نگاه بلند مدت – نگاه كوتاه مدت در رابطهی میان منابع و توسعه بسیار اثرگذار است. در حوزهی تصمیمگیری كنشگران اجتماعی افراط و تفریط یك موضوع مهم است كه به نگرش افراد بستگی دارد. در مباحث مربوط به توسعه بحث تعادل در مصرف نكته بسیار مهمی است. در مباحث توسعه پایدار به حد بهینه مصرف توجه میشود.
برای بررسی کمی این عامل داده های ۷۲ کشور در بازه زمانی ۲۰۱۱-۲۰۰۵ در رابطه با شاخص افراط و تفریط مورد بررسی قرار گرفت. این اطلاعات در این بازه زمانی تغییر نمی کند. به همین دلیل از رگرشن بین کشورها استفاده شده است. (دکتر هنرپور)
عامل دوم: سازمانهای مردم نهاد؛ که دارای دو ویژگی هستند:
الف) به لحاظ هویتی از دولت مستقل هستند.
ب) به دنبال منافع مالی و اقتصادی نیستند.
در تعریف سازمان ملل NGOها، سازمانهایی هستند كه فعالیتهای داوطلبانهای را در راستای كمك كردن به افراد نیازمند، توجه به علایق و نیازهای فقرا، حمایت از محیطزیست، فراهم كردن سرویسهای اجتماعی یا عهدهدار شدن توسعههای مناطق محلی را انجام میدهند. در جوامعی كه از پتانسیل سازمانهای مردم نهاد استفاده میشود، مردم فرصت مناسبی پیدا میكنند تا بر سیاستها و برنامهریزیها اثر بگذارند. در واقع در كشورهایی كه از نقش نهادهای مردمی استفاده میكنند، منابع در هر مرحله از فرآیند تغییر و تحول به روند نهایی توسعه همه جانبه كمك خواهند كرد.
متغیر کمی که بتواند وضعیت NGOها را به درستی نشان دهد یافت نشد. حقوق کارگران به معنی آزادی تجمعاتی که کارگران می توانند داشته باشند، مورد بررسی قرار گرفت. که برای ۱۱۴ کشور در بازه زمانی ۲۰۱۰-۲۰۰۵ انجام گرفت. (دکتر هنرپور)
عامل سوم: ساختار دولت؛ از موضوعات مهم رابطه میان منابع و توسعه است. دولت حداكثری و یا حداقلی، میزان مداخله دولت در حوزه های مختلف و کارآمدبودن دولت مباحث مهمی است که باید به آن ها توجه شود. در بررسی این عامل دو دیدگاه اصلی نوسازی و وابستگی وجود دارد. در دیدگاه نوسازی دولت سعی می کند از کارایی دولت استفاده کند و نقش حداقلی را برای دولت در نظر می گیرد و به نوعی به آزادی های فردی توجه می کند. اما متفكرین نظریه وابستگی متعقدند كه توسعه نیافتگی كشورها محصول كاركردهای درونی یك سیستم نیست. بلكه توسعه نیافتگی محصول ارتباط كشورهای توسعه نیافته با كشورهای توسعه یافته است.
یکی از مهمترین دیدگاه های فعلی در ارتباط با دولت توسعه گرا مربوط به پیتراِوانژ جامعهشناس است به عقیده او دولت كارآمد دولتی است كه بتواند ضمن استقلال، متكی به جامعه باشد. در واقع رابطه میان دولت و جامعه یك رابطه منسجم و دو سویه و مبتنی بر گروههای مدنی است. نقش های متفاوتی برای دولت در نظر گرفته شده است، نقش متولیگری، نقش متصدیگری، نقش قابلهگری، نقش پرورشگری، دو نقشی که بنده به اینها اضافه کرده ام نقش انعطافپذیری و نقش خلاق است. دو مدل دولت توسعه گرا و چپاول گر وجود دارد. دولت توسعه گرا منابع را شناسایی می کند و آنها را ظرفیت سازی می کند و در عمل استفاده می کند. دولت چپاول گر در محیط شناسی ضعف دارد و ظرفیت ها را تشخیص نمی دهد به همین دلیل برنامه آن ضدتوسعه است.
برای بررسی کمی این متغیر داده های ۱۱۵ کشور در بازه زمانی ۲۰۱۱-۲۰۰۵ مورد بررسی قرار گرفت. در اینجا باید از روش Fixed effects یا Random effects استفاده می شد. با توجه به آزمون Hausman چون p-value آن کمتر از ۵% است از روش Fixed effects استفاده کردیم. (دکترهنرپور)
عامل چهارم: دانش و معرفت؛ هدف اصلی یك جامعه دانش محور، دسترسی به منابع دانشی و معرفتی است كه اقتصاد را دچار تحول اساسی خواهد كرد. امروز بحث قدرت در سایه اتكا به دانش شكل میگیرد. در حقیقت دانش و اطلاعات یك كشور را به سوی موفقیت و توسعه پیش میبرد. محورهای اصلی در عصر صنعت، صنعت، کارخانه، نیروی کار، سرمایه و زمین بوده است. در عصر دانش محورهای علم، اطلاعات، ارتباطات، فضای مجازی و تجارت بیشتر مورد توجه است.
چرا توسعه به آسانی به وقوع نمیپیوندد؟ عوامل زیادی در عدم تحقق توسعه یافتگی دخیل است. اما مهمترین عامل آن عدم ورود به گستره دانشی است. امروزه معرفت حائز اهمیت است. به عقیده بنده علت سخت تر شدن توسعه در دوره جدید این است که زیرساخت اصلی توسعه که معرفت است وجود ندارد. اگر خلاقیت در جامعهای رشد یابد، یعنی بسترهای شكلگیری ذهن خلاق ایجاد شود، نتیجه آن افزایش توجه به دانش خواهد بود و بر روی گستره دانش اثر مستقیم خواهد داشت و به تبع آن بهرهوری از منابع بالا رفته و توسعه به وقوع خواهد پیوست.
تاثیر عامل اختراعات یعنی تعداد اختراعاتی که شهروندان آن کشور در آن کشور ثبت کرده اند، برای ۸۵ کشور در بازه زمانی ۲۰۱۱-۲۰۰۵ مورد بررسی قرار گرفت. زمانی که تعداد اختراعات زیاد است اثرگذاری منابع بر توسعه بیشتر خواهد بود. (دکتر هنرپور)
عامل پنجم: سرمایه اجتماعی؛ سرمایه اجتماعی یک بحث ارزشی و تا حدی اخلاقی است. بحث اساسی در اینجا این است که منبع چگونه میتواند بر روی منبع اثرگذار بوده و به نوعی به توسعه كمك كند. به عقیده بنده سرمایه اجتماعی یک منبع اخلاقی است و این منبع اخلاقی در رابطه میان منابع و توسعه نقش ایفا می کند. اعتماد و مسئولیت اجتماعی دو شاخص اصلی سرمایه اجتماعی هستند. صداقت، درستی و پاكی، شایستگی، داشتن مهارت و دانش در زمینهی فنی و روابط انسانی و… از ابعاد اعتماد هستند. مسئولیت اجتماعی عبارت است از تعهدات و مسئولیتهایی كه انسان در فرآیند زندگی اجتماعی و تعامل با دیگران ناگریز از رعایت آن هستند.
شاخص مسئولیت اجتماعی برای ۶۱ کشور مورد بررسی قرار گرفت. مشاهده شد که منابع کاملاً از طریق مسئولیت اجتماعی افراد آن جامعه به محرکی برای توسعه تبدیل می شوند و به تنهایی نمی توانند بر توسعه اثرگذار باشند. (دکتر هنرپور)
عامل ششم: موقعیت استراتژیك؛ از ابعاد متعددی میتوان موقعیت را بررسی کرد. نگاه ما جامعهشناختی و هویتی است. هویت بر ساختهای اجتماعی است، كیفیتی ذاتی یا ثابت نیست بلكه ساخته میشود و سپس در تعامل با دیگران تغییر میكند. كاستلز تلاش می كند كه هویت را هم از منظر كنشی و هم از منظر ساختارگرایی مورد توجه قرار دهد. او هویت را در سه دسته، هویت مشروعیت بخش، هویتهای مقاومت و هویت برنامهدار دسته بندی می کند. نگاه نوع اول در شکل گیری جامعه مدنی موثرتر است. زمانی که شما یک نگاه ایدئولوژیک دارید هویتهای مقاومت در برابر آن شکل می گیرد. نوع سوم نیز با توجه به شرایط موثر است.
عامل هفتم: جامعه اطلاعاتی؛ جامعهای است كه بر اساس فنآوری و ارتباطات ساخته شده و پایه و اساس تحولات آن بر اساس اطلاعات شكل گرفته است. یكی از ویژگیهای مهم جامعه اطلاعاتی علاوه بر بالا رفتن سهم كامپیوتر در ارتباطات، بحث میزان دسترسیها به این ابزارهاست. اما تنها دسترسی کافی نیست و آنچه در این فضا حائز اهمیت است سطح آگاهی است. بنابراین صرف استفاده از اینترنت یا موبایل نمیتواند جایگاه یك كشور را در روند توسعه اطلاعات مشخص كند. توسعه اطلاعاتی باید در هر دو بعد فیزیكی و معنایی مورد بررسی قرار گیرد. تا زمانی که به عمق فناوری دست نیابید، رشد شاخصهای مربوط به اطلاعات فیزیكی به هیچ وجه نشانگر توسعه اطلاعاتی نیست. مهمترین نكته در استفاده از فناوری اطلاعات، بالا بردن سطح آگاهی كاربران است.
مشروح مذاكرات:
چگونه تاثیر عواملی را که برای آنها شاخصی وجود نداشت اندازه گیری نموده اید؟ (مهندس ابوترابی)
در علوم اجتماعی الزامی برای کمی سازی همه عوامل وجود ندارد. عواملی که شاخص سازی کمی نشده اند بحث کانسپچوال است. بنده سعی کرده ام یک الگوی جامعه شناختی نسبت به توسعه ارائه دهم. نتایج کمی کار به بحث بنده کمک می کند. اساساً در علوم اجتماعی مباحث توسعه از منظر کیفی مورد بررسی قرار می گیرند. نگاه جامعه شناختی به توسعه تا اندازه ای با نگاه اقتصادی متفاوت است. (دکتر ناظری)
هنگام مدل سازی، برخی از مدل ها برای روشن کردن و مفهوم سازی کردن مطلب به کار می روند. زمانی که برای یک مدل فرضیه می سازیم مجبوریم آن را کمی کنیم در غیر این صورت الزامی برای کمی سازی وجود ندارد. (دکتر هنرپور)
عواملی که برای آن title وجود داشت و شاخص های انتخابی با یکدیگر مطابق نبودند. زیرا تعریف صریح و جامع و دارای محدوده مشخصی از آن عوامل ارائه نشده بود. (دکتر حداد)
تلفیق بخش کمی از کیفی می تواند به بهبود کار کمک کند. برای این منظور محاسبات کمی می توانند در پیوست یا حتی در یک فصل جداگانه قرار گیرند. (دیوسالار)
در مباحث کیفی سوالات بسیاری مطرح می شود که خواننده را در بحث گم می کند. پراکندگی در کار وجود دارد و قصد دارید به مباحث بسیاری بپردازید. هر یک از این سوالات می تواند خود فصلی از یک کتاب یا حتی یک کتاب باشند. (ابوترابی)
با توجه به اهمیت دولت لازم است به این مبحث بیشتر پرداخته شود. زمانی که از منظر اجتماعی- فرهنگی به موضوع می نگرید نوع نگرش شما پست مدرنیسم است. یکی از مهم ترین مواردی که در این نگرش وجود دارد این است که جواب های مختلف در چند دهه گذشته تا چه حد توانسته اند خود را با تغییرات وفق دهند. آلوین تافلر در کتاب انقلاب در ثروت آفرینی خود مثالی در این رابطه بیان کرده است که استفاده آن در این کتاب خالی از لطف نیست. (ابوترابی)
در روش تحلیل کمی اگر به جای رگرسیون از تحلیل مسیر و مدل ساختاری استفاده کنید کار جذاب تر می شود. به دلیل اینکه در نهایت یک مدل ارائه می دهد و همه عوامل، متغیرهای میانجی و تعدیل گر در کنار هم قرار گرفته و می توانید اثر آنها را بر روی یکدیگر مشاهده نمایید. (ابوترابی)
در کار تحلیل کمی اولین قدم ساختن رابطه است. سپس باید رابطه مفهومی بین متغیرها را بررسی کرد، این امر کار را پیچیده می سازد. (دکتر هنرپور)
فاصله میان مباحث کمی و کیفی در کار شما بسیار زیاد است. کار کمی زمانی ارزشمند است که استدلال را پشتیبانی کند. اگر هر استدلال مسیر خود را رود از ارزش کار کاسته می شود. شاید جای ارائه کمی نه در پایان هر بخش بلکه در میانه هر بخش باشد. نکته دیگر اینکه یک تعریف عملیاتی و معیار برای عوامل ذکر شده وجود ندارد تا داده های کمی در ذیل آن بررسی شود. هر چه شاخص ها ترکیبی تر باشند عوامل مربوطه را بهتر حمایت می کنند. بهتر است ترکیب بیشتری از زیرشاخص ها در عوامل لحاظ شود. دو طبقه بندی اضافه شده، انعطاف پذیری و خلاقیت، از نقش های دولت نیستند. بهتر است شاخص دیگری را در نظر بگیرید که در آن این دو طبقه بندی و حتی موارد دیگر لحاظ شود. (دکتر حداد)
آنچه در بحث کمی ارائه شد علاوه بر نداشتن تحلیل، چیزی فراتر از همبستگی نبود و علیت را نشان نمی دهد. ( دکتر حداد)
تنها حالتی که علیت را نشان می دهد داشتن experiment است. بدین معنی که متغیرها را کنترل کرده و یکی را بالا و پایین کنید تا علیت استخراج شود. تفاوتی که میان همبستگی و رگرشن وجود دارد این است که رگرشن نشان می دهد اگر متغیر مستقل را به اندازه یک واحد استاندارد جابجا کنید متغیر وابسته به اندازه این ضریب جابه جا می شود. در تحقیقات اقتصادی متغیری را به عنوان مستقل در نظر می گیرند که بتوانند آن را جابه جا کنند. (دکترهنرپور)
ارتباط کافی میان مباحث تئوری و کمی وجود ندارد. نکته دیگر اینکه عوامل تاثیرگذار بر توسعه دارای سطوح مختلف هستند. برخی عوامل اصلی و بنیادی به عبارتی سطح یک هستند و به صورت موازی جلو می روند. برخی از آنها دلایل وجود آیتم های دیگر را به وجود آورند. ممکن است عوامل ذکر شده هم سطح نباشند. بنابراین باید سطح بندی و اولویت بندی این عوامل مشخص شود. (مهندس بالکانی)
اولویت بندی عوامل موضوع درستی است. البته به آن کشور نیز بستگی دارد و نمی توان یک نسخه کلی را صادر نمود. بنابراین موقعیت زمانی و مکانی باید در نظر گرفته شود. علت تفکیک برخی عوامل مثل اطلاعات و دانش این است که ما در دانش، گستره معرفت دانشی و عصر دانش را بحث کرده ایم و در اطلاعات، سطح دسترسی و آگاهی مورد بحث قرار گرفته است. (دکتر ناظری)
روش کمی و کیفی به خوبی توضیح داده می شود اما ارتباط مناسبی میان آنها برقرار نیست. در علوم اجتماعی دو سطح تئوری و نظری وجود دارد. در سطح نظری، تئوری ها رابطه عوامل را مشخص می کنند و از این عوامل شاخص هایی استخراج می شود. بعد از عملیاتی شدن، زمانی که در سطح تجربی میان شاخص ها رابطه برقرار شد به نوعی رابطه مفروض ما در سطح تئوری را تائید یا رد می کند. نگاه تجربی امروز بسیار گسترش یافته است و برای هر حرفی باید شواهد تجربی ارائه می شود ولی این امر که شواهد تجربی به عنوان refrense قرار گیرند کار خطرناکی است. (دکتر موسی پور)
به عقیده بنده صرف نظر از بخش کمی نیز، این عوامل در رابطه میان منابع و توسعه موثر است. بحث کمی تنها به قوی شدن کار کمک می کند. در نگاه جامعه شناسی الزامی برای استفاده تحلیل کمی وجود ندارد. (دکتر ناظری)
چرایی انتخاب این عوامل باید ذکر گردد. (دکتر موسی پور)
انتخاب موضوع و فرضیه ها براساس دغدغه ها صورت می گیرد. روند تحول توسعه ایرانی نشان می دهد که وجود یک سری شکاف ها مانع رسیدن ما به توسعه است. این دغدغه ها در بحث توسعه ریشه ای است. علت انتخاب عوامل در مقدمه ذکر خواهد شد. (دکتر ناظری)
برای صحت و افزایش اعتبار پژوهش باید منابع، اعتبار، وقت و … بیشتری صرف شود. ولی در تحقیقات هزینه فایده همواره باید مدنظر قرار گیرد. ایراد نگارشی در کار وجود دارد. دسته بندی مطالب، انتخاب واژگان و حتی انتخاب مثال ها را می توان مجدد بازنویسی کرد. شما نیازمند یک متقاعدسازی بودید که الزاماً از طریق داده صورت نمی گیرد. بازنویسی متن در تقدم و تاخرها، جدول بندی، اضافه کردن شکل ها پیوستگی و انسجام بیشتری به کار می دهد. برخی مطالب از منابع دیگر آورده شده است که با متن همخوانی ندارد. (دکتر اسدی)
وزن عوامل مشخص نیست. تعیین وزن دو بحث دارد یکی اینکه اولویت عوامل در سطح فرضیه مشخص شود. دیگر اینکه در سطح ارزیابی کمی امکان سنجش اعتبار این وزن دهی مهیا باشد. (دکتر حداد)
به عقیده بنده تنها شاخصی که می تواند برای آگاهی مدنظر قرار گیرد و معتبر است همان آگاهی است. مطالعات نشان می دهد نمی توان به کشوری که سطح دسترسی پائینی دارد نسبت آگاهی را اطلاق کرد. امکان اضافه کردن شاخص دیگری به مفهوم دسترسی باز اطلاعات وجود ندارد و انجام این کار اعتبار آن را زائد می کند. آگاهی عامل مهمی است و تنها شاخصی که می توان برای آن در نظر گرفت دسترسی به اطلاعات است. ( دکتر حداد)
آگاهی موضوع مهمی است که از زوایای مختلفی به آن نگاه می شود. در فضای مجازی الزام سطح دسترسی تعیین کننده دستیابی به توسعه نیست به این دلیل که ممکن است نحوه استفاده از ابزارهای موجود را ندانید. (دکتر ناظری)
در تعریف بنده از اطلاعات، تمایز بینادی میان اطلاعات معنایی و فیزیکی وجود دارد. در طیف تعریف اطلاعات که رابطه را با دانش و آگاهی معلوم می کند، سه رویکرد می توان مطرح نمود. رویکرد اول نگاه تکنیکال به اطلاعات است. یعنی انتقال داده از نقطه A به B، که تعریف مهندسی اطلاعات است. نگاه دوم ساختار A و B را درنظر نمی گیرد و فرآیند محتوای پیام مدنظر است. یک نگاه میانجی نیز وجود دارد که در آن اطلاعات شامل هر دو بعد است. نگاه مهندسی به اطلاعات، آن را به داده تقلیل می دهد. سپس اطلاعات را به پیامی که این داده را بین نویسنده و گیرنده منتقل می کند، تقلیل می دهد. در نگاه متاخر این نگاه وجود ندارد و نگاه های واسط وجود دارد بدین معنی که برای تعریف دسترسی به اطلاعات درگیر محتوا می شوید. نسل قبلی شاخص های دسترسی به اطلاعات را بر مبنای دسترسی به عنصرها و کانال های انتقال داده تعریف می کردند. ولی شاخص های جدید علاوه بر دسترسی به کانال های انتقال داده، دسترسی به محتوای درخواستی را نیز مدنظر قرار می دهند. (دیوسالار)
بهتر است شاخصی تحت عنوان نهادهای اجتماعی را اضافه کنید. مجموعه باورها و ساختارهای فکری که جامعه را به سمتی تحت عنوان نهاد هدایت می کند، باید در این بحث آورده شود. در بحث ساختار سیاسی دولت به سمت جامعه شناسی سیاسی حرکت کنید. نکته دیگر اینکه شاخص موقعیت استراتژیک، تنها هویت نیست. در این عامل، شاخص تمدن نیز می تواند ذکر گردد که با جغرافیا و همچنین مسائل اجتماعی و جامعه شناسی ارتباط دارد. (دیوسالار)
جمع بندی:
دو نگاه وجود داشت مبنی بر اینکه محاسبات آماری در درون متن کتاب یا در قسمتی مجزا از فصل کتاب قرار گیرد. روش تحقیق و روش آماری مورد بررسی مجدد قرار گیرد. موضوع دیگر برای بالابردن انسجام کار، سطح بندی شاخص های مطرح شده است. همچنین علت انتخاب این عوامل در مقدمه کتاب ذکر گردد. (دیوسالار)
دستورکار جلسه آینده:
سازمان، منابع و توسعه