توسعه منابع انسانی؛ دکتر میرسپاسی

 

ساختار دولت مشکلاتی دارد اما همه مشکلات این نیست که مثلااگر ۲۰ تا وزارتخانه را بکند ۱۴ تا حل می شود قضیه از این عمیق تر است. بحث هایمختلفی می شود. و توسعه منابع انسانی که اسمش را ما پرورش راهبردی منابع انسانی میگذاریم این موضوعی که انتخاب کردیم  کهتوسعه منابع انسانی است و توسعه کشور به نحوی مسلما یک همچین همبستگی وجود دارداما به شرط اینکه هر دو را طوری تعریف کنیم که ببینیم منظورمان از توسعه چی هستاگر منظورمان توسعه اقتصادی است، توسعه انسانی، منظورمان از توسعه چیست من یکمقاله درآوردم یک مدلی را طراحی کردم اسمش هست تمدن سازمانی، تمدن را در داخلسازمان مطرحش کردم و یک ابعادی برایش قائل شدم که سازمان متمدن چه سازمانی است وچهار عنصر برایش در نظر گرفتم که این چهار عنصر انگلیسیش هم گفتم ارگانیزیشن دلیزیشن بعد برای یک سازمان متمدن چهار ویژگی قائل شدم من واژه ها را واژهای لاتین متعارفش را بکار بردم و فارسیش نکردم یکی سوسیکراسی که یک جانشینی برای دموکراسی ،دموکراسی معنیش در مفهوم میشه خواست همه اما در در عمل خواست اکثریت است، خواستاکثریت یعنی در نظر نگرفتن اقلیت یعنی در اینجا توجه به خواست اکثریت یعنی دال براقلیت، سوسیکراسی معناش توافق جمعی، توافق جمعی یعنی اکثریت با بخشی از خواسته اقلیت موافقت می کند یعنی اینجوری نیست که یعنی هرچی اکثریت گفت اقلیت هم بهش توجهمی کنند ولی ما وقتی می گوییم این کار را می کنیم شما راضی هستید یعنی باید اقلیتهم راضی نگه داریم و این یک نگاه خاص و تعریف داره و من در فارسی بهش گفتم توافقجمعی معنیش این نیست که همه با هم یک نظریه دارند یعنی همه با هم کنار می آیندکنار آمدن با خواست اکثریت فرق داره اکثریت وقتی می گوییم یعنی اقلیت هرچی بگویدمنتفی است اما اینجا منتفی نیست و اقلیت باید بخشی از خواسته اش را اکثریت بپذیرددر حدی که بهم نزدیک شوند و خیلی با هم فاصله نداشته باشند و به همین دلیل سخت است مخصوصا در جوامعی که تقریبا حالا بهش بگوییم توسعه یافته در مفهومی من این تمدن راجای development یا توسعه یافتگی گذاشتم اینتوسعه یافتگی بعد اصلیش فرهنگی است  و اینحرفها اینجا فهمیده نمیشه نه فهمیده نمیشه منظور این است که صلاح نیست فهمیده بشهتجاهل میشه در مقابلش مریتوکراسیMeritocracyیعنی merit یعنی شایسته سالاری این دو تا در این محور و چوناین یک مقدار با سوسیکراسی تعارضداره گذاشتمشان روبروی هم دیگر و در این محور داریم انفوتکراسی و تکروسای کهانفوکراسی را اسمش را می گذاریم تکنیک سالاری ترکیبش کردم یعنی تکروسی متکی بر علم  این طرف را گذاشیتم ادهاکراسی و تقریبا مقابلبروکراسی بورکراسی خیلی تاکید داره بر سلسله مراتب و ادهاکراسی یک نوع ساختاردایره ای را مطرح می کند این هم یک سلسله مراتب داره اما بین سلسله مراتب سازمانینیست و یک روی هم افتادگی داره یعنی فصل مشترکی دارند بین سلسله مراتب در بورکراسییک سلسله مراتبی است اما ادهاکراسی میگه نه مشارکتی باید باشد.

مهندس فرهادیان: این طور که نشان داده می شود خیلی مشارکتینیست مثلا رده های بالا با هم یک مشارکت دارند رئیس با معاونشان نه با این پایینیها ببینید

دکتر میرسپاسی: شبکه ای است و از بالا به پایین نیست ببینیددو سویه هم هست و در تصمیمگیری یک تداخل تصمیمگیری وجود دارند نه فاصله تصمیم گیری

مهندس فرهادیان: یعنی ممکن راس با قائده در تصمیمگیری در ارتباط باشد؟

دکتر میرسپاسی: بله، بنابراین چهار ویژگی بیان کردیم حالایکی از ویژگی هایی که بگوییم سازمان متمدن چه سازمانی است این نیست که بگوییم هریکاز اینها باشه بهتر وجود حد مطلوب، یعنی حد بهینه ای از اینها که یک روشی را مطرحکردند در بحث مدیریت استراتژیک  چند نویسندهگفته اند موفقیت یک سازمان این نیست که سودآور است موفقیت سازمانی اینکه سودآوری،کارَش، رضایت کارکنانش همه اینها بالانس باشه و کادری درست کرده اسمش را گذاشتنکادر توازن اطلاعات یا قدرت اصلاح انگلیسیش بالانس اسکور یعنی اگر شما به اینهااسکور بدهید یعنی امتیاز بدهید یعنی در هر چهار تای اینها بالانس باشد یعنی دراستراتژی هم گفتیم بهترین حالت سودآوری آیا بهترین حالت اینکه شرکت سودآور باشه نهسودآوری یک بعد یک سازمان اگر طوری عمل بکن که به اصطلاح سیستم حالت نارضایتیداشته باشه عمرش طولانی نیست ممکن کوتاه مدت سود بکن اما داز مدت بقا نخواهد داشتیک کتاب ترجمه شده که بماند در این کتاب به این پرداخته شرکتهایی که بیش از ۱۵۰سال عمر دارند که این شرکتها چه ویژگی دارند که توانستند انقدر عمر بکنند، دلیلماندگاریشون اینکه فقط به سود فکر نمی کنند به جامعه هم فکر می کنند به مسائل اجتماعشون فکر می کنند به توسعه هم فکر می کنند اگر به سود فکر کنند ممکن کوتاهمدت ده سالی سود ببرند بعد چون جامعه بسترش آماده نیست منهل می شوند و از بین میروند،  خیلی تاکید به مسئولیت اجتماعی تاکید دارند و من در بیشتر مقاله هام به آن وارد شدم در این مقاله هم به آن واردشدم و سازمان متمدن سازمانی است که بیشتر توجه آن منافع اجتماع است نه منافع شرکتمنافع شرکت به شرطی با دوام می ماند که یک جامعه وجود داشته باشد تا سودآوری داشتهباشد و اگر جامعه ای وجود نداشته باشد بنابراین آن شرکت سودآوری کوتاه مدت وقتی یکشرکتی ۲۰۰ سال عمر می کند علاوه بر سودآوری به چیزهای دیگری هم نگاه کرده، اینتفکر را من اسمش را گذاشتم تمدن سازمانی و سازمان متمدن سازمانی است که یواش یواش به سمت این چهار عامل سوق پیدا بکند ممکن اوایل در هر یک از اینها در قسمتهایمختلف باشد و توسعه یافتگی یعنی به معنای بالغ شدن سازمان است که توازن بین ها مهماست وحائز اهمیت است. مدل تعالی سازانی مدلی استکه اول ژاپن شروع کرده روی کیفیت و آمریکا هم همزمان داشت بعد اروپایی ها آمدند یکمدلی طراحی کردند به اسم  EFQMو در ایران سازماناستاندارد آمد  یک کم دستکاری کرد و گفتتعالی سازمانی تقریبا یک ده دوازده سالی است که این جایزه را دارن می دهند بهسازمان ها و هر دوازده سال فولاد مبارکه برده، این مدل سازمانی روی کیفیت تاکیددارد و این کیفیتش هم کیفیت محصول است یک زمانی می گفتند کیفیت کنترل وحالا تبدیلشکردن به مدیریت کیفیت فرق بین کنترل و کیفیت در این است که در کنترل کیفیت کار رادر آخر کنترل میکردند در خروجی. الان بحث این است که مدیریت کیفیت مهم نه کنترلکیفیت یعنی اصلا نباید جنس خراب بیاد بیرون که بخواهند کنترل کنند باید فرایندطوری باشد که کیفیت ساز باشد یعنی چیزی از سیستم نیاد بیرون که مشکل دار باش.البته کنترل کیفیت تو فرایند یک چیز طبیعی که پرسه کنترل کیفیت می کند ولی بایدسریع کنترل بشه تا چیز ناقصی بیرون نیاد این اسمش مدیریت کیفیت است. اما این تعالیسازمانیبا این تمدن سازمانی که من بیان کردم فرق می کنه و این یک بالانسی با تاکیدبر انسان.

دکتر نویدی، بحث ما توسعه انسانی پیش شرط توسعه ملی است حالاشما هر طور صلاح می دانید

دکتر میرسپاسی، توسعه انسانی این تمدن سازمانی یک چارچوبیاست برای توسعه انسانی، یعنی توسعه انسانی که همین طور اتفاق نمی افتاد . آقایدکتر عظیمی استاد توسعه اقتصادی بودند در ایران و یک تحقیقی  کرد در ایران که چقدر ساعت آموزش در ایران هرساله اتفاق می افتد و چقدر هزینه این ساعتها دارد اتفاق می افتد یک رقم نجومی را هزینه آموزش ملی در بخش خصوصی و دولتی که اینها را جمع کرد و گفت حالا اثر اینهمهآموزش رو توسعه کشور چی بوده اصلا هیچیش معلوم نبوده که اینهمه آموزش ما می دهیمچه تاثیری رو توسعه ایران داره حالا توسعه اقتصادی، توسعه انسانی ، توسعه اجتماعیو … هزینه آموزش سرسام آور مخصوصا در بخش دولتی

دکتر اکرمی، هزینه آموزش باید روی رشد تاثیر بگذارد یا روی توسعهتاثیر بگذارد

دکتر میرسپاسی، من فکر می کنم روی هردوش باید تاثیر بگذاردهم روی رشد هم روی توسعه، رشد اگر زیربنای توسعه نداشته باشد توسعه موقتی، توسعهپیگیر، توسعه پایدار موقعی اتفاق می افتد که تمام ابعاد را  هماهنگ توسعه دهید یک بعد را توسعه دهید توسعهاتفاق نمی افتد مثلا شما فقط بروید روی توسعه سیاسی این توسعه اتفاق نمی افتد.

دکتر…، بنظر می رسد نمیشه دقیق از عدم تاثیرگذاری آموزش سخنگفت، ولی میزانش مشخص، ضمن اینکه ماباید عوامل مخرب را هم در نظر بگیریم سالانه۱۸۰ هزار نفر از نخبگان ایران مهاجرت می کنند هزینه هر فرد تا دکتری هم در سطحجهان یک میلیون دلار خب این هزینه های مخرب را هم باید در نظر گرفت بنظر می رسدتحولات حداقل ۵۰ سال اخیر ایران ناشی از توسعه آموزش متوسطه و دانشگاه و غیره بودهولی احتمالا ارتباطی بین این و رشد پیدا نکردند

دکتر میرسپاسی، این مطالعه دکتر عظیمی روی آموزشهای دبیرستانو دانشگاهی نیست روی آموزشهایی است که سازمانها به کارمندان می دهند در بخش دولتیهر سازمان یک بودجه آموزشی داره و بخش خصوصی مرب کلاس و سمینار میذاره یا حتیمیفرسته بورس، بحث دکتر عظیمی آموزش ضمن خدمت است نه تحصیلات ابتدایی ودانشگاهی،  مثلا من موقعی که مشاور فولادمبارکه بودم مدیر آموزش مبارکه آمد یک گزارشی داد ایشان گفت ما انقدر هزینه آموزشداریم رقمی که اعلام کرد میلیارد تومانی بود بعد از اینکه گزارش تمام شد پرسیدمشما انقدر هزینه کردید آثارش چی بوده، یکی از اتفاقاتی که تو فولاد مبارکه میافتاد حوادث ناشی از کار بود مخصوصا در بعضی جاها کنار کوره و … من گفتم با توجهبه آموزش چقدر این حوادث کم شده،

دکتر محمدی، در مورد تعالی سازمانی در ذهنم می آوردم که درسازمان ایران چگونه است و  گمان من این استدر ایران به گونه دیگری دارد اتفاق می افتد و خوب هم شناخته نمی¬شود در جامعهایران گویا زیر پوست آن اتفاق دیگری می افتد و گروه بندی های اجتماعی بیرون میاد کهآن گروهی بندی ها سازمان های خودشان را می سازند و بحث بوروکراسی را که وبر شروع کرد در  قرن نوزده  ویک اتفاقاتی در  اروپا رخ می داد و آن این بود که در بیرون ازدولت بخش  خصوصی بسیار فربه و قوی  داشت رشد می کرد ما در جامعه شناسی به آن میگوییم طبقه متوسطه و این طبقه متوسطه در اروپا داشت با یک اخلاقیت خاصی رشد می کرد و چنان پیشروی می کرد که حتی دولت را هم می گرفت دولت نماینده این گروهی که عقلانیت مدرن را تجربه کرد بود و وبر که به ایت طبقه متوسط نگاه کرد احساس کرد این یک قفس سخت آهنین عقلانی و محاسباتی است و برای جامعه اروپا غصه دار می شد  برای آینده اروپا و این بنظرم میاد که اینسازمان و بورکراسی یک میوه ای است که از این درخت ساختار طبقاتی متوسط به عقلانیتو دولت متوسل میشه مثلا الان دولت به دانش علوم انسانی بی اعتماد حالا آن را غربیو .. می داند خلاصه بی اعتماد و از سوی دیگر جامعه یک حرکتی می کند و نمی دانم یکاتفاقاتی دارد می افتد و گویا جامعه دارد خودش یک سازمانی را می سازد. ساختار فکریو سازمان فکری کارکنان ایرانی به گونه ای است که گویا این مدل تعالی سازمانی قابلاجرایی نیست.

دکتر میرسپاسی، هر سازمانی بستر فرهنگی و اجتماعی دارد یکیاز ایراداتی که این مدل EFQM داردیعنی مدل کیفیت برای اروپا است حالا این مدل را شرکت استاندارد گرفته و داره درشرکتهای ایرانی اعمالش می کند و تست می کند در بعد مدیریتی دنیا داره یکجوری میرود به سمت جهانی شدن حالا این جهانی شدن مدیریت بحث داره مثل جهانی شدن در هر رشته دیگری من در یک کتاب که استراتژیک منابع انسانی صحبت کردم خب جهانی شدن در بعد اقتصادی راحتر اما در بعد مدیریت منابع انسانی خیلی سخت اصلا مصلحت هست فرهنگ جهانی شود و فقط به جهانی شدن اقتصاد دنیا اکتفا کند اقتصاد را جهانی می کنیم تاهمه کشورهااز پتانسیل همدیگر بتوانند استفاده کنند کشور توسعه نیافته نداشته باشیمو هر کشوری بالاخره یک پتانسیلی داره و از آن استفاده کند فلسفه جهانی شدن اقتصاداین است اما عملا اتفاق نمی افتد چون از آن پتانسیلی که افغانستان داره یاافغانستان استفاده می کند یا انگلیس، خود افغانستان هم نمی توند از آن استفاده نمیکند. انسانهای توسعه یافته می تواند بفهمد توسعه چیست. جامعه ما یک جامعه پیچیدهای است و چند مدیریتی و اداره آن بسیار سخت است در واقع این بحث مدیریتی ما نیازبه جامعه شناسی دارد مثال یکی از اقوام ما با یک آقای آلمانی ازدواج کرده که ازهمه چیز تعجب می کند و حتی را رانندگی وقتی ما پدیده های جامعه ایرانی را نگاه میکنیم کاملا ناامید می شویم چه کسی می تواند یک نظمی ایجاد کند در این بهم ریختگی منتهی یک نظمی در این بی نظمی وجود دارد و اگر نبود باید ۲۰۰۰ نفر می مرد درایران. راجع به تمدن در سازمان اصلا بکار رفته نرفته است و من برای اولین بار اینکار را کردم و برای آن شاخص تعریف کردم.

دکتر اکرمی، آیا مفاهیم بخوبی انتخاب شده است.

دکتر میرسپاسی، از دید جامعه شناسی حالا عشایر را در نظربگیرید یکسری قوانین برای خودش داره و آن قوانین یعنی سازمان که بصورت ضمنی همساخته شده، در خانواده ها می بینید سلسله مراتب مطرح است و این بطور طبیعی ساختهمی شود و این مدل را با زور نمیشه پیاده کرد باید بستر لازم آن فراهم باشد.

دکتر محمدی، مدل اندازه گیری باید داشته باشد

مدل تعالی سازمانی یک سیستم را مطرح کرده این مدل یکجا راگذاشته in pout و کی گه شما چقدر inpou می دهید بعد امتیاز می دهد فرایدتان چقدر امتیاز می گیره بعد چکلیست می دهد الان این دوازده سال است دارد در ایران پیاده می شود امسال فولادمبارکه تندیس طلا گرفته اما این مدل کیفیت است و این مدل را الان ایران داره اجرامی کند در صنعتش اما الان چندسال بیمارستان هم شرکت کرده پارسال بیمارستان خاتم همشرکت کرد اما نبرد. ما توی دانش مدیریت می توانیم بومی فکر کنیم اما می توانیم ازدانش دنیا هم استفاده کنیم این الان دانش دنیا است دانش بومی نیستش ۱۲ سال داره اجرا می شود و من به جرات می گویمباعث بهبود سازمانها شده همین مدلی که اروپا تهیه کرده و این مثل یک آموزش استحالا چقدر با بستر جامعه هماهنگ یک موقعه ما می گوییم فرهنگ جامعه را حفظ بکنیم ونگذاریم با فرهنگهای دیگه تداخل یابد این بحث هست دیگه وقتی صحبت از تهاجم فرهنگیمیشه بحث این است که تهاجم فرهنگی چیز بدی است یکی از دوستان ما رفته بود هلند وگویا یک ساعتهایی در یک خیابان پیچیدن مجاز بوده و او خلاف می کند و جریمه می شودو میره دادگستری و میبیند هیچکس آنجا نیست و او می گوید در ایران پر آدم چرا اینجااینطوری نیست من به این می گویم تمدن، جامعه ما تمدن خاص خودش را داره این تمدنخاص خودش نیست این نرم است یک هنجار خاص خودش را دارد و همه هم عادت کردن به اینهنجار اما اسم این که تمدن نیست وقتی می گویم دادگستری اینجا پر آدم یعنی اینجاهمه دارند به هم دروغ می گویند کلاه سر هم دیگر می گذارند این جامعه متمدن ، اصلابوی تمدن نبرده این جامعه و  این جامعه بهسمتی نمی رود که در حال توسعه باشد.

دکتر نویدی، در مقابل تمدن ما می گفتیم توحش، ت آنجایی کهانسان پرورش پیدا نکند آن قوه عقلانیت رشد نکند قطعا در عرصه و میدان تمدن واردنمیشه تاملی که دوستان دارند این که این عدم تمدن نشات میگیره از عدم توسعه یافتگیانسان وقتی انسانها فراموش بشوند و قوه عقل فراموش بشود و همه چیز به روزمرگی واحساس و عاطفه تبدیل بشه نتیجه اش حضور آدمها در دادگستری بنده یکی از ریشه ها رادر همان عدم توسعه یافتگی انسانها است.  و معتقدیم این فراموش شده و ما صنعت را توسعه تلقی می کنیم در حالی که همه اینها پیش شرطشان توسعه انسانها است.

دکتر میرسپاسی، البته این بحث به طور غیر مستقیم با این بحثارتباط داره انسان توسعه یافته یعنی کی، به چه انسانی می گوییم توسعه یافته توسعهیافتگی تعبیرهای مختلفی دارد یعنی مدرک تحصیلی نشان توسعه یافتگی است، توسعه را منبرای انسان مناسب نمی دانم توسعه اقتصادی خوب، توسعه اجتماعی خوبه ما بعضی وقتهامی گویم باید منابع انسانی را توسعه بدیم می گویند ما این همه آدم اضافی داریمحالا باز استخدام کنیم و ما پرورش را مناسب می دانیم، ما قبل از انقلاب یکدانشگاهی داشتیم به نام پدافند ملی این دانشگاه تقلید شده بود از نشنال دیفرنسیونیورسیتی آمریکا  و سعی می شد از آن کپیشود ما رفته بودیم برای بازدید در آنجا یک همایش بود و در آنجا دانشجویان دکتریبود ویک خانمی مقاله اش را داشت ارائه می داد و موضوع این بود که شاه ایران تکنولوزی را با قیمت نفت مقایسه کرده و گفتهرچی شما تکنولوژی را گران بفروشید ما قیمت نفت را بالا می بریم و می گفت این منطقنداره تکنولوژی را ما ساختیم و نفت شانسی زیر پا شما درآمده تازه خودتان هم بلدنبودید استخراجش کنید بریتیش آمده استخراج کرده و اینها قابل مقایسه نیست ما دراین دانشگاه پدافند  تاکیدمان پرورش مدیربود و اینجا می گوییم توسعه انسانی باعث توسعه اجتماعی می شود در آنجا ما ادعاموناین بود اگر  جامعه ای مدیر توسعه یافتهداشته باشد توسعه پیدا می کند. ببینید شما میگ وید بروید تو روستا حالا روستاییانرا چگونه آموزش دهیم که پرورش پیدا کنند و شعور سیاسی پیدا کنند حالا تجربه من اینکه روستاییان ایران مسائل سیاسی را از روستایان فرانسه مسائل سیاسی فرانسه را بهترمی فهمند یعنی انقدر حساس اند روی مسائل سیاسی و اطلاعات جمع آوری می کند و میبینید تمام وزیرها را می شناسد و اگر اسم این را بگذاریم توسعه اجتماعی این اتفاق داره می افتد و این اتفاق که داره می افتد یک آثار چشمگیری خواهد داشت اما زمان برای آن نمی توان در نظر گرفت اما جامعه دارد پرورش پیدا می کند جامعه داره توسعه پیدا می کند هرچی هم شما رسانه ها را سانسورش کنید.

دکتر … این از نشانه های جوامع توده¬ای هم هست اطلاعاتسیاسی از روی فکر و اندیشه نیست بر اثر بمباران تبلیغاتی یک جامعه رسانه ملی همهست

آن نقاط ضعفش، شما ببینید وقتی یک جامعه فقط یک رسانه دارهکه اسمش را هم رسانه ملی گذاشت معلوم که یک کمبودهای قابل ملاحظه داره در  اطلاع رسانیش به جامعه ولی علی رغم تاکید جامعهبه عدم دسترسی به اینترنت و امکانات الکترنیکی  و تلاشهایی است که درچارچوب ایدئولوژیک مطرح می شود ولی هدف سیاسی داردآنها می گویند صور قبیحه دارد و به لحاظ دینی ممنوع اما هدف آن دینی نیست بلکهسیاسی است و هدف  نا آشنایی با مسائل جهانیاست یعنی درواقع تفاوتی که الان دنیا با گذشته کرده اینکه دنیا همه از هم باخبرندو اینطور نیست که دور یکی را بشه دیوار کشید.

توسعه انسانی یعنی چیست، یعنی یک آدمهای باشعوری بسازیم وفقط به معنای اینکه آدمهایی فقط دیپلم و لیسانس داشته باشند نیست. در یک سمیناری که در دوران آقای احمدی نژاد وزارت علوم برگزار کرد و من هم در آن مقاله داشتم بهنام ارتقاء کیفیت آموزش عالی  که من گفتمدر تمام رشته ها ، اتقاء کیفیت آموزش عالی یعنی چی، یعنی توسعه منابع انسانی یعنیاستانداردهایی داره که الان باهاش دانشگاه ها را باهم مقایسه می کنند یکی ازجاهایی که خیلی مطرح هاروارد است که استاندارد را مطرح کرده دانشگاه های بزرگی کسری شاخص را مطرح کردند و بحث ارزیابی دانشگاه را مطرح گردند و می گوینداستاندارد هاروارد هرچی هست ما هم استاندارد دانشگاهمون را با هاروارد مقایسه میکنیم که ببینی مثلا  وضعیت ما در مقایسه باهاروارد چگونه است من ادعام این بود توی آن مقاله که هاروارد، هاروارد ما توایرانیم و نیازمان متفاوت  و استانداردی که ما تعریف می کنیم باید در راستای چارچوب و نیاز کشورمان باشد هاروارد یک دانشگاهیکه دنیا داره به عنوان یک الگو نگاهش می کند و اگر بخواهیم الگوی جهانی بگیریم اینیک بحثی اما با این شرایطی که داریم بیاییم سراغ استانداردهای ملی که این

استاندارد ملی از استاندارد جهانی تبعیت بکنه اما متناسب با نیاز شاخصهایش راانتخاب کند مثلا فرض کنید یک چیزی که در جامعه ما ضعیف و خیلی مهم مسئولیت اجتماعیو یکی هم اخلاق حرفه ای است این دو تا پدیده در ایران ضعیف است انقدر فساد و دزدیکه شما می¬بینید بنابراین در جامعه یک فساد وجود دارد حالا چه کسی باید کار انجامدهد همانطور که گفتید آموزش پرورش نقش دارد، آموزش عالی نقش دارد بنابراین یکاتفاقی که باید بی افتد ما روی کیفیت آموزش باید تاکید بکنیم این بیشترین جایی استکه توسعه منابع انسانی می تواند اتفاق بی افتد کیفیت آموزش و آموزش عالی، کسی که دیپلم گرفته و می آید دانشگاه این فرد بیش از ۸۰% فرهنگش ساخته شده است. شما دردانشگاه خیلی سخت فرهنگ او را تغییرش بدهی ولی باز هم میتونه تاثیر بذاره چیزی که من گفتم هر استاد  بخشی از ساعت درسی خودش را ربط بده به اخلاق حرفه¬ای در رشته خودش نه اینکه استاد فیزیک فیزیک درس بده ویکاستاد هم اخلاق نه این جواب نمیده، یعنی استاد فیزیک باید در مورد اخلاق حرفه ایفیزیک در کلاس صحبت کند تا به دل دانشجو بشیند ما الان چیزی که در آموزش  پرورش داریم اینکه یک استاد میاد ریاضی درسمیده یک استاد اخلاق اما چیزی که هست اینها همدیگر را نفی می کنند مثلا فرض کنید دانش آموزی در کلاس ریاضی می گوید  استاداخلاق این را می¬گفت، میگه به من چه از معلم اخلاقت بپرس این کلاس ریاضی، ازدبستان اخلاق حرفه ای همینطور بیاد بالا تا دانشگاه، مهندس مکانیک درکنار آن تخصصشاخلاق حرفه¬ای را هم آموزش دیده در  رشتهپزشکی شما فقط دو واحد درس اخلاق حرفه ای دارد تازه آنهم انقدر بی اهمیت تلقی میشود که اصلا پزشکها به آن توجه نمی کنند یعنی یکی از کارهایی که بسیار خطرناک استو در جامعه داره اتفاق می افتد  نداشتناخلاق حرفه ای پزشکهاست با اینکه سوگند یاد کرده اما هیچ اخلاق حرفه ای ندارندپزشکها یعنی پزشکها بصورت غیر اخلاقی دارند پول در میاورند حتی در جایی وزیربهداشت و درمان مطرح کرد زیر میزی و انواع مختلف آن، چرا مهندس که هیچکس در مورداخلاق حرفیش صحبت نمی کند  آمریکا رابذاریم کنار، اروپا را بذاریم کنار، ما نیاز جامعمون یک نیاز خاص باید یک برنامهخاص براش تعریف کنیم نه برنامه هاروارد را اینجا پیاده کنیم، برنامه هاروارد چارچوبشو علمیش ارزشمند اما ما یک نیازهای خاص بومی داریم الان جامعه ما یک بستری داره،معاون وزارت ارشاد دانشجوی سازمان مدیریت صنعتی بود گفتم میشه شما بگردید در وزارتارشاد ببینید راجع به فرهنگ ایران چقدر کار مطالعاتی شده و برایم بیاری  رفت و آمد گفت راجع به فرهنگ ایران ما یک چیزمدونی نداریم در مناطق ایران داریم مثلا در کردستان خیلی مطالعه شده بعد یک گزارشیدرباره کردستان برای من آورد که تحقیق شده بود در باره کردستان حالا محققش کی بودیک دانشجوی دکتری انگلیسی و آمده بود یک مدتی در کردستان مقیم شده بود و تحقیقکرده بود وبعد رفته بود در انگلیس دفاع کرده بود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راجعبه فرهنگ ایران چیزی دیده نمی شود به هرحال چیزی برای من نیاورد و گفتن یک استاددانشگاه تهران یک کاری انجام داده که همش نقطه منفی و وزارت ارشاد هم اجازه ندادهآن را چاپ کنند و توزیع بشه بصورت محرمانه یک نسخش را آنجا نگه داشته اند من اینرا دیدم به هرحال یک چیزی که می خوایم به توسعه منابع انسانی نگاه بکنیم کیفیت آموزش است کیفیت آموزش جان کلام است. بطور کلی آموزش و آموزش عالی بطور اخص و اینفقط آموزش علمی نیست آموزش علمی و اخلاق حرفه ای است آموزش علمی به شما می گه آقایمهندس چیکار کن اسکلت فلزی بشه پنج یا شش طبقه و … اما کجا بهش اخلاق حرفه ای درس میدهیم و من تاکید دارم همان استادی که داره درس علمی میده همان استاد اخلاق حرفه ای را بهش درس بده نه یک روحانی اخلاق حرفه ای درس بده، اگر یک مهندس اخلاق حرفه ای نداشته باشد می دانید چه اتفاقاتی می افتد یکی از ویژگی های جامعه ما که مانع توسعه است دروغ گفتن و خلاف کاری است از وزیر و نماینده مجلس و … همه روببین اینجوریه بنابراین توسعه یافتگی اگر بخواهد اتفاق بی افتد بنظر من از آموزشپرورش باید بیاد بالا دانشگاه دنبالش کن بعد در محیطهای کاری این را دنبال کنندچند سال ۵۰ سال بعد یک استاد جامعه شناسسی بیاد این را محک بزن اخلاق حرفه ای ومسئولیت اجتماعی این فارغ و تحصیلان جدید با این استادهای جدید چه فرقی داره باآنهایی که میاند آیا اینها احساس اخلاق حرفه ای دارند یا اینکه همش می خواهند پولدر بیارند، جامعه ما الان کاملا قاطی شده در یک جامعه اسلامی که نباید به این صورتمادی باش کسی نیست که حرف اولش پول و درآمد نباش استاد میاد میگه حق التدریس چطوریچقدر به من حقوق میدهید و … هم دانشگاه و هم استادش هم معلمش همه در بستر سازیفرهنگی این عامل اصلی توسعه منابع انسانی است. حالا من به عنوان یک مدیر یک دستگاهدر جهت آموزش کارکنانم اگر ما الویت بدهیم به توسعه و توسعه منابع انسانی را  تعریف خاصی بکنم نه اینکه مثلا مهندس خوبی و این یعنی توسعه یافته مهندس خوب با اخلاق حرفه ای یعنی توسعه یافته در واقع وجدان کار،کجا باید این آموزش را به من بده که شما باید وجدان کاری داشته باشید از کجا بایدشروع شود من این را برای ارتقاء آموزش عالی دادم اما دانشجویی که میاد باید یک پیشزمینه ای داشته باشد اگر خدایی نکرده خانواده اش شکل زندگیشون زندگی بیاخلاقی  این بیاد دانشگاه درست نمیشه هرچیهم من بگویم اخلاق حرفه ای و مسئولیت اجتماعی، بنابراین باید بسترسازی بشه از مهدکودک و دبستان بیاد بالا اما در دانشگاه هم ما می توانیم نقش داشته باشیم من دردانشگاه دربخشی از درسهام فقط این نیست که مدیریت درس بدهم و میبرم یکمقدار رویاخلاق حرفه ای مدیریتی و این ضعیف بودن اخلاق مدیریت حرفه ای عامل توسعه نیافتگیاست خب در گذشته این بسترش خراب بوده از اول بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا هم بهاروپا کمک می کرد توسعه پیدا کن هم به این منطقه خاور میانه و ایران در ایران طرحیرا مطرح کردند به عنوان اصل ۴ ترومن تمام پولی که آمریکا ریخت این مال قبل بعد ازجنگ جهانی تحت اصل ۴ ترومن آمده ایران از ایران خارج شد و رفت تو بانکهای سوئیس همینطرح مارشال را در اروپا پیاده کرد آلمانی دیروز به من می گفت ما بعد از جنک جهانیدوم خورد شدیم و با طرح مارشال زنده شد و آدمهاش یعنی آدمهای توسعه یافته توسعهایجاد می کند کشوری که آذمهایش توسعه نیافته قطعا پولهم بهش بدی قطعا یواشکی ردشمی کن میره بالا، وجود تعداد بانکها و موسسات اعتباری و این تعداد موسسات مالی کهدر ایران است معرف سوء خلق ایران است همه دارند سوء استفاده می کنند ممکن شکلظاهرش را هم اسلامی کنند و این ویژگی ها هست که توسعه پیدا نمی کند الان وزیرآموزش پرورش ایران آمد سیستم آموزش ابتدایی و متوسطه را تغییرش داد کرد جزء سالوزیر جدید داره باز بر می گرداند به شکل قبلی یعنی راهنمایی باشه، راهنمایی فلسفهداره توش شما اگر بروید آلمان می بینید یک آدمی از یک خانواده نسبتا مرفه ادامهتحصیل نداده با دیپلم رفته یک جایی کار فنی آموخته داره یک کار فنی میکنه من آشناخیلی دارم آلمان می گم چرا شما نرفتید آلمان میگه سیستم راهنمایی گفته من بدرد اینکار می خورم سوق داده من را به سمت تکنسین بودن دبیرستان و دبستان این آدمها راباید بیاره بالا باید بستر سازی کن و آدم توسعه اگر بخواهد بسازه میاد دانشگاه واین منجر به توسعه می شود بنابراین توسعه انسانی صرفا با آموزش دانشگاه اتفاق نمیافتد یک مجموعه ای از تلاش و اقدامات را می خواهد که از بستر خانواده، خانوادهباید تلاش کند بچه را یکجور بار بیاورد که فهم و شعور به مفهوم دلسوزی برای مملکتدلسوزی نه به معنای سوء استفاده، شما اگر برید تو بازار تهران بچه های این بازاریزبل ترین بچه های دنیا هستند اما در راه خلاف و کلاه گذاشتن سر مشتری و اینها باعثتوسعه یافتگی نمی شود چرا تو کشور سوئیس و هلند جمیعت افراد در دادگستری خلوت استبرای اینکه هیچکس سر کسی کلاه نمی گذارد، توسعه منابع انسانی یعنی توسعه یافتگیجامعه

دکتر نویدی، در خلقت انسانها استعدادهای مختلفی که به لحاظدینی یعنی این حکمت الهی انسانها را چنان خلق کرده که مطابق با نیازهای جامعه ورشد جامعه این استعدادها نهفته است جامعه آموزشی رسالتش این است این استعدادها راکشف کن برای هرکس یک استعدادی هست که ممکن متفاوت با کس دیگری باشد شناخت آناستعداد و پرورش آن می تواند به پیشرفت جامعه کمک برسون در نگاه مولانا وجود داردکه هرکسی را بهر کاری ساختن     مهر آن رادر دلش انداختن شاید یکی در دوره دبیرستانی متوجه بشه برای تراشکاری ساخته شده ورسالت این و توسعه یافتگی این است که این را ادامه بده و دیگری فکر می کند برای پزشک شدن آفریده شده ما این تمیز و تفکر را پرورش ندادیم اصلا طرح سوال و پرسشنکردیم فکر می کنیم اگر همه مان مثلا پزشک باشیم الان خانواده ها اینطوری دیگه کنکور امتحان می دهند و همه تلاش می کنند پزشک بشوند دندان پزشک بشوند برای اینکهغایتشان چیز دیگری و می گوید آنجا پول هست و ایفای نقش نیست من فکر می کنم یکمقداردقیق بشویم روی ایفای نقش و منزلت اجتماعی که می فرمایید باید یکسری سوالات اینچنینی هم داشته باشیم

دکتر میرسپاسی: یک چیزی که من تو کتاب مدیریت منابع انسانیمطرح کردم این بحث توسعه منابع انسانی و تناسب شغلی، ما وقتی شرایط احراز شغل رامی دیم خیلی رو تحصیل و تجربه تاکید داریم از این دو تا فاکتور مهمتر تناسب نوعشخصیت است تناسب نوع شخصیت با نوع شغل این اصلا دیده نمی شود ۱۶ نوع شخصیت مطرحاست هر نوع از این شخصیتها بدرد یکسری از این مشاغل خاص میخوره مثلا یکی می خواهدبازاریابی کن من یک شرکتی در مشهد سخنرانی داشتم دیدم آن شرکت مدیر بازاریابی خیلیقوی داره گفتم رشته شما گفت مهندسی مکانیک ، مهندس مکانیک مدی