بسیاری مناطق کوچک، در شهرستانها و نیز نواحی روستایی کشور، در مسیر پیشرفت خود، سرعت مطلوبی ندارند و با مشکلات متنوعی در حوزههای مختلف توسعه دست به گریبان هستند و برنامههای کلان توسعه کشور نیز آنچنان که باید قادر به فهم، توجه و پاسخگویی در رابطه با مسائل و نیازهای آنها نیست. در این بین، سازمانهای مردمنهاد و انجمنهای محلی میتوانند موتور محرکی باشند تا با ارتقای آگاهی و پای کار آوردن توان جوامع محلی، برای کمک به حل مسائل خودشان در پایش مسائل توسعه و مطالبهگری درست از نهادهای بالادستی نیز نقش ایفا کنند.
«انجمنهای تحول آفرین محلی: درسآموختهها و تجارب» نام رویدادی است که چندی پیش به ابتکار مدرسه توسعه پایدار دانشگاه صنعتی شریف در این رابطه برگزار شد. با توجه به اهمیت موضوع، «پیام ما» با تنی چند از فعالان و صاحبنظران این حوزه به گفتوگو نشسته است تا جایگاه و نقش انجمنهای محلی را در کمک به پیشرفت و آبادانی شهرستانها و نواحی روستایی کشور جویا شود.
بومی بودن در کنار تعامل با تجربیات بیرون از منطقه
ناصر نوربخش، دبیر «بنیاد سپهر قائن» در خراسان جنوبی، بر این باور است که فرد بنیانگذار و راهبر در چنین انجمنهایی اهمیت زیادی در تحقق اهداف مد نظر دارد: «چنین فردی باید شناخت خوبی از جامعه داشته باشد و بتواند مسائل آن را به درستی شناسایی کند. همچنین در عین داشتن مقبولیت اجتماعی، توانایی همراه و همدل کردن آدمهای علاقهمند و توانمند و تشکیل تیمهای موردنیاز را نیز داشته باشد.»
از نگاه نوربخش، انجمنهای محلی به واسطه بومی بودن و شناخت از نزدیک مسائل، شانس موفقیت بالاتری نسبت به مداخلات بیرونی دارند. منتهی در این زمینه، باید گردانندگان انجمن ضمن داشتن تخصصهای لازم، مراوداتی با فعالان و سازمانهای خارج از منطقه و سطح ملی نیز داشته باشند تا از تجربه و بینش و ایدههای کافی برای مواجهه با مسائل خود برخوردار شوند.
اعتمادسازی، شرط مهم همراهی جامعه با انجمنها
مهدی بهزادی، دبیر انجمن «گلباف پایدار من» در استان کرمان، هم معتقد است که چنین انجمنهایی باید به اندازه توان خود، حرف بزنند و فعالیت تعریف کنند. او میگوید: «تعدد مسائل منطقه ممکن است سبب تعریف مجموعهای از برنامهها و شعارها در انجمنهای محلی شود که به دلیل اینکه حلشان از توان انجمن خارج است، در درازمدت سبب دلسردی و بیانگیزگی میشود. در بسیاری مناطق، جامعه محلی بدبینیها و تردیدهایی نسبت به فعالیتهای دولتی و سازمانی برای تغییر در منطقه دارد و ممکن است به انجمن مردمی نیز چنین نگاهی داشته باشد. در چنین شرایطی، تلاش برای اعتمادسازی اولویت بالایی برای چنین نهادهایی دارد. سازمانهای مردمنهاد محلی باید با کوچک تعریف کردن فعالیتهای آغازین خود و نشان دادن کارآمدی خود در آن فعالیتها، کم کم مقبولیت اجتماعی در میان مردم به وجود بیاورند.»
بهزادی بر شناخت درست و گزینش مناسب اعضای انجمن نیز تاکید میکند و بر این باور است که افراد کمانگیزه یا با انگیزههای متفاوت از اهداف انجمن، به انسجام و نشاط انجمن ضربه خواهند زد و باید در انتخاب همکاران و همراهان انجمن، دقت لازم را داشت.
سوءتفاهمها و بدبینیها، مانع رسمیت یافتن انجمنها
از نگاه رئوف آذری، بنیانگذار «بنیاد صلح و مهربانی» در سردشت آذربایجان غربی، با اینکه بسیاری سازمانهای کوچک غیررسمی در تمامی جوامع یافت میشوند، اما رسمیت یافتن آنها در قالب یک تشکل میتواند منجر به همافزایی بیشتر و کاهش حاشیهها و بهرهگیری از ظرفیتهای موجود کشور برای فعالیت چنین نهادهایی شود. آذری البته بر این باور است که اگرچه ظرفیتهای قانونی لازم برای فعالیت سازمانهای مردمنهاد محلی نظیر قانون اساسی و نیز آییننامه اجرایی تاسیس و فعالیت سازمانهای مردمنهاد مصوب سال 1395 تا حد زیادی پیشبینی شده است، اما برخی تنگنظریها به ویژه در مناطق حاشیهای و مرزی، سختگیریها در اعطای مجوز و نگاه نادرست امنیتی، قومی، سیاسی و یا بدبیانه به این سازمانها ممکن است مانع فعالیتهای سازنده این نهادهای قانونی شود.
آذری، همچنین وجود نیروهای متخصص بیکار و سرمایههای انسانی رها شده یا کمتر توجهشده، منابع مالی و سرمایهای سرگردان در جامعه محلی، آشنایی انجمنهای محلی با ظرفیتهای بومی و شناخت فرهنگی بهتر از آن و نهایتا رسانههای مجازی و فناوریهای نوین را از فرصتهایی میداند که توجه به آنها میتواند چشمانداز روشنی از اثربخشی را پیش پای چنین سازمانهای مردمی در مناطق روستایی و شهرستانها قرار دهد.
فهم نادرست مسئولان محلی از ضرورتهای توسعه پایدار
محمدحسین رضاپور، فعال اجتماعی و از بانیان انجمن در حال تاسیس «موسسه توسعه پایدار لامرد» در استان فارس نیز دغدغه مشابهی راجع به مجوز و قانونی شدن فعالیتها دارد: «بسیاری از مسئولان متاسفانه نگاه درستی به چنین انجمنهایی و ضرورت ایجادشان ندارند. مجوزها برای صنعت راحت صادر میشود اما برای نهادهای اجتماعی مثل ما، مدتها انتظار و پاسخ منفی صورت میگیرد، چراکه نگاه غلطی به توسعه وجود دارد و آن را صرفا اقتصادی فرض میکنند. ما در لامرد، که 20 سال پیش منطقهای محروم به حساب میآمد، در شروع یک فرآیند صنعتیشدن به واسطه چاههای گاز کشفشده در منطقه قرار داریم. اما با دغدغهای که نسبت به توسعه همهجانبه داریم، سعی داریم دستاندرکاران توسعه را نسبت به سایر وجوه نظیر مسائل انسانی، فرهنگی و محیط زیست نیز جلب کنیم. در همین حال نگاه تکبعدی به صنعت و فعالیت اقتصادی در منطقه ما، بحرانهای زیادی را به وجود آورده و خواهد آورد که امیدواریم با تسهیل فعالیت انجمن ما، سهم کوچکی در بهتر شدن شرایط برای نسلهای آینده داشته باشیم.»
مشارکت اجتماعی، ضرورت انجمنهای تحولآفرین
رضا رهسپار، جوانی است که با دغدغه حفاظت از محیط زیست و جوامع انسانی مجاور دریای خزر در منطقه شیرود اقدام به تاسیس «انجمن توسعه پایدار شیرود» در مازندران کرده است و با همراهی سایر اعضای انجمن قصد دارند ضمن در اولویت قراردادن اجتماعات محلی و دیدگاههای آنان در توسعه اجتماعی، اقتصادی و محیطی، به دنبال توانمندسازی، مقتدرسازی و ارتقای کیفیت زندگی جامعه محلیشان نیز باشند.
از نگاه رهسپار، بکارگیری و تقویت ظرفیت افراد به عنوان شهروندان فعال و کنشگر، از طریق همکاری، هماندیشی، همراهی و تعامل در گروههای اجتماعی، سازمانها و شبکهها یک اتفاق ضروری برای پیشرفت چنین نقاطی است: ما به دنبال پاسخگویی به نیازهای روزمره ساکنان شیرود با حداکثر اتکاء به منابع، توان، ارزشها و مشارکت درونی آنها و ایجاد فرصتهای اشتغال و مشارکت در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها هستیم. تاکید زیاد ما بر «مشارکت اجتماعی» است و در این رویکرد توجه ویژهای به اقشار محروم، طرد شده و گروههای حاشیهای داریم.
باید بر خودباوری جامعه محلی تکیه کنیم
ایوب آبیاری یکی از فعالین فرهنگی استان سیستان و بلوچستان است که هدف از تشکیل انجمن «دهکده باور» را اینگونه توضیح میدهد: «دهکده باور طرح توسعهای برای حدود 20 روستا در منطقه دشتیاری است که نزدیک به هم هستند. هدف ما از تاسیس انجمن این بود که بتوانیم با کمک جامعه محلی و تجربیات افراد خارج از منطقه، نگاه توسعهای به منطقه داشته باشیم و در این راستا، موضوع «آموزش» را انتخاب کردیم؛ چرا که آموزش، بنیان توسعه است، چه آموزش به صورت رسمی و چه به صورت غیررسمی که میتواند آموزش مهارتهای زندگی و اجتماعی باشد.»
از نگاه آبیار، اگر بر ظرفیتهای جامعه محلی تکیه شود، توسعهای که اتفاق میافتد، پایدار خواهد بود: «مردم هر منطقه از پتانسیلها و ضعفهای مناطق خود شناخت بهتری دارند. ما باید خوداتکایی افراد را بالا ببریم. چون آن باور منفی و ذهنیت منفی که باعث شکلگیری محرومیت شده و اینکه ما نمیتوانیم کاری کنیم را باید از ذهن تک تک افراد از بین ببریم. البته همراهی و همدلی مردم برای دستیابی به این هدف ضروری است. ما با گسترش شبکه خود بنا داریم که در هر روستا یک کتابخانه وجود داشته باشد و محلی برای مشارکت افراد جامعه محلی باشد.»
انجمنهای محلی باید حرفهای قدم بردارند
الهام مراد از فعالان اجتماعی حوزه سازمانهای مردمنهاد، بر این باور است که در مسیر ایجاد یک انجمن محلی نباید عجول بود و باید اجازه داد تا مسیر شکلگیری به تدریج و به طور کامل اتفاق بیفتد. بهطوری که لزوم ایجاد یک سازمان و ثبت آن از درون جمع احساس شود و سپس برای رسمیت بخشیدن به آن اقدام شود. همچنین مهم است توجه کنیم که جامعه محلی «یکدست» نیست و در داخل آن هم مرزبندیهایی وجود دارد. انجمن محلی در صورتی که بهپاخاستن مردم برای خودشان باشد، ارزش ویژهای نسبت به انجمنهای غیربومی پیدا میکند.
مراد، ارتباط موثر با ذینفعان کلیدی را شرط مهم دیگر موفقیت چنین انجمنهایی میداند: «ارتباط موثر از یک طرف به معنای جلب همکاری و از سمت دیگر به معنای داشتن مرز مشخص و حفظ استقلال است. حفظ استقلال به ویژه در برابر نهادهای دولتی و سازمانهای مردم نهاد فرامنطقهای اهمیت ویژه دارد. علاوه بر این لازم است فعالیتها به صورت اصولی و ساختار یافته باشد. به این معنا که براساس نیازهای واقعی، با تعریف راهکارهای اصولی و دارای اثر بلندمدت برای مسائل، در چارچوب پروژههای مشخص و همراه با ارزیابی و مستندسازی انجام شود. انجام فعالیتهایی که چارچوب پروژه ندارند و به مرور زمان خود را ارتقا نمیدهند، منجر به ناامیدی افرادِ همراه میشود.
به اعتقاد الهام مراد همچنین یک انجمن محلی تا حد امکان باید از جهتگیریهای قومی مذهبی و سیاسی مبرا بماند، به نحوی که پاتوق یک گروه خاص اقلیت شناخته نشود؛ چون در این صورت مانع مهمی برای جلب مشارکت بخشی از اعضای جامعه ایجاد میشود. موضوع مهم دیگر، جذب منابع مالی به صورت فعال و از مسیرهای شفاف است. نداشتن منابع مالی و یا منابع مالی مشکوک یا ناسالم هر دو منجر به شکست فعالیتهای اجتماعی میشود.
مردم میتوانند منشاء تغییر باشند
مهدی عبدالملکی انجمن «هوارگه» در قروه کردستان را تاسیس کرده است. او هدف اصلی از شکلگیری چنین نهادی را ایجاد وحدت اجتماعی برای کمک به مسائل منطقه عنوان میکند: «ما ابتدا به دنبال نشان دادن تغییر اجتماعی بودیم. اینکه مردم وقتی کاری انجام میدادند و میدانستند که نتیجه زحمات خودشان است تاثیر زیادی بر نگرششان ایجاد میکرد. برای مثال، ما در شرایطی توانستیم سه هزار اصله نهال بکاریم که شهرداری منطقه از چنین کاری ناتوان بود، اما با نیروی محلی توانستیم انجام بدهیم. هدف ما توسعه است و ابتدا سه سال غیررسمی فعالیت کردیم و بعد که احساس نیاز کردیم، آن را به شکل یک سازمان رسمی هم ثبت کردیم تا فعالیتها با مشکلات کمتری جلو برود.»
باید فهم درستی از توسعه داشته باشیم
سجاد عباسی از انجمن «اندیشه زلال جوانان شاهرود»، تاکید بسیاری بر یافتن درک درست از مفهوم توسعه دارد: «اگر میخواهیم توسعه ایجاد کنیم باید به دور از رویکردهای وارداتی و ترجمهای، نگاهمان را منطقهای و محلی کنیم. توسعه، یک تغییر مثبت به سمت پیشرفت است. طبیعتاً توسعه چون از جنس تغییر است، اگر به خواست اعضای جامعه محلی اتفاق نیفتاده باشد آن تغییر پایدار نخواهد بود. این رویکرد مردم-محوری و استفاده از ظرفیت مردم است که نتیجه مثبتی خواهد داشت. نه به این صورت که مردم تنها اجراکننده باشند بلکه به این معنا که مردم یک منطقه هم در مقام ایده و طراحی و هم اجرا خود نقش موثری داشته باشند و امور با مشارکت مردم انجام شود. در واقع رابطه مردم و انجمن محلی نباید رابطه مغز و دست و پا باشد. یعنی یک جا فرمانده و یک جا فرمانبر باشد. بلکه رابطه مغز با مغز باید باشد، یعنی باید شانیت را برای مردم محلی به لحاظ ذهن توانمند قائل بود و از طریق گفتوگو و حساسسازی آنها در مسیر توسعه قرار دهیم.»
بیتوجهی ساختارهای توسعه به مشارکت مردمی
سعید غلامینتاج، پژوهشگر و کنشگر حوزه توسعه و مدیرعامل موسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره پاسارگاد معتقد است که ساختارهای کلان هنوز به اندازه کافی برای استفاده از ظرفیتهای انجمنهای محلی همراه نیستند: «برنامههای توسعه پنج سالهای که در کشور تدوین، تصویب و اجرا میشوند به رویکردهای مشارکتی و توانافزایی و توانمندسازی جوامع محلی اهتمام کافی ندارند و توسعه و پیشرفت را عمدتا از مسیر اجرای کلان پروژههای عمرانی در کشور و با برنامههای از بالا به پایین دنبال میکنند.»
از نگاه او، توسعه جامعه محلی، مقولهای چندلایه و چند بعدی است و لازم است همزمان به ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و محیط زیستی هر اقدام توسعهای توجه داشت: «باید نگاهها و رویکردها را از سمت اعطای مواهب توسعه به جامعه محلی، به سوی توان افزایی و توانمندسازی جامعه محلی برای دستیابی خودشان به میوها و مواهب توسعهای، تغییر داد.
باید توجه کرد که ترویج اقدامات نوعدوستانه و بسیج نیروهای مردمی برای حل مشکلات جامعه محلی، باید در کنار افزایش مطالبهگری از مسئولان و درخواست از آنها در راستای اصلاح تصمیمات و سیاستهای نادرست صورت بگیرد. البته در این بین باید راه حلی مناسب برای مواجهه مطلوب با نیروهای محافظه کار و حامی وضع موجود و نیروهایی که برسر راه فعالیتهای توسعهای انجمنها ایجاد مانع میکنند نیز پیدا کرد.»
منبع: روزنامه پیام ما