رسول نیكنام

نظام سرمایه داری با اتکا بر مبانی اندیشه ای خود (انسان محوری و ماده محوری) در گذر از دورانها، به واسطۀ داشتن رابطۀ چند سویه با رویدادهایی همچون رنسانس، پروتستانتیسم، دوره های استعمارگری، جنگهای بزرگ، انقلابهای صنعتی، فکری، تکنولوژیکی و … هم از آنها تأثیر پذیرفته و هم بر آنها اثر گذارده است. این فرآیند تکامل که با اضافه گردیدن مشخصه ها و ارزشهای دیگری همچون سود محوری، لذت گرایی و مصرف گرایی بر قامت این نظام همراه بوده در نهایت به شکل کنونی که از آن می بینیم منتهی می گردد.

 

این نظام، همچون هر سیستم دیگری، ابزارهایی برای تداوم حیات خود در اختیار می گیرد. که ابزارها بی تأثیر از ارزشها و مشخصات کلی نظام نمی باشند. بر اساس  نگاهی خاص، می توان الگوهای توسعۀ تجویزی از سوی نهادهای نظام سرمایه داری را ابزارهای نظام برای حفظ، بازتولید و ترویج کلیت نظام و همچنین  ارزشها، اهداف و مختصات آن به حساب آورد. عملاً، این کارکرد، از وظایف اصلی الگوهای توسعه قلمداد می شود. در همین راستا، الگوهای مصرف به عنوان بسته های درون الگوهای توسعه، نوعی ابزار غیر مستقیم دست یابی به آن اهداف خواهند بود. مثال روشن تر اینکه: ربط وثیقی میان فلان الگوی مصرف (که درون خود شامل مصرف کالاها و خدمات زنجیره وار متعددی می باشد) با تداوم و تحکیم نظام سرمایه داری وجود دارد.

 

رسانه ها و وسایل ارتباطی اعم از تلویزیون، ماهواره، اینترنت، شبکه های مجازی، فیلمهای سینمایی، مجلات و همچنین روابط شخصی، فامیلی، دوستان و … علاوه بر فواید زیادی که دارند، ابزار گسترش و نهادینه سازی الگوهای مصرف نیز به حساب می آیند. فرآیندی که عمدتاً به صورت غیر مستقیم و ناخودآگاه خواهد بود.

 

برخلاف تصور عامه، به تصویر کشیده شدن زندگی خانوادگی آقا و خانم ایکس در آن کشور خارجی لزوماً به هدف آگاه شدن ما از محاسن نحوۀ زندگی در بخش توسعه یافتۀ جهان نیست. و یا تبلیغ مستقیم فلان کالا در تلویزیون، ماهواره و اینترنت، به معنای کشف نیاز ما و همچنین وسیلۀ رفع آن توسط گروهی پژوهشگر  نمی باشد. همچنین، رابطۀ ضروری میان تعدد گزینه های انتخاب (obtion) در برگزیدن یک برند از میان برندهای مختلف و یا مدلهای مختلف یک برند با نیازهای اساسی ما وجود ندارد. احساس نیاز به مصرف خیلی از غذا ها، تبلیغ طعم متفاوت بسیاری از مرغهای سرخ شده و همبرگرها، افزودن روز افزون به توانایی چندکاره های آشپزخانه و … همه و همه جهانی از نیاز و مصرف، ورای نیاز واقعی انسان، برساخته اند. و آن روی این ساختار شیک و زیبا که ما در قالب ورود هر روزۀ ماشینهای لوکس، گوشی های همراه هوشمند، تلویزیونهای عریض و نازک و … می بینیم، دنیای واقعی استخراج و مصرف منابع محدود و نامحدود زمین، بهره کشی از کارگران ارزان قیمت و آلودگی روزافزون محیط زیست قرار دارد. ساختاری که به نام توسعه و البته به کام انباشت سود و سرمایه برای گروهی اندک برپاست.

 

و مافوق این ساختار، زنجیری مستحکم، ارزشها، اهداف و ابزارهای نظام سرمایه داری را در طول زمان به هم متصل می کند؛

گر زمانی استعمار گری و غارت، ابزار انتقال سرمایه و غنائم از مستعمرات به مرکز امپراتوری بود، اینک الگوی مصرف این کار را انجام می دهد! بدون جنگ و خونریزی. تنها با فشار بر روی یک دکمه. یک کلیک! (دکمۀ خاموش/روشن تلویزیون، کامپیوتر، ماوس و …).

– از وقتی انسان در مرکز جهان قرار گرفت و جسمش مبنای ماده گرایی شد، هنوز هم در آنجا سکونت دارد. اگر آنوقت از سر لجاجت با کلیسا، جای خدا، خود را نهاد و روحش را فراموش کرد، اکنون هم در دنیای مدرن و فوق مدرن، فراغتش را به ازای برخورداری از کالاها و ابزارهای مایملک پرداخت/هزینه می کند. بیشتر کار می کند تا مواد بیشتری به جسم مادی اش برساند. و دیگر زمان اضافه ای برای طبیعت گردی، دید و بازدید، و از همه مهمتر درون نگری و تفکر باقی نمی ماند.

– تبلیغ، اطلاع از کالا/محصولی جدید، احساس نیازی جدید، خرید، بدهکاری، بیشتر کار کردن، کم شدن اوقات فراغت، تبلیغات بیشتر، کمتر شدن زمان آزاد، گرفتاری و … دوری با پایانی غیر قابل تصور. چرخه ای که همه جا شعبه دارد: فرهنگ دید و بازدید، نظام آموزشی، تفریحات، خورد و خوراک و …

البته شک نکنیم که توسعه به معنای کنونی آن و به این شکل ترویجی، با مصرف و تولید در ارتباط است. و آن هم نه تولید برای مصرف در جهت ارضای نیازهای واقعی. بلکه تولید انبوه برای مصرف انبوه.

محتمل ترین انتقادی که به راحتی به چنین دیدگاهی وارد می شود، متهم ساختن آن به ضدیت با تمدن، رفاه، و آسایش بشر است. چرا که به زعم منتقدین، توسعه، برای بشر اینها را به ارمغان آورده است. که تا حدی صحیح می باشد. و البته این نوشتار هم قصد زیر سؤال بردن تمام دستاوردهای توسعه و الگوهای تجویزی آن را ندارد بلکه بر این نظر است که:

-بایست میان نیازهای واقعی با نیازهای کاذب و برساخته تفاوت قائل شد.

-در الگوی استفاده از تکنولوژی تجدید نظر کرده و میان نحوۀ کاربرد ها تفکیک قائل شد؛ میان خرید هر چند ماه یک بار گوشی هوشمند تازه به بازار آمده تحت عنوان بهره جویی از تکنولوژی جدید و به قیمت مصرف چند برابر منابع اولیه یک کشور برای آن (طبیعی، انسانی و …) با برخورداری دستگاه خدمات عمومی جامعه از این سطح تکنولوژی تفاوت وجود دارد.

-و مثالهای فراوان دیگر که در این باره می توان مطرح کرد.

 

راه حل چیست؟ چه پیشنهاد و یا بدیلی در ازای نقد این الگوها وجود دارد؟

در این مقوله، مقدمه، آگاهی است. نخست باید به وجود مشکل اعتقاد داشته و از شرایطی که در آن قرار گرفته ایم مطلع شویم. جزئیات بسیاری از کارهای روزمره، برنامه ها، اهداف زندگی، و در یک کلام، هر آنچه برای خود عادی انگاشته ایم را مجدداً بازبینی کنیم. باید بخشی را بشناسیم و بخشی را بازشناسیم. که مقدار زیادی از بدیل هایمان در “هر آنچه خود د اشته ایم و زبیگانه تمنا می کردیم” وجود دارد. فرهنگی غنی از آموزه ها و ارزشهایی که اتفاقاً نقطۀ مقابل خیلی از اسرافها و مصرفها می باشد. از درون تفکر انتقادی غرب هم اندیشه های نابی یافت می شود که با تطبیق آنها با موقعیت کنونی، دستاوردهای خوبی برایمان به همراه دارد.

بار اصلی این تلاش بر دوش روشنگران جامعه می باشد. تا پس از شناخت شرایط، آن را برای مخاطبان (عامه و برنامه ریزان) تشریح نمایند. البته این نه تمام کار بلکه خود بخشی از کار و حتی شاید مهمترین قسمت خواهد بود. در نوشته های بعدی سعی می کنیم سراغ جزئیات رفته و مطلب را از زوایای گوناگون بررسی کنیم.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759