اقتصاد ایران بعد از توافق ژنو: مصاحبه رضا مجیدزاده با خبرگزاری موج
اردیبهشت ۱۳۹۴ (۸:۴۰ق.ظ)
یک کارشناس اقتصادی در گفت و گو با موج؛
تحریم ها بیشتر از اقتصاد، سرمایه انسانی کشور را هدف قرار داد
موج – گروه اقتصاد سیاسی؛
با توجه به قوت گرفتن احتمال توافق نهایی بین ایران و گروه موسوم به ۱+۵ بعد از تفاهم لوزان سوئیس، برنامه ریزی دولت برای ورود به دوره پسا تحریم از ضرورت هایی است که تحلیل گران و کارشناسان اقتصادی و سیاسی این روزها از آن سخن می گویند. بسیاری از آنها اعتقاد دارند که در حوزه فرصت های خارجی، بعد از توافق هسته ای باید با برنامه ریزی جدی وارد شد. خبرنگار خبرگزاری موج با رضا مجیدزاده، کارشناس اقتصادی، عضو موسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره و مدیر کارگروه فرابازی توسعه ایران در این باره گفت و گویی را به شرح زیر ترتیب داده است.
اولین و مهترین کار از سوی دولت برای دوره بعد از رفع تحریم های هسته ای چیست؟
از نظر من باید نوسازی اساسی را در زیرساخت های اقتصادی و نهادی کشور انجام دهیم. به این معنا که بدون تعارف و شعار نیازمند این هستیم که شیوه های مدیریتی و مبادلاتی خود را به روز کنیم؛ چون در دوره تحریم این امکان وجود نداشت. اولین گام و مهمترین گامی که دولت باید انجام دهد این است که فکر خود را متوجه دو بخش زیر ساختی اساسی کند و اولین کار ترمیم، نوسازی و بازسازی زیر ساخت هایی است که در یک دهه گذشته دچار فرسایش شده است و دومین کار در همین بخش نوسازی، شیوه انجام مبادلات است؛ چرا که ما فاصله زیادی پیدا کرده ایم با مبادلات سازمان یافته اقتصاد دانایی محور در کل دنیا و در این مدت این ارتباط قطع بوده است. بنابراین طبیعی است که دولت باید برای برگشتن به فضای جریان منابع در دنیا تلاش زیادی را به خرج دهد و مهمتر اینکه به سمت سرمایه گذرانی برود که صنایع ما را تحرک بدهند؛ نه از نوع چینی که در سال های گذشته شاهد آن بوده و هستیم.
سرمایه گذاران چینی و غیر چینی چه تفاوتی با هم دارند؟
سرمایه گذارانی که در این سال ها شاهد بودیم؛ یعنی عمدتا سرمایه گذاران چینی نمی توانستند انتقال فناوری داشته باشند و به واسطه مزیتی که در تولید کالاهای بی کیفیت داشتند صنایع ما را نیز متضرر کردند. کاهش قدرت خرید مردم به خاطر تورم افسار گسیخته سبک زندگی مردم را به سمت مصرف کالاهای بی کیفیت چینی برد. بنابراین سرمایه گذرانی که بتوانند به صنایع تحرک بدهند و انتقال تکنولوژی داشته باشند باید مد نظر قرار بگیرد. از سویی دیگر دولت ما می تواند با معرفی سرمایه گذران جدید فشار رقابتی را برای آنها ایجاد کند. اما باید در نظر داشت که همه اینها منوط به بازسازی زیرساخت های نهادی در کشور است.
زیرساخت های نهادی شامل چه چیزهایی می شود؟
ببینید؛ قواعد بازی در کشور با مشکلاتی مواجه است که فرصت رد شدن از بحران های بین المللی می تواند به ما این وقت را بدهد که آنها را ترمیم کنیم. ما از نظر زیرساخت های فیزیکی به هر حال یک مقدماتی داریم؛ نظام بانکی داریم، افراد ماهر و کارشناس داریم، ولی؛ زیرساخت های نهادی ما ضعیف است. قواعدی که زمینه ساز یک اقتصاد مولد است را نداریم و فساد در اقتصاد ایران به شدت زیاد است. این فساد گسترده به این معنی است که حتی اگر از سرمایه گذار خارجی هم استفاده کنید ممکن است به فرجام نرسد و ان هم به سمت و سوی دیگری سوق پیدا کند.
مشکل به چه چیز بازمی گردد آیا ضعف اجرایی داریم یا با خلاء قانونی مواجه هستیم؟
مشکل ما خلا قانونی در ایران نیست. وزن اینها متفاوت است؛ یعنی ما آنقدری که ضعف اجرایی داریم به همان میزان خلاء قانونی نداریم. متاسفانه در اقتصاد ایران بازیگران در هر سطحی چه قانونگذاران، چه مجریان و چه پیگیران قانون همگی به سمتی کانالیزه شده که اجرای ضعیف را بر این دستگاه ها مسلط کرده و امکان دور زدن های قانونی زیاد است. گروه های همسودی که در اقتصاد کشور فعالیت دارند اجازه تقویت سیستم را نمی دهند.
گروه های همسود در کجای سیستم فعالیت دارند؟
در بدنه خیلی از سازمان ها و افرادی که خیلی فرادست هستند با اتکا به برخی نام ها می توانند قانون را دور بزنند. مثلا در اختلاس ۳ هزار میلیاردی با چند فرایند بانکی ساده اتفاق افتاد؛ در صورتی که قانون نص صریح دارد که مثلا اگر کسی دارد ال سی می گیرد باید به همان میزان یا بیشتر وثیقه داشته باشد. بنابراین ضعف در اجرا باید ترمیم شود و زیرساخت نهادی به این مسأله اشاره دارد.
از نظر شما تحریم ها بیشتر به کدام بخش اقتصادی لطمه زد؟
من از جنبه دیگری به این مسأله اشاره می کنم. به نظر من مهمترین خسرانی که در این چند سال داشتیم، از دست دادن سرمایه انسانی گرانبهایمان بود و روند مهاجرت نخبگان به شدت تشدید شد. ما سرمایه انسانی مان خیلی خوب است، اما؛ نتوانستیم طوری تربیت کنیم که بدون اتکای دولت بتوانند ارزش آفرینی کنند. در کشور آلمان در تمام رشته های دانشگاهی دانشجویان شان را کارآفرین بار می آورند تا بعد از فارغ التحصیلی به دنبال فرصت ها بروند؛ منتها ما چون همین فرصت ها را هم نداشتیم سیر مهاجرت از ایران باعث شد اینها را از دست بدهیم. بنابراین بیشترین خسارت ما از این جاست و مهمترین سیاستی که دولت می تواند پیش بگیرد حتی در بخش داستان سرمایه گذاری خارجی این است که در ابتدای امر به دنبال ایرانیانی باشد که در خارج از کشور زندگی می کنند. خیلی از آنها راغب هستند به ایران برگردند تا کار مفیدی انجام دهند. این استراتژی را چین هم دنبال کرد. نیازی نیست که نخبگانی که مشغول کار هستند را به اینجا بیاوریم ولی می توانیم به نوعی از دانش آنها استفاده کنیم که یک مقدار در روندهای سیاسی نیاز به تساهل دارد.
مهمترین تجربه ای که از دوره تحریم ها کسب شد چیست؟
من آن را به دو بخش تقسیم می کنم. تجربه بین المللی و تجربه داخلی. از نظر بین المللی مهمترین درس این بود که به هر حال باید با دنیا رابطه داشته باشیم این به معنی تسلیم شدن نیست. ما می توانیم ضمن مواضع ارزشی خودمان با دنیا تعامل داشته باشیم. همچنین نیاز به این داریم که ائتلاف سازی قدرتمندی داشته باشیم. از نظر تجربه داخلی مهمترین تجربه این است که مدیران ما این درک را پیدا کردند که توانایی های بومی کشور ایران هم زیاد است و در واقع فقط این نفت نیست که می تواند اقتصاد ما را تامین کند، بلکه در بخش های غیر نفتی هم پتانسیل هایی وجود دارد هرچند که در این زمینه هم ضعف هایی داریم.
ظرفیت های دولت کنونی را برای دوره پسا تحریم چگونه ارزیابی می کنید؟
من متاسفانه در ترکیب اقتصادی تیم دولت که بتواند نگاه نوآورانه ای برای یک اقتصاد پویا داشته باشد و ظرفیت های خودش را گسترش دهد چیزی نمی بینم. دیدگاه فعلی قبلا آزمون خودش را پس داده است.
فکر نمی کنید به خاطر شرایط خاص اقتصادی که در آن هستیم، دولت ناگزیر شده با محافظه کاری در این عرصه عمل کند؟
شاید یک مقدار بی انضباطی و بی تجربگی از دولت قبلی باعث شد دولت کنونی به سمت کسانی برود که حداقل تجربه مدیریت داشته اند، ولی؛ می تواند با حفظ اینها به سمت جذب نیروهای جدید برود که صاحب دیدگاه های جدیدی هستند. چون ما بعد از رفع تحریم ها قرار نیست که ژاپن بشویم ما نهایتا همان ایران سال ۸۴ می شویم و نیاز به افرادی داریم که با طراحی ساز وکارهایی به سمت شکوفایی ظرفیت های اقتصادی برویم.