امیدوارم که ایران در۱۴۱۰دردهکده جهانی وارتباطات بین فرهنگی باپیشینه درخشان فرهنگی کهنی که دارد این کوله بار فرهنگی را حفظ نموده و از آسیب های پرتلاطم زمان وزمانه عبور نموده تاب تواندجای خود را درزیست جهان امروز بیابد.
-امید که نظام رقابت ناهمگون بر اندام این سرزمین اهورایی در حال افول و نظام رفاقت با الهام از دانش بومی و اقتضائات مدرن جایگزین شود
-توسعه فردی ومنابع انسانی به گونه ای رشد یابد که مردمان این سرزمین بالاترین تر از اخلاق فردی و اجتماعی خویش را دارا باشند. به عبارتی همه آرزوهای من به ما تبدیل شود.
-امید که درک های درست مبتنی بر آموزه های فرهنگی و اخلاقی این سرزمین کهن، جای مدرکهای بی محتوا و پرطمطراق را بگیرد
-امید که مدیران و مسوولین که امروز با خواهش از مردم رای می گیرند و بر کرسی ها می نشینند، مردم از افراد متخصص و متعهد خواهش کنند تا مسوولیت ها را بپذیرند.
-امیدکه حاکمان به تشنه قدرت، نشعه ی معرفت گردند.
-فرهنگ که امروزه روبنا و لق لقه زبان حاکمان و سیاستگذاران است به عنوان روح جامعه زیربنایی ترین کارهای سیاستگذاری گردد.
-اندیشه مردمان ،همواره به صلح وآرامش بوده و در شاخص های مختلف توسعه درحال رشد و امیددهنده قرارگیرد.
-امیدکه دانش بومی دست مایه همه سیاستها وبرنامه ها قرارگرفته وکارشناسانی درعرصه های سیاستگذاری فرهنگی داشته باشیم.
گرچه هوابس ناجوانمردانه سرد است و زمستان است و سرما جان و تن را می کندلرزان….ولی آدمی به امید زنده است و امیدکه این آرزوها تحقق یابد…

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. این لینک مستقیم به این نوشته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *