میرزا ملکم خان ناظم الدوله (۱۲۴۹-۱۳۲۶/۱۸۳۲-۱۹۰۸) فرزند میرزا یعقوب، از ارمنیان آزاداندیش جلفای اصفهان، بود. میرزا یعقوب پسر خود ملکم را در ده سالگی برای تحصیل روانه پاریس کرد. در بازگشت از این سفر بود که در وزارت خارجه به عنوان مترجم استخدام شد (۱۲۶۷/۱۸۵۰) و سال بعد، پس از تأسیس مدرسه دارالفنون، کار مترجمی معلمان اروپایی و همچنین تدریس ریاضی را در آنجا برعهده گرفت. در سفر فرخ خان امین الدوله به پاریس برای مذاکره درباره عهدنامه صلح ایران و انگلیس به میانجیگری ناپلئون سوم، به عنوان مترجم و مشاور، او را همراهی کرد (۱۲۷۳/۱۸۵۶). در بازگشت از این سفر بود که به مقام «مترجم مخصوص» و «آجودان اعلیحضرت» ترقی کرد (۱۲۷۵/۱۸۵۸). ملکم از این زمان فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. نخستین طرح اصلاح حکومت را در رساله ای به نام دفتر تنظیمات به شاه داد و اولین مجمع سیاسی یعنی «فراموشخانه» را بنیاد کرد که ظاهراً هدفش ترویج اندیشه اصلاحات و تبلیغ اصول حقوق بشر و تعلیم همکاری جمعی و تلاش در استقرار حکومت قانون بود. اما فعالیت جمعی و مخفی اعضای آن مجمع رجال سیاسی و روحانیان را هراسان کرد، تا آنجا که به تحریک ایشان شاه نیز نگران شد و دستور انحلال «فراموشخانه» را داد. در پی آن ملکم و پدرش میرزا یعقوب را از ایران راندند و به بغداد تبعید کردند (۱۲۷۸/۱۸۶۱)، اما به علت شکایت دولت عثمانی آنان را از بغداد نیز بیرون راندند. سرانجام، با شفاعت میرزا حسین خان مشیرالدوله، سفیر ایران در عثمانی، ملکم بخشوده و راهی استانبول شد (۱۲۷۹/۱۸۶۲) و بعد به سمت مستشار سفارت ایران برگزیده شد و تا ده سال بعد (۱۲۸۸/۱۸۷۱) در این سمت بود. اقامت ده ساله ملکم در استانبول او را با اصلاحات عصر تنظیمات آن کشور و همچنین سیاستمداران روشن اندیشی چون مدحت پاشا، فؤاد پاشا، عالی پاشا و نویسنده ای روشنفکر چون نامق کمال آشنا کرد. رساله های «شیخ و وزیر» و «مبداء ترقی» و همچنین رساله ای در دفاع از تغییر الفبای فارسی حاصل اقامت این سال های ملکم در استانبول است. با صدرات مشیرالدوله دوران عزت و ترقی ملکم نیز فرا می رسد. او را به تهران فرا می خوانند (۱۲۸۸/۱۸۷۱) و منصب مستشار صدارت می بخشند و «ناظم الملک» لقب می دهند. او چند ماهی بعد برای تدارک نخستین سفر ناصرالدین شاه به اروپا، به عنوان وزیر مختار ایران در لندن، راهی انگلیس می شود (۱۲۸۹/۱۸۷۲) و پس از ده سال به مقام سفیر کبیری می رسد و القاب «پرنس» و «ناظم الدوله» می گیرد. مأموریت شانزده ساله در لندن به ملکم فرصت می دهد تا با افکار فیلسوفان انگلیسی، به ویژه فلسفه پوزیتیویسم اگوست کنت و با نویسندگان انگلیسی ازجمله جان استوارت میل آشنا شود و بخش هایی از کتاب او در آزادی را به فارسی ترجمه کند. با پیش آمدن قضیه امتیازنامه لاتاری، ملکم مغضوب شاه می شود و مقام و القاب خود را از دست می دهد و از تمام کارهای دولتی برکنار می شود (۱۳۰۶/۱۸۸۸). در پی این ماجراست که ملکم علیه دربار و دولت ایران عصیان می کند و با نشر روزنامه قانون به تبلیغ حکومت قانون و انتقاد از فساد دربار و وزیران ایران می پردازد و برای نخستین بار گروهی از نخبگان ایران را با مفهوم قانون و حکومت قانون آشنا می کند. این گفته او که «ایام بیکاری بنده گاهی بهترین وسیله خدمت بوده» گواه آگاهی او به تأثیر قلمش است. پس از کشته شدن ناصرالدین شاه و در دوران پادشاهی مظفرالدین شاه و صدارت امین الدوله است که ملکم خان بار دیگر به خدمت دولت دعوت می شود و به سفارت ایران در ایتالیا می رود (۱۳۱۷/۱۸۹۸) و همچنان در این مقام می ماند تا سرانجام در هفتادودو سالگی در سویس درمی گذرد (۱۳۲۶/۱۹۰۸).