طرح تدوین جلد دوم كتاب منابع ملی
نام کارگروه: توسعه و منابع ملی
رئیس كارگروه: آقای عبدالرسول دیوسالار
شماره جلسه: شصت و چهار
تاریخ برگزاری: ۱۳۹۱/۵/۲۲
محل برگزاری: اندیشگاه طرح توسعه هزاره
مدت زمان:۲ ساعت و ۴۵ دقیقه
حاضرین(به ترتیب الفبا): مهندس علی اسدی، خانم فاطمه افشار، مهندس فیروز بالكانی، دکتر غلامرضا
حداد، عبدالرسول دیوسالار، دکتر
مهرداد ناظری، ابوالفضل نوری
غائبین: دکترآمنه جعفری قدوسی، دکتر محمود فرهادی نیا، دكتر نوری
تنظیمکننده: سمیه میربراتی
عنوان: طرح تدوین جلد دوم كتاب
منابع ملی
-
چکیده:
در این نشست پیرو جلسه
پیشین كارگروه، هر یك از اعضاء با توجه به ارائههای داده شده و نیز موضوعات در
دست بررسی، فصول پیشنهادی خود را برای كتاب دوم كارگروه بیان نمودند و اینكه این
فصول اساسا پاسخگوی چه سوالاتی برای دستیابی به اهداف كتاب مذكور میباشد. در
نهایت یك نمای كلی از كتاب دوم منابع ملی طراحی شد.
- دستور كار جلسه:
در این جلسه هر یك از اعضاء خلاصهای از مطالب فصول
احتمالی كتاب را بیان نموده و توضیح دادند که این فصول چگونه مكانیزم و الگوی
اثرگذاری منابع بر توسعه را تبیین میكند.
- مشروح جلسه:
دكتر ناظری: بخش اول
كار من در ارتباط با تقسیمبندی منابع میباشد كه با طرح یك سوال آغاز میشود، آیا
اتمام منابع یك فاجعه است؟ ترس اتمام منابع در كشور ما وجود دارد ولی با تغییر نوع
نگاه به منابع میتوان تا حد زیادی این فاجعه را از بین برد. یك نوع از دستهبندی
منابع، تقسیم منابع به قابل پیشبینی و غیرقابل پیشبینی است.
منابع غیرقابل پیشبینی، منابعی هستند كه در ظرفیت نگاه و فكر جامعه ما نمیگنجند
و باید با تغییر نوع نگاه و وارد كردن پتانسیلهایی كه میتواند ما را به سمت این
تغییر ببرد از زاویه دیگری به امر توسعه بنگریم.
منبع با نیاز همراه است و نیازها بنا به فراخوری
كه آن كشور یا فرد در چه درجه توسعه یافتگی باشند متفاوت است. در نتیجه میتوان
نوع نیازهای افراد را طبقهبندی كرد. كشورهایی كه توانستهاند از سطح نیاز اولیه
به سمت نیازهای متعالی پیش روند نوع نیازشان به منابع را تغییر دادهاند.
تقسیمبندی دیگر منابع هوشمند و غیرهوشمند
است. منابع میتوانند در ذات و ماهیت خود هوشمند باشند. همانند منابع انسانی،
سرمایه اجتماعی و اعتماد. اگر هوشمندی منابع وارد عرصه توسعه نشود روند توسعه به
كندی پیش میرود. در نتیجه با شاخصی به نام هوشمندی به طبقهبندی جدیدی از منابع
میرسیم كه به میزان اثرگذاری منابع بر توسعه كمك میكنند.
اگر نوع نگاه به منبع، اتمامپذیری آن باشد با به
پایان رسیدن آن فاجعه به وجود میآید. در نتیجه نمیتوان منابع را در راستای لذت
بیشتر به كار برد. با تغییر نوع نگاه به منابع، نوع نگاه به توسعه نیز تغییر میكند.
در واقع وقتی منابع را از سطح پیشبین به سمت غیرقابل پیشبین یا از سطح هوشمند
به سمت غیرهوشمند میبرید و تنوع بیشتری از منابع را جایگزین میكنید، نوع نگاه به
توسعه و كیفیت اثربخشی بر توسعه نیز تغییر میكند. در نتیجه تا زمانی كه نوع نگاه
تغییر نكند رابطه منابع و توسعه متغیری است كه تاثیری بر سایر متغیرها نمیگذارد. عنوان
این فصل، هوشمندی و طبقهبندی منابع است.
بخش دوم ۷ لایه به معنی سازوكار میباشد كه میتوان
رابطه میان منابع و توسعه را با این لایهها پوشش داد. ۷ لایه اساسی وجود دارد كه
شناسایی آنها به ما كمك میكند كه بر میزان اثرگذاری منابع بر توسعه اثر مثبت یا
بیشتری بگذاریم و میتوان رابطه میان منابع با توسعه را با این ۷ لایه پوشش داد.
لایه اول: نگرش مردم
لایه دوم: ساختار دولت
لایه سوم: نهادهای مدنی
لایه چهارم: كیفیت زندگی
لایه پنجم: موقعیت استراتژیك و سوقالجیشی
لایه ششم: دانش و معرفت
لایه هفتم: جامعه اطلاعاتی (منظور
ارتباط ما با مفهوم اطلاعات است)
برای بررسی میزان اثرگذاری منابع بر توسعه، ۷ لایه
ذكر شده باید در نظر گرفته شود و برای هر لایه شاخصهایی به طور خلاصه بیان گردیده
است:
شاخصهای
لایه اول: اخلاق مدارا، اخلاق خشونت، منش انسانی، هویت اكتسابی، هویت انتسابی.
شاخصهای
لایه دوم: حجم دولت، میزان تمركز، رشد دموكراسی، استبدادگرایی.
شاخصهای
لایه سوم: رقابت احزاب تكثرگرایی، انحصارگرایی، تك حزبی و چندحزبی.
شاخصهای
لایه چهارم: شادكامی، رضایت
از زندگی، دستیابی به اهداف،
اعتماد.
شاخصهای
لایه پنجم: ارتباطات سیاسی، ادغام در بازارهای جهانی، جهانی شدن، محیطزیست.
شاخصهای
لایه ششم: رشد علمی، كیفیت تحقیقات، میزان فارغالتحصیلان
دانشگاهی.
شاخصهای
لایه هفتم: زیرساختهای
ارتباطات، زیرساختهای اجتماعی، زیرساختهای فرهنگی.
عنوان
فصل: لایههای اجتماعی كلان در رابطه
منابع و توسعه.
مهندس
اسدی: با توجه به مطالب ارائه
شده در جلسات پیش در این فصل از كتاب به این موضوع پرداخته میشود كه به كارگیری
منابع در فرآیند توسعه از طریق سازمانها چگونه صورت میگیرد.
عنوان فصل: رابطه توسعه و سازمانها
دكتر حداد: گونهشناسی نظامهای سیاسی مبتنی بر
رویكرد آنها به منابع موضوع فصل پیشنهادی اینجانب است. در جامعهشناسی سیاسی طبقهبندیهای
بسیاری از انواع نظامهای سیاسی صورت گرفته است كه هر یك دارای شاخصهایی میباشند.
به طور مثال میزان باز یا بسته بودن نظام سیاسی باعث به وجود آمدن طیفی از طبقهبندیها
شده است. در این تحقیق علاوه بر ارائه گونهشناسی نظامهای سیاسی، برای دستیابی به
اینكه این گونهشناسیها تا چه اندازه با مبحث منابع ملی منطبق میباشند وارد بحث
منابع ملی شده و از این منظر گونه بندی های نظامهای سیاسی را بازتعریف میكنم. در
این تحقیق گونههای مختلف رژیم سیاسی پرداخته میشود. و بررسی میشود که مرزبندی
آنها تا چه اندازه با شاخص منابع ملی انطباق دارد، در صورت انطباق به گونهشناسی
جدیدی نخواهیم رسید ولی اگر این مرزها با هم همپوشانی داشته باشند به گونهشناسی
جدیدی دست خواهیم یافت. در نهایت براساس نگاه به منابع ملی یك گونهشناسی جدید از
نظامهای سیاسی ارائه كرده كه ممكن است با گونهشناسی پیشین تفاوت جدی داشته باشد.
ولی این امكان وجود دارد كه دریابیم كه از منظر نظامهای سیاسی متفاوت، منابع ملی
چیست؟ نسبت سیاست و منابع چگونه است؟ و این دو چه ارتباطی با یکدیگر دارند ؟
عنوان فصل: گونهشناسی
نظامهای سیاسی مبتنی بر نگاه به منابع ملی
مقاله دوم: ۲ تعبیر از
اقتصاد سیاسی بینالملل وجود دارد. گاهی منظور از IPD نظریههای اقتصاد سیاسی بینالملل است و
تعبیر دیگر آن چیزی است كه در نظام اقتصاد سیاسی بینالملل وجود دارد و عینیت
یافته است. مطالعه تاریخی بیانكننده این است كه اساساً مفهوم منابع ملی به عنوان
یك مفهوم مدرن، از كجا متولد شده است، چگونه در فضاهای گفتمانی متفاوت تفسیر شده و
چه روندهایی باعث شده كه این مفهوم در دورههای تاریخی متفاوت تعابیر متفاوتی داشته
باشد. نكته مهمتر دستیابی به تصویری از به منابع ملی براساس آنچیزی است كه امروز
در اقتصاد بینالملل میگذرد، میباشد.
عنوان فصل: نقش و
جایگاه منابع ملی در اقتصاد سیاسی بینالملل
دیوسالار:
با فرض داشتن ۲ سطح محیط ملی و فراملی كه
در مبحث منابع و توسعه تاثیرگذار میباشند، یعنی مجموعهای از سیاستگذاریها كه
در سطح داخلی انجام شده و نیز مجموعه روندهایی كه در سطح بینالملل و جهانی اتفاق
میافتد و با این پیشفرض كه كه این مجموعه مفروضات مطلقاً مثبت یا منفی نباشند،
تركیبی از فرصتها و تهدیداتی كه از بازیگران بینالملل به محیط داخل، وارد میشوند
بر وضعیت منابع و نقش آن بر توسعه تاثیرگذار است. بنا بر شكل اثرگذاری، این اثر میتواند
مثبت یا منفی باشد. سوال این است که اساساً الگوهای منفی تاثیرگذاری بازیگران
خارجی در به كارگیری منابع بر توسعه چیست؟ تاثیر مثبتی كه میتواند منجر به توسعه
شود چیست؟
تمركز من در این مقاله
بر بعد منفی آن است. براساس یك مطالعه تاریخی این بازیگران خارجی در یك قالب، تحت
عنوان استراتژی تهدید و در قالب دیگر تحت عنوان جهتگیریها و سیاستهای ویژه نظام
جهانی، روند توسعه را مختل میكنند. به طور مثال مناقشات با آمریكا و مجموعه كنشهایی
كه آنها در محیط انجام میدهند، واكنشهای ما را ایجاد میكند. آیا برآیند این
مجموعه كنشها و واكنشها، تاثیر مثبت بر
روند توسعه ایران دارد یا منفی؟
استراتژی تهدید كه در
قالب درگیریهای نظامی بروز می یابد یك بعد تاثیرگذاری منفی بر جریان توسعه است،
به این علت كه منابع ملی را به سمت فرسایش سوق میدهد. این مبحث پاسخگوی دو سوال
میباشد.۱) استراتژی تهدید و رابطه آن با مدیریت و تخصیص منابع چیست؟ ۲) جهتگیریها
و سیاستهای نظام جهانی چه تاثیرات منفی بر مدیریت و تخصیص منابع میگذارند؟
عنوان فصل: بازیگران
خارجی و تاثیر آن بر مدیریت منابع
آقای
نوری: هنگام برنامهریزی برای
یك جامعه باید بین پدیدارها ارتباط برقرار شود. فلسفه سیاسی دو موضوع عدالت و
توسعه را شامل میشود و برقراری رابطه بین این دو را توضیح می دهد. اگر فلسفههای
سیاسی به درستی انتخاب شوند میتوانند منبعساز باشند. منظور از منبع در ابتدا به
معنای منابع انسانی است و هنگامی كه منابع انسانی ساخته شوند، میتوانند منابع
بالقوه را به منابع بالفعل تبدیل كنند. این مبحث پاسخگوی این سوال است كه فلسفه
سیاسی چگونه باعث آفرینش منابع میشوند؟
عنوان فصل: فلسفه
سیاسی، توسعه و آفرینش منابع
خانم
افشار:
عنوان مقاله: نحوه
تخصیص منابع در شوروی
-
نتیجهگیری:
در نهایت فصول احتمالی
كتاب به صورت ذیل مشخص گردید:
فصل ۱: نگرش نوین به
پیشفرضها در رابطه منابع و توسعه
فصل ۲: لایههای
اجتماعی كلان در رابطه منابع و توسعه
فصل۳: بازیگران خارجی و
تاثیر آن بر مدیریت منابع
فصل ۴: سازمان، منابع و
توسعه
فصل ۵: گونهشناسی نظامهای
سیاسی مبتنی بر نگاه به منابع ملی
فصل ۶: فلسفه
سیاسی، توسعه و آفرینش منابع
فصل ۷: هوشمندی و طبقهبندی منابع
مطالعه موردی:
۱- مطالعه یك مدل موفق و یك مدل ناموفق در این
كتاب میتواند موثر باشد. برای مدل ناموفق میتوان شوروی را كه علیالرغم داشتن
حجم وسیع منابع توسعه اجتماعی نیافته است، انتخاب كرد و برای الگوی موفق مالزی
گزینه مناسبی است.
۲- منابع ملی و تاریخ تحولات اجتماعی در ایران را
در یك دوره خاص نیز بهتر است مورد بررسی قرار گیرد.
-
دستور
کار جلسه آینده:
ارائه آقای نوری با موضوع فلسفه سیاسی و توسعه