ارائه آقای دکتر ناظری با عنوان "بررسی لایههای اثرگذار واسط میان منابع و توسعه "
نام کارگروه:توسعه و منابع ملی
رئیس كارگروه:آقای عبدالرسول
دیوسالار
شماره جلسه: پنجاه و هفت
تاریخ برگزاری: ۱۳۹۱/۲/۱۷
محل برگزاری:اندیشگاه طرح توسعه
هزاره
مدت زمان:۲ ساعت
حاضرین(به ترتیب الفبا):
مهندس علی اسدی،
مهندس فیروز بالكانی، دکتر غلامرضا حداد،
عبدالرسول دیوسالار، دکتر مهرداد ناظری، دکتر نوری
غائبین: دکتر آمنه
جعفری قدوسی، ، خانم افشار، دکتر محمود فرهادی
نیا
تنظیم کننده: سمیه میربراتی
عنوان: ارائه آقای دکتر ناظری با عنوان “بررسی لایههای اثرگذار واسط
میان منابع و توسعه “[۱]
کلیدواژه: منابع ملی، توسعه ملی،
لایههای واسط.
چکیده: در این نشست، آقای دكتر ناظری
مقاله خود با عنوان بررسی لایههای اثرگذار واسط میان منابع و توسعه را ارائه داده
و سپس اعضا به نقد و بررسی مقاله مذکور پرداختند.
دستور كار جلسه:
در
ادامه سلسله جلسات نقد و بررسی مقالات اعضای کارگروه در راستای هم اندیشی پیرامون
موضوع منابع ملی و توسعه، در این جلسه ابتدا آقای دکتر ناظری به ارائه مقاله خود
پرداختند و سپس اعضا آن را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
مشروح
مذاكرات:
در
ابتدای جلسه دكتر ناظری خلاصهای از مباحث جلسه پیشین در این رابطه را با عنوان
تقسیمبندی منابع، پیش بینی آینده و رابطه میان خلاقیت و توسعه، توانمندسازی،
تعاریف منابع، نیازها و خواستهها، تقسیمبندی كشورها از منظر منابع، منابع قابل پیشبینی و غیرقابل پیشبینی،
اهمیت رابطه لذت و منابع و … را بیان نمودند.
با بیان این مقدمه هدف، ارائه الگویی است كه مکانیسم رابطه میان
منابع و توسعه را توضیح دهد و بازتولید مدلی كه موانع میان منابع و توسعه را كمرنگ
كرده و در این راستا ضروری است حلقههای واسطی را شناسایی تا میزان اثرگذاری منابع
بر روی توسعه را بالا ببریم.
محورهای
مقاله:
حلقههای
واسط كدامند؟
حلقههای
واسط شامل ۷ لایه با عناوین زیر میباشد:
لایه
اول: نگرش مردم
لایه
دوم: ساختار دولت
لایه
سوم: نهادهای مدنی
لایه
چهارم: كیفیت زندگی
لایه
پنجم: موقعیت استراتژیك و سوقالجیشی
لایه
ششم: دانش و معرفت
لایه
هفتم: جامعه اطلاعاتی (منظور ارتباط ما با مفهوم اطلاعات است)
در
میزان اثرگذاری منابع بر توسعه ۷ لایه ذكر
شده باید در نظر گرفته شود و برای هر لایه شاخصهایی به شرح ذیل بیان گردیده است:
شاخصهای
لایه اول: اخلاق
مدارا، اخلاق
خشونت، منش انسانی، منشهای حیوانی
هویت اكتسابی، هویت
انتسابی، تعصبات، سنگ فكریها
شاخصهای لایه دوم: حجم دولت، میزان تمركز، رشد
دموكراسی، استبدادگرایی، میزان مشاركتهای مردمی، قانونمداری، قانونگریزی و بوروكراسی
شاخصهای لایه سوم: تنوع گروه ها سازمانها اصناف مختلف، رقابت احزاب
تكثرگرایی، انحصارگرایی، تك حزبی و چند حزبی
شاخصهای لایه چهارم:
شادكامی
سرمایه اجتماعی افسردگی رضایت از زندگی نارضایتی، دستیابی به اهداف،
شبكه های اجتماعی، حقوق شهروندی، اعتماد، سوءظن
و بدبینی
شاخصهای لایه پنجم: ارتباطات سیاسی، ادغام در
بازارهای جهانی، جهانی شدن، محیطزیست
شاخصهای لایه ششم: رشد علمی، كیفیت تحقیقات، تعداد
مراكز تحقیقی و پژوهشی، میزان فارغالتحصیلان دانشگاهی، ایجاد مراكز تولید علم، میزان
پایداری در رشد علمی
شاخصهای لایه هفتم: زیرساختهای كامپیوتر، زیرساختهای اینترنت، زیرساختهای ارتباطات، زیرساختهای
اجتماعی، زیرساختهای فرهنگی
به منظور
پیاده سازی این مدل، بهترین
روش تهیه یك پرسشنامه و جمعآوری اطلاعات و بررسی كشورها بر این اساس برای دستیابی
به بهترین و موثرترین شیوه اثرگذاری منابع
بر توسعه با توجه به هفت لایه و شاخصهای آن میباشد.
نقد
و نظر :
۱٫
لایه یک
مفهوم فلسفی است (جوهر و عرض)، ضمن آنکه هک جنس بودن آنها نیز مهم است، لذا در اینجا از
مفهوم لایه چه استنباطی شده، آیا منظور مدل پیازی مفهومسازی است؟ مبنای انتخاب
لایهها چیست؟ ارتباط بین لایهها چگونه است؟ آیا تقدم و تأخر و ردهبندی در لایهها
وجود دارد؟ (مهندس اسدی)
۲٫
وقتی از لایه صحبت میشود
لایهها همجنس هستند. مثلا وقتی میگویند لایهها از جنس خاصی از سرمایه هستند
سرمایهها در ابعاد مختلف مدنظر است. آیا در مدل شما هم این گونه است؟ (دكتر حداد)
۳٫
تیتر اولیه شما حلقههای
واسط است و بعد لایه جایگزین آن شده است. حلقههای واسط باید دو پدیده را به هم
مرتبط كنند ولی لایه میخواهد یك پدیده را بپوشاند. (دكتر حداد)
۴٫
این هفت لایه ذكر شده
با شاخصههای آن همانند ظرفی است كه یك سری شاخصهای خوب در آن ریخته شده و به
صورت فرایندی مشخص نیست كه چگونه تغییرات و تحولات هر كدام از این لایهها منجر به
تغییر رابطه منابع و توسعه میشوند. شما باید بتوانید بر اساس هر كدام از این شاخصها
یك مكانیسم اثرگذاری تعریف كنید. ( دیوسالار)
۵٫
هدف بحث ما تعریف
مكانیسم اثرگذاری منابع بر توسعه است و اینكه چه مسیری طی شود تا با مدیریت منابع
به توسعه برسیم. اگر ما منابع را از این الگو حذف كنیم عملا خدشهای به مدل وارد
نمیشود زیرا تنها یك سری ویژگیهای مفهومی توسعه برشمرده و شاخصسازی شده و لایههای
متفاوتی از پدیده توسعه در نظر گرفته شده است و تنها بیانكننده این است كه جامعه
توسعهیافته جامعهای است كه در آن این شاخصها وضعیت مطلوبتری دارند و احتمالا
جامعهای است كه از منابع بهتر استفاده كرده است و جامعهای كه فاقد این ویژگیها
میباشد از منابع به طور صحیح استفاده نكرده است. لذا
مدل توضیح نمی دهد منابع چگونه به بهبود این شاخص ها می انجامند(دكترحداد)
۶٫
اگر برای توسعه یك
وضعیت پسینی و یك وضعیت پیشینی تعریف كنید، وضعیت پسینی زمانی است كه بعد از ورود
به مرحله توسعهیافتگی، آن صحنه از توسعه قابل توصیف است. كاربرد این شاخصها تنها
بیانكننده وضعیت پسینی بعد از توسعهیافتگی است و به نظر میرسد كاربرد این مدل
بیشتر برای توصیف است و توضیح نمیدهد كه چگونه وضعیت به پیشینی منتقل میشود.
(دیوسالار)
۷٫
بهتر است با مفهوم
جلو برویم و اسیر واژه نشویم و مفهومسازی كنیم. (دكتر بالكانی)
۸٫
سوالی كه در اینجا
قابل ذكر است این است كه آیا اساسا مدل ارائه شده یك الگوست؟ حلقه واسطه و یا یك
لایه است؟ كه هر كدام تعاریف مربوط به خود را دارد. مساله دیگر بحث ترتیب لایههاست
و این كه چه ارتباطی بین این لایه ها وجود دارد. آیا شاخصها به درستی در این لایهها
گنجانده شدهاند؟ (دكتر نوری)
۹٫
ارتباط بین منابع و
توسعه با شاخص های ذكر شده مشخص نمیشود. (دكتر فرهادینیا)
۱۰٫ مخاطبین یك ایدهپرداز باید كاملا یك ایده را فهمیده و درك
كنند و چون ما مشكل واژهای داریم این كلمات خود فیلتر شده و ما را از بحث اصلی
دور میكند. هدف دانستن این مطلب است كه منابع چقدر بر توسعه تاثیر میگذارند؟ آیا
توسعه فقط از طریق منابع صورت میگیرد یا پارامترهای دیگری هم وجود دارد؟ (مهندس بالكانی)
۱۱٫ هنر یك نظریه سادهسازی واقعیت است كه به پیشبینی و تبیین
برسد. (مهندس اسدی)
پاسخهای
دكتر ناظری به نظرات اعضاء:
–
در تقسیمبندیهای جامعهشناسی زمانی كه تقسیمبندیها را در یك دسته قرار
میدهیم آنها را به صورت لایه لایه در نظر میگیریم و این لایهها مبحث را پوشش را
میدهند و در كل لایههای این مدل نیز با یكدیگر مرتبط هستند.
–
در جامعهشناسی یك سری دوتاییها داریم، در علوم اجتماعی نیز دوتاییهایی وجود دارد كه از این دستاورد لایهها را استخراج
كرده و لایههای این مدل با تمام دوتاییهایی كه در علوم اجتماعی وجود دارد انطباق
دارد.
–
به اعتقاد من منابع میتوانند به توسعه تبدیل شوند. یك نیروی انسانی غیرپویا
كه ذهن خلاق ندارد را میتوان به عنوان یك نیروی خلاق تربیت كرد و این نیروی خلاق
بخشی از جامعه است كه در روند توسعهیافتگی تاثیر میگذارد.
–
در اكثر مقالات اثر دو یا سه متغیر را بر روی هم بررسی میكنند و در این مدل
من دو متغیریعنی منابع
و توسعه را برگزیده و در این میان حلقههای واسطی را شناسایی كه میتوانند بر روی
این دو متغیر اثرگذار بوده و رابطه میان منابع و توسعه را پوشش دهند.
–
نوع نگاه به منابع در كشورهای مختلف متفاوت است و ما باید این مدل را در
كشورهای مختلف بررسی كنیم.
–
نوع نگاه هم محصول و هم پیشزمینه توسعه یافتگی است. این هفت لایه هم میتوانند
پیشزمینه باشند و هم به اثرگذاری برسند و بستگی به زاویه نگاه دارد و از زاویه اثرگذاری میان دو متغیر
بیرونی نقش مهمی را ایفا میكند.
–
انسان ۴ بعد دارد: روحی، مادی، معنوی و عاطفی. در وجود انسان بخش هایی وجود
دارد كه شاید در وجود خودآگاه خود نتواند آن را درك كند ولی وجود دارد. فروید میگوید:
بچگی شما در زندگی شما موثر است از بچگیتان چیزی به یاد ندارید ولی در ناخودآگاه
شما وجود دارد. من به صراحت میگویم اینها منابع علوم اجتماعی است، منابعی كه در
فرهنگ هستند و انكارناپذیر میباشند. ایا از طریق منابع فرهنگ نمیتوان رابطه بین
منابع و توسعه را توضیح داد؟
–
به اعتقاد من انسان هم منبع است و هم توسعه. زمانی كه انسان فكر میكند و
ایدهای را ارائه میدهد، مثلا جنگل را حفظ كند نقش منبع خلاق را ایفا میكند ولی
در آنجا كه دستاوردهایی از حفظ جنگل به دست میآید مفهوم توسعه پدیدار میگردد و
در اینجا انسان هم نقش منبع و هم توسعه را بازی میكند و به اعتقاد من منبع و
توسعه به هم تبدیل میشوند.
دستور
کار جلسه آینده:
بررسی
روش شناسی گفتگو با صاحب نظران حوزه توسعه