مقدمه: اولین بار در ۲۷ فوریه سال ۲۰۱۴ بود که روز جهانی سازمانهای غیردولتی به تقویم جهانی اضافه شد تا بهانهای شود برای به رسمیت شناختن، بزرگداشت و تکریم همهی سازمانهای غیردولتی و غیرانتفاعی که برای ساختن جامعهای عاری از چالشها و مسائل اجتماعی تلاش میکنند. هر ساله سازمانهای غیردولتی بسیاری در سراسر جهان، با برگزاری رویدادهای نسبتاً مشابه، این روز را گرامی میدارند؛ رویدادهایی که میخواهند این پیام را به جامعه منتقل کنند: سازمانهای غیردولتی و غیرانتفاعی، به مثابه یکی از ارکان مهم جامعهی مدنی، در ایجاد و حفظ توسعهی پایدار، کارکردهای مهمی را بر عهده دارند. مشارکت هر چه بیشتر افراد جامعه در سازمانهای غیردولتی و غیرانتفاعی، آثار توسعهای مثبت بسیاری در سطح خرد و کلان جامعه به دنبال خواهد داشت.
اهمیت کار داوطلبانه
تحقیقات جدید دانشگاه کارنگی ملون نشان میدهد خطر ابتلا به فشار خون بالا در سالمندانی که حداقل ۲۰۰ ساعت کار داوطلبانه در سال انجام میدهند تا ۴۰ درصد کاهش مییابد. این مطالعه و پژوهشهای دیگری نشان میدهند کار داوطلبانه میتواند علاوه بر ایجاد حس نشاط و سرزندگی، به عنوان یک درمان غیردارویی برای کاهش بیماریهای قلبی و عروقی ناشی از فشار خون بالا عمل کند.
توانمندسازی سمنها؛ شرط ضروری تحقق کارکردهای ذاتی سمنها
کمیت مهم است یا کیفیت؟ صرف وجود تعداد بسیار زیادی سمن در یک جامعه، آیا تضمینی است بر افزایش سرمایه اجتماعی، اعتماد و مشارکت اجتماعی؟ یا سمنهایی با ویژگیهای خاص میتوانند بستر مشارکت توانمندساز را برای آحاد جامعه فراهم آورند؛ سرمایه اجتماعی را تقویت کنند؛ صدای جامعه هدف خود و گویای نظرات و مسائل جامعه هدف خود باشند و …. مجموع نظرات و دیدگاههای متعددی که در این حوزه وجود دارد، نشان میدهد سمنهای توانمند و موثر، بیش از دیگر سمنها میتوانند از پس ایفای کارکردهای ذاتی شان برآیند و در حوزه اجتماعی اثرگذار ظاهر شوند. اینکه یک سازمان غیردولتی موثر چه ویژگیهایی دارد، در این مجال نمیگنجد و خود موضوع مهمی است که باید در فرصت دیگری بدان پرداخت.
سنجش اثربخشی؛ حلقه مفقوده سمنها
شناخت دقیق مسئله اجتماعی، اولین گام حل مسئله و رسیدن به راه حلهای موثر است. اما واقعیت این است که فرایند مسئله یابی، مسئله شناسی و حل مسئله در بسیاری از سمن ها، نه بر مبنای پژوهش علمی، بلکه بنا به دلایلی، بیشتر بر مبنای آزمون و خطا، برنامه ریزی میشود چرا که بسیاری از سمن ها، همچنان به ضرورت چنین فرایندی باور ندارند. آن عده محدودی هم که قائل به چنین فرایندی هستند، ایجاد یک واحد پژوهشی در سمن یا حتی بهکارگیری فردی با تخصص مرتبط برای انجام چنین تحقیقاتی، را بسیار گران و پرهزینه و عملاً غیرقابل انجام میدانند. در چنین فضایی است که با برگزاری نشستها و جلسات انتقال تجربیات سمن ها، حتی جایی که از بهترین تجربیات سخن میگوییم، باز هم مشخص نیست بر مبنای چه سنجه و معیاری، انجام فلان برنامه را اثربخش تر از برنامه دیگر میدانیم و دیگران را به انجامش دعوت میکنیم.
یک نمونه
فرض کنید ماموریت یک سازمان غیردولتی و غیرانتفاعی، توانمندسازی جامعه محلی است. منابع انسانی، فیزیکی و مالی محدودی هم برای تحقق این ماموریت در اختیار دارد. پس از بحث و گفتگوهای فراوان، اعضای هیات مدیرهی سمن به این جمعبندی میرسند که بهتر است توانمندسازی جامعهی محلی را از طریق توانمندسازی اقتصادی زنان روستا، آن هم از طریق ایجاد شغل محقق کنیم. بدینمنظور، ایجاد «صندوق اعتباری خرد زنان» در دستور کار سمن قرار میگیرد، اما همین فعالیت رایج در بین سمن ها، محل بحثها و نقدهای بسیاری است. سنجش اثربخشی صندوقهای اعتباری خرد در کشور بنگلادش نشان میدهد این صندوقها همزمان، آثار مثبت و منفی را در پی دارند. بدون شناخت درست مساله و سنجش اثربخشی اقدامات، چگونه یک سمن باید مطمئن شود منابع محدودش را به سمت فعالیتی اثربخش سوق داده و کاری که میکند به خلق ارزش اجتماعی بیشتر میانجامد.
شناساندن ابعاد گوناگون سمنها؛ مسئولیت اجتماعی پژوهشگران و متخصصان حوزه علم و اندیشه
اینجا همان جایی است که خرد و تخصص پژوهشگران و متخصصان حوزه علم و اندیشه، میتوانند به کمک سمنها بیایند و بر ابعاد مبهم، پنهان و تاریک فعالیت سمن، نور بیافکنند و روشنگر باشند. اما واقعیت چیز دیگری است. نه خود سمنها و نه چالشها و مسائل پیش رویشان، هنوز به یک سوژهی «مهم»، «ضروری» و «شایستهی پژوهش» نزد بسیاری از پژوهشگران و متخصصان تبدیل نشده است؛ شاهد این مدعا، فراتحلیلی است که توسط خدیجه حاتمی، مریم قاضی نژاد، سوسن باستانی، فیروز راد در سال ۱۳۹۹ در خصوص پژوهشهای حوزه سازمانهای مردمنهاد انجام شده است. نتایج این پژوهش، نشان میدهد در فاصله سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۸، تنها ۲۴۶ مورد پژوهش دانشگاهی با محوریت سازمانهای مردمنهاد در دست داریم. فارغ از روایی و پایایی این پژوهشها، این کمیت، یعنی سالیانه کمتر از ۹ مورد پژوهش، نمیتواند دستمایهی رسیدن به شناخت کافی و مناسب و برنامه ریزی برای کنشهای موثر در سازمانهای غیردولتی و غیرانتفاعی ایران باشد. این نیاز پاسخ داده نشده برای بسیاری از محققان و پژوهشگران، فرصت ارزشمندی برای ایفای مسئولیت اجتماعیشان خواهد بود تا داشتههای علمی و دانشی خود را برای حل یا کاهش یک مساله یا چالش اجتماعی به کار گیرند. ما در بخش اجتماعی به فوریت نیازمند چنین همکاریهایی هستیم تا موضوعات و چالشهای پیش روی سمنها را، زیر ذرهبین علم، مورد کنکاش قرار دهیم و به مدد این یافتهها به موثرترین اقدام در حوزهی عمل برسیم. این کار نه فقط برای سمن، بلکه برای بسیاری از حامیان مالی و همیاران سمنها نیز، مفید خواهد بود؛ چرا که میدانند منابعی که در اختیار سمنی میگذارند، در موثرترین شیوه، هزینه میشود و بیشترین اثر را خواهد داشت. البته در درازمدت با تجمیع این دادهها، میتوانیم به لیستی از اثربخشترین سمنها، به معنای واقعی برسیم.
بینش آگاهانه و کمک مسئولانه؛ مسئولیت اجتماعی ما مردم نیک اندیش
دگردوستی موثر، جنبشی است که به ابتکار پیتر سینگر چند سالی است که در دنیا پا گرفته است. اعضای این جنبش، افراد نیک اندیشی هستند که متعهد میشوند سبک زندگی خاصی را در پیش گیرند و هر ساله در کنشی آگاهانه و مسئولانه، بخشی از درآمدشان را به سمنهای موثر ببخشند. فارغ از موضوع فعالیت سمن که دغدغه حل یا کاهش کدام مسئله اجتماعی را دارد، موضوع اصلی، کمک کردن و حمایت، به شیوهای مسئولانه است. اینکه بدانیم و برایمان مهم باشد حامی چه سمنی هستیم؛ بر جه مبنایی انتخاب میکنیم که به سمن شماره الف و نه سمن شماره ب، کمک کنیم؛ چگونه عضو داوطلب یک سمن میشویم؛ صرفا توصیه یک «دوست» برایمان کفایت میکند یا سمنی را انتخاب میکنیم که نظامنامه کار داوطلبانه دارد و به این نظام نامه پایبند است؛ در مقابل این کمکها و حمایت ها، از یک سمن چه میخواهیم؛ چه گزارشها و مستنداتی، برایمان قابل قبول است و … . شاید آنطور که باید به نظر نرسد، اما همین حمایتها و کمکهای هر چند کوچک هم، میتواند در مسیر ساختن یک سمن توانمندتر، معجزه آفرین باشند. لحظهای فکر کنیم چه میشد اگر کمکها و حمایتهای ما به سمت سمنهای موثری هدایت میشد که برای خلق اثر اجتماعی بیشتر در تلاشند حتی اگر این سمن یک سمن کوچکی باشد که در مقیاس محلی فعالیت میکند. این مسئولیت اجتماعی ما مردم نیک اندیش است که منابعمان، اعم از وقت، تخصص، پول، اعتبارمان را به سمت سمنی هدایت کنیم که بیشترین اثر اجتماعی را خلق میکند؛ پاسخگو، متعهد، متخصص، شفاف و دلسوز است. برای تحقق این مهم، باید حامی کنشهای آگاهانه و مسئولانه تری باشیم.
بسترسازی و ایجاد محیط مساعد برای فعالیت سمنها؛ مسئولیت سیاستگذار
سازمانهای مردم نهاد، خالقان سرمایه اجتماعی هستند؛ یک دارایی جمعی که اگر چه همه در ایجاد و حفظش نقش داریم اما دارایی شخص خاصی نیست و همگان از این دارایی جمعی بهره میبرند. بسترسازی و ایجاد محیط مساعد برای فعالیت سمنها، زمینه را برای خلق این دارایی ارزشمند و توسعه ساز فراهم میآورد. یکی از چالشهای مهم فعالیت سمنی در ایران، تعدد مراکز صدور مجوز فعالیت است و در نتیجه با فقدان رویههای یکسان برای صدور مجوز سمنها مواجهیم. چالش مهم دیگر برآمده از این موضوع، فقدان آمار قابل اتکا، تجمیعشده و بهروز از تعداد سمنها، حوزههای تمرکز، گستره و نوع فعالیتها، سهم سمنها در تولید و اشتغال کشور و … است. در نتیجه به واقع نمیدانیم وقتی از سازمانهای مردم نهاد، غیردولتی، غیرانتفاعی، خیریه، NGOها و … سخن میگوییم، از چه تعداد سازمان رسما ثبت شده سخن میگوییم. از سوی دیگر، فقدان پیمایشهای ملی ادواری در خصوص ارزشها و هنجارهای ایرانیان در موضوعاتی چون کمک کردن، هبه و بخشش، کار داوطلبانه، همیاری و همکاری و …، خود مزید بر علت شده و فضای کنشهای اجتماعی ما را مبهمتر میکند. برخلاف بسیاری از کشورهای جهان، که با انجام پیمایشهای سالیانه، میدان فعالیتهای اجتماعی را به دقت میسنجند، نبود چنین پیمایشهایی در کشور ما باعث شده که به طور مثال، نمیدانیم ما ایرانیان، آیا امروز بخشندهتر از دیروز هستیم؟ دایرهی اعتماد اجتماعی را با چه کسانی تعریف میکنیم؛ آیا هنوز هم اعضای خانواده و دوستان و آشنایان نزدیکمان را در اولویت اول کمکها قرار میدهیم یا تغییر کردهایم و حاضریم به دیگرانی که از نزدیک آنها را نمیشناسیم، هم کمک کنیم. اگر چه دادهها و پیمایشهایی مانند پیمایش جهانی ارزشها و نگرشها در این خصوص، تا اندازهای راهگشاست اما یقیناً، کافی نیست. تعریف سیاستهایی که به شفافیت بیشتر و خلق فضای پربارتر برای فعالیت سمن بیانجامد، ضرورتی مهم و کلیدی است.
اولویتها
با توجه به مسائل ذکرشده، شاید مهمترین و اولویتدارترین اقدام به مناسبت روز جهانی غیردولتی، عزم جدی تر برای توانمندسازی سازمانهای این بخش باشد. هر یک از ما، در جایگاه پژوهشگر، عضو داوطلب یا موظف یک سمن، حامی یک سمن، سیاست گذار و مقام مسئولی در بخش دولتی، و یا یک شهروند عادی، برای ساختن و توانمندتر ساختن این بخش مهم مسئولیتی را بر عهده داریم؛ برای ساختن یک بخش اجتماعی توانمند، باید بیشتر تلاش کنیم و مراقبش باشیم.