یكی از دشوارترین گذارهای تاریخی برای هر كشوری گذار به توسعه است. وقتی از توسعه صحبت میكنیم گاه نظریات مختلف و بعضاً متناقضی مطرح میگردد. اما واقعیت این است كه تجربه تاریخی و اندیشهای توسعه نشان میدهد كه یك سری اهداف كلی و پایهای وجود دارد كه هر برنامه توسعهای باید به آنها پاسخ مناسبی دهد. مثلاً گفته میشود كه هدف توسعه دستیابی به رشد اقتصادی، رشد تولید سرانه جمعیت، رشد سالانه تولید خالص ملی، حل مسأله توزیع درآمد و عدالت، كاهش فقر مطلق، كاهش نابرابریها و گسترش ثروت میان تمام اقشار جامعه، گسترش خدمات اجتماعی، گسترش دموكراسی، مشاركت اجتماعی، حفظ محیط زیست و بهبود زندگی انسان در نظر گرفته میشود. (شیرزادی، ۱۳۹۱) اما در قرن بیست و یكم اهداف توسعه بسیار گستردهتر از گذشته مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً در سالهای اخیر بحث توسعه فرهنگی به عنوان یك شاخص مهم توسعه مدنظر قرار گرفته است. توسعه فرهنگی ابعاد و حوزههای بسیار گسترده و متنوعی دارد. اما یكی از مهمترین آنها توجه به حقوق ملیتها، اقلیتها، پارهفرهنگها، نژادها و قومیتهایی است كه تاكنون به حقوق و امتیازات آنها كمتر توجه شده است. مثلاً در خصوص توسعه در ایران این نقد همواره وارد است كه چرا علیرغم وجود درآمدهای ارزی فراوان حاصل از نفت در استان خوزستان كمتر شاهد تحول و رشد و پیشرفت هستیم. با توجه به اینكه استان خوزستان به عنوان یك استان حاصلخیز و نفتخیز نقش پر رنگی در اقتصاد كشور ایران ایفاء میكند و یا در خصوص توسعه مدل تركیه این نقد همواره وارد است كه چرا كردها در این كشور از حقوق و امتیازات برابر با سایرین برخوردار نیستند.حتی در این خصوص باید پا را فراتر گذاشت و گفت: اگر در گذشته مرگ گویشهای بومی یا زبانهای محلی چندان اهمیتی نداشت، امروزه در بحث توسعه به این موضوع توجه ویژهای میشود از این زاویه توسعه باید بتواند نقش پر رنگی برای اقلیتها و اقوامی كه در یك كشور زندگی میكنند، و در اكثریت نیستند، قائل شود. توسعه یعنی احترام به حقوق و ارزشهایی كه تكتك انسانها در هر جامعهای دارند و طبیعتاً اگر بخواهیم گامی رو به جلو برداریم، لازم است به این موضوع توجه ویژهای نمائیم. اما سوال این كه چگونه میتوان توسعه را از این زاویه پیش برد؟ آیا در صورت حفظ ارزشهای سنتی یك كشور میتواند به توسعه یافتگی برسد یا اینكه جواز ورود به عناصر مدرنیسم عامل موثر در رسیدن به توسعه است،مسئله مهمی است. در هر حال توسعه از یك سو ما را وارد یك دنیای جدید و متفاوت میكند و از سویی دیگر سنت های ما را وارد عرصه و بازی جدیدی می كند كه معلوم نیست سنت ها توان سربلند كردن و رقابت با عناصر مدرنیسم را داشته باشند. اما با این اوصاف، توسعه باید بتواند به این پارادوكس پاسخ مناسبی بدهد.یعنی هم حفظ ارزشها و هم پذیرش تكنولوژی. و این یقینا كار دشواری است.اما در هر حال این را هم میدانیم كه هیچ برنامه توسعة موفقی به حذف گذشته تاریخی یك ملت ختم نخواهد شد. اما ممكن است توسعه چون مطلوبیت را در سطح متفاوتی برای یك كشور ایجاد میكند با سنتهای نابهنجار مثل تعصبات و سنگ فكریها مقابله كرده و خواهان ایجاد تغییر در این حوزهها باشد .به عنوان مثال در جامعه سنتی ایران و در برخی از اقوام گفته میشود كه ازدواج دختر عمو و پسرعمو در آسمانها نوشته شده است. این یعنی هر دخترعمو و پسرعمو نمیتواند انتخاب دیگری برای آینده خود داشته باشد. طبیعتاً توسعه با این رهیافت مقابله میكند. اما از سویی دیگر در فرهنگ سنتی ایران مراسم عید نوروز، چیدن هفتسین، مراسم ویژه برای سیزده بدر (روز طبیعت) در نظر گرفته میشود كه حتی اخیراً یونسكو تصمیم گرفته عید نوروز ایرانیان را ثبت جهانی نماید. پس توسعه به حذف دیوارها و موانعی میپردازد كه قدرت تفكر و اندیشیدن را از یك ملت میگیرد و راه رسیدن به پیشرفت و ترقی را برای آنها كند و ضعیف میسازد. در واقع از سویی دیگر هر مدل توسعه باید بتواند به فرایند مدرنیزاسیون و پیشرفت در یك كشور كمك كند. توسعه فرهنگی در تحلیل نهایی بستگی دارد به غنی كردن و شكل دادن فرهنگ شخصی هر فرد به نحوی كه او را قادر سازد كه فرهنگ خود را بیان كند و فرهنگ خود را تولید كند.(پهلوان، ۱۳۸۱: ۲۰) لذا با توجه به این گفتار توسعهای كه نتواند قدرت بیان یا تولید و خلاقیت را به شهروندان جامعه خود اهداء كند، چنین توسعهای، توسعه نخواهد بود. بر همین مبنا در بسیاری از كشورها برنامههای توسعه علیرغم هزینههای فراوان و سرمایهگذاریهای زیاد برای آن، روند اجرایی برنامهها به ضد خود مبدل شده است. یعنی در كشوری كه منبعی به نام نفت وجود دارد این انتظار میرود كه این منبع بتواند مسیر رسیدن به توسعه را هموار سازد اما تجربه بیشتر كشورهای نفتخیز نشان میدهد كه سرمایههای حاصل از نفت نه تنها نتوانسته به توسعه همه جانبه منجر شود بلكه حركت شتابان توسعه را با كندی و موانع جدی مواجه ساخته است. اما در هر حال الگوهای توسعه به ما نشان میدهد كه توجه به مسایلی مثل حقوق اقلیتها، ارزشهای قومی، هنجارهای تثبیت شده پارهفرهنگها در آینده روند پیشرفت، نقش بسیار پر رنگی دارد، چرا كه اگر برنامه توسعهای مورد نظر مردم یك جامعه قرار نگیرد آن برنامه به مرور با بن بستهای جدی مواجه میشود. در تركیه حركت شتابان توسعه هر چند كه حائز اهمیت و قابل توجه است اما به دلیل بیتوجهی به حقوق كردها در همگرایی بیشتر این كشور با اروپا چالشهای جدی را پیش روی آنها گذاشته است. لذا در آینده كشورهایی در این مسیر موفق میشوند كه بتوانند پایه برنامهریزی خود را روی فرهنگ، ارزشها و هنجارهای لایههای درونی آن جامعه كنند ضمن اینكه باید این را پذیرفت كه توسعه بانابهنجاریهای رفتاری و ارزشی به شدت مقابله میكند. اما این امكان را میدهد كه هر شهروندی قدرت بیشتری برای چانهزنی و زندگی بهتر در هزاره سوم پیدا كند.
منابع:
۱-شیرزادی، رضا(۱۳۹۱)، نوسازی، توسعه، جهانی شدن (مفاهیم، مكاتب، نظریهها)، تهران: نشر آگه
۲-پهلوان، چنگیز(۱۳۸۱)، مجموعه مقالات توسعه فرهنگی، ترجمه احمد صبوری، شهرآشوب امیرشاهی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی
۱-شیرزادی، رضا(۱۳۹۱)، نوسازی، توسعه، جهانی شدن (مفاهیم، مكاتب، نظریهها)، تهران: نشر آگه
۲-پهلوان، چنگیز(۱۳۸۱)، مجموعه مقالات توسعه فرهنگی، ترجمه احمد صبوری، شهرآشوب امیرشاهی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی