مهندس فرامرز داعی نژاد
بخش اول

مفاهیم و تعاریف
مقاله اول: تعریف منابع ملی
۱-۱- مقدمه
منابع ملی و نقش آن در توسعه ملی، موضوع كارگروهی است كه از سال ۱۳۸۷ با مدیریت آقای دیوسالار در اندیشگاه هزاره تشكیل شده و تاكنون جلسات علمی متعددی در باب تعریف چهارچوب و ابعاد آن با حضور جمعی از اساتید و كارشناسان در حوزه های علوم انسانی و علوم مهندسی تشكیل شده است.
در ابتدای این جلسات به نظر می رسید كه واژه «منابع ملی» تا حدودی به عنوان یك مفهوم جدید كه در ادبیات توسعه بوضوح مورد اشاره قرار نداشته است، مطرح باشد. بنابراین ضرورت تعریف دقیق این مفهوم از لابلای مدارك علمی موجود و مباحثات گروهی در همان ابتدا بر همگان محرز شد. مقاله پیش رو در همین راستا تلاشی است به منظور كسب شناخت و درك بیشتر از مفهوم «منابع ملی» و مرزهای تفكیك و تمییز آن از واژگان مشابهی همچون منابع طبیعی، ثروت، دارایی و …
با توجه به جهت گیری كارگروه منابع ملی كه تلاش بر كشف روابط احتمالی بین منابع ملی و توسعه دارد، در مقالات بعدی «توسعه» و رویكرد اندیشگاه به این مفهوم بنیادی مورد بحث و برسی قرار خواهد گرفت. طبیعی است كه پس از شناخت كافی از این دو مفهوم كلیدی است كه امكان مطالعه هر گونه رابطه احتمالی بین آنها میسر می گردد.
۱-۲- منبع؛ تعریف، ویژگی‌ها، و وجوه تمایز
۱-۲-۱- تعریف منبع
یك منبع، عبارت است از یك عنصر فیزیكی  یا مجازی  كه وجود آن برای تولید (كالا یا خدمات اعم از ملموس و غیرملموس) یا تداوم آنها بسیار ضروری بوده و بتواند (به صورت خام و یا پردازش شده)، ارزش آفرینی نماید. از این رو منبع، فرآیندپذیر بوده و طی فرآیند، ممكن است خود نیز تغییر ماهیت داده و فرآیندساز باشد.
به بیان ساده‌تر منابع، عناصری هستند كه با تركیب آنها می‌توان كالاهای دارای ارزش افزوده تولید نمود.
۱-۲-۲- ارزش‌های حاكم بر منابع
طبق تعریف، منابع (اعم از طبیعی مانند آب، جنگل ها، كوهها و …) عناصری هستند كه بكمك آنها می‌توان ارزش افزوده تولید نمود. بنابراین انواع ارزش‌های حاصل از منابع را می‌توان بصورت زیر معرفی نمود:
۱- ارزش قانونی: انسان حق دارد كه از منابع (مانند آب) استفاده نماید.
۲- ارزش اخلاقی: محافظت و نگهداری از منابع برای نسل‌های آینده وظیفه اخلاقی انسان است.
ارزش یا اهمیت یك منبع وابسته به عوامل زیر است:
۱-۲-۲-۱- ارزش‌ها و نیازهای موجود
مازلو هدف و آرمان اصلی انسان را تربیت، و تقلای او را دست یافتن به مرتبه والای انسانی و خود شكوفایی می‌داند. وی مراتبی را برای دسترسی به این آرمان به صورت سلسله مراتب نیازها تدوین نموده است كه عبارتند از:
اول- نیاز های جسمانی و فیزیولوژیك؛
دوم- نیازهای ایمنی؛
سوم- نیازهای محبت و احساس تعلق‌ها؛
چهارم- نیاز به احترام یا نیاز به عزت نفس؛
پنجم- نیاز به خود شكوفایی.
تامین هر مرتبه از نیازها، همراه با ایجاد تقاضا برای مرتبه بالاتری از آنهاست. از این‌رو نیازهای موجود، همواره یك مرتبه بالاتر از نیازهای تامین شده، می‌باشند. این به معنای آن است كه نیازهای موجود همواره تابع مرتبه توسعه یافتگی هستند. از این‌رو، ارزش یك منبع تحت تاثیر نوع نیازهای موجود، ممكن است بسیار متفاوت باشد.
بنظر والتر یانگ كیست، در طول دوره‌های رشد اقتصادی، تقاضا برای منابع افزایش می‌یابد. زیرا بر اثر رشد جمعیت، و دستیابی به سطح بالاتری از استانداردهای زندگی، مصارف مربوط به یك منبع افزایش یافته و به تناسب آن كاربردها و در نتیجه ارزش آن نیز افزایش می‌یابد.
۱-۲-۲-۲- سطح فناوری قابل دسترس
«فناوری قابل دسترس» متفاوت از «فناوری موجود» است. این تفاوت تابع اندازه دسترس‌پذیری است. این ویژگی نیز حاوی دو مولفه زمان دسترسی و محیط دسترسی می باشد. منظور از زمان دسترسی،  وجود داشتن یك فناوری در زمان حال و در مكان جغرافیایی مورد نظر است. منظور از محیط دسترسی نیز وجود یك فناوری در محیط درونی، و یا قابلیت دسترسی به آن از محیط پیرامونی یك مجموعه است.
بدین ترتیب می‌توان فناوری‌های موجود را مشتمل بر فناوری‌هایی دانست كه در حال حاضر در درون قلمرو یك مجموعه وجود داشته و در حال استفاده می‌باشند. فناوری‌های موجود ممكن است به روز بوده و منطبق با آخرین‌ پیشرفت‌های فنی كنونی باشند. اما همچنین ممكن است كه فناوری‌های موجود،  قدیمی بوده و یا تا حدودی از رده خارج محسوب شوند. در هر دو حالت، میزان بهره‌دهی و تولید ارزش افزوده حاصل از بكارگیری آنها تفاوت‌های چشمگیری با هم خواهند داشت. به عنوان مثال فناوری كشاورزی موجود در یك روستا ممكن است گاوآهن و یا تراكتور باشد. اما ارزش افزوده حاصل از كاربرد هر یك از این دو با هم تفاوت‌های زیادی خواهد داشت. زیرا این تفاوت در فناوری قادر به اثرگذاری عمیق بر كمیت و كیفیت تولید كشاورزی خواهد بود.
 اما فناوری‌های قابل دسترس مشتمل بر كلیه فناوری‌هایی است كه از بیرون از قلمرو یك مجموعه در حال حاضر قابل دستیابی و بكارگیری هستند. عبارت «قابل دسترس» بر فرصت تعامل مثبت با محیط بیرون و استفاده از فرصت‌های جدید ناشی از واردات یا انتقال فناوری دلالت می‌نماید.
امكان دسترسی به فناوری‌های پیشرفته‌تر در سطح بین‌المللی می¬تواند به طور محسوس بر میزان ارزش افزوده تولید شده از منابع ملی یک جامعه بیفزاید. از این‌رو، فناوری‌های قابل دسترس بیش از فناوری‌های موجود، می‌توانند دستیابی و كاربرد سطوح بالاتری از فناوری برای تولید ارزش افزوده را فراهم ‌نمایند.
به عنوان مثال اگر یك خودروساز با بكارگیری فناوری سطح n قادر به ساخت خودروهایی با مصرف سوخت a ‌باشد، در صورتی كه بتواند سطح بالاتری از فناوری ساخت (m) را از محیط بیرونی وارد نموده و بكار گیرد، قادر به ساخت خودروهایی با مصرف سوخت(a-b)  خواهد بود. این موجب تولید ارزش افزوده بیشتر به دلیل كاهش زود هنگام مصرف سوخت و دیگر آثار مثبت آن می‌شود.
مثال دوم در مورد كشوری است كه هماكنون در حال بهره‌برداری از نیروگاه‌های هسته‌ای نسل اول است. این كشور فرصت دسترسی به نیروگاه‌های هسته ای نسل‌های بالاتر را از طریق تعامل های بین المللی دارد كه در این صورت طبیعتا منابع ملی خود را به نحو كارآمدتری در چرخه تولید بكار می‌اندازد. اما ممكن است چنین فرصتی برای برخی كشورها اصلا وجود نداشته باشد.
بنابراین می‌توان ادعا نمود كه اثر «فناوری قابل دسترس» بر كیفیت بهره‌برداری از منابع، معمولاً بیش از «فناوری‌های موجود» است. فناوری‌ها قابل دسترس قادر به افزایش شتاب میزان تولید ارزش افزوده از یك منبع واحد می‌باشند.
۱-۲-۲-۳- زمان
ارزش منابع به تناسب زمان تغییر می‌كند. به عنوان مثال آب به عنوان منبع رفع نیازهای فیزیولوژیكی انسان‌های اولیه مورد استفاده قرار می گرفت. اما بعدها آب برای مصارف كشاورزی نیز بكار گرفته شد. با گذشت زمان، بشر با ساخت قایق از آب به عنوان وسیله‌ای برای حمل و نقل استفاده نمود. امروزه آب برای تولید برق بكار می‌رود.
۱-۲-۲-۴- مدیریت
 مدیران راهبردی و کارآفرین می¬توانند با نگاهی جامع و عمیق به قابلیت‌ها و کارکردهای دور و نزدیک منابع و تعریف ترکیبات متنوعی از آنها بر میزان ارزش منابع افزوده و یا برعكس، در صورت غفلت از چنین فرصت¬هایی، ارزش آنها را تضییع نمایند. مدیریت شایسته تنها عنصر هوشمند و آگاهی است که قادر است در بکارگیری بهینه منابع تأثیر سه عامل بالا را نیز مد نظر قرار دهد.
به عنوان مثال حتی فقط با بکارگیری مناسب فناوری‌های موجود بدون استفاده از منابع جدید و پیشرفته‌تر نیز می‌توان میزان تولید ارزش افزوده ناشی از بكارگیری یك منبع واحد (مانند اراضی زراعی) را افزایش داد.
۱-۲-۳- ویژگی‌های منابع
منابع دارای سه ویژگی عمده هستند:
– فایده و سودمندی
– اندازه و كمیت (اغلب از نظر دسترس پذیری)
– كاربرد در تولید منابع دیگر. (یعنی همان زایندگی)
۱-۲-۴- انواع منابع
با توجه به تعریف منبع و تمایز آن از مفاهیم ثروت و دارایی ، انواع منابع را در دو گروه عمده به شرح زیر می‌توان طبقه‌بندی و معرفی نمود:
۱-۲-۴-۱- منابع طبیعی
مشتمل بر منابعی است كه از محیط زیست سرچشمه می گیرند. بسیاری از این منابع برای ادامه بقای ما حیاتی هستند در حالی كه بقیه منابع طبیعی، آنهایی هستند كه برای برآوردن خواسته‌های ما مورد استفاده قرار می‌گیرند.
۱- یك منبع مادی از ثروت مانند الوار درختان، آب شیرین یا رسوبات معدنی كه در یك مكان طبیعی قرار داشته و دارای ارزش اقتصادی باشد.
۲- اشكال بالقوه یا بالفعل مواد و منابع ثروت كه توسط طبیعت ایجاد شده باشند مانند زغال سنگ، نفت، چوب و جنگل، و اراضی قابل كشت زراعی.
۳- عوامل تولید كه خود در نتیجه كار و تلاش انسان ایجاد نشده اند.
۴- مواد موجود در طبیعت كه برای تولید ثروت می توانند مورد استفاده قرار گیرند.
انواع منابع طبیعی
•دسته بندی بر پایه منشا:
الف – منابع طبیعی زیستی
مشتمل بر آندسته از منابعی هستند كه از زیست كره بدست می آیند. مهمترین این گروه از منابع طبیعی عبارت از جنگل ها و محصولات آنها، جانوران، پرندگان و تولیدات آنها، ماهی‌ها و دیگر اندامواره‌ها و ارگانیسم های آبزی هستند. همچنین مواد كانی و معدنی مانند زغال سنگ و نفت خام نیز در این گروه جای می گیرند زیرا در نتیجه پوسیدگی و تغییر كیفیت مواد زیستی تشكیل شده اند.
ب- منابع طبیعی غیرزیستی
مشتمل بر مواد متشكل از اشیای غیر زیستی و غیرجاندار هستند. شامل زمین، آب، هوا و آندسته از مواد كانی و معدنی كه دارای منشاء زیستی نباشند مانند طلا، مس، نقره و …
•دسته بندی بر پایه مرحله توسعه:
الف- منابع بالقوه
شامل آندسته از منابعی كه در یك منطقه وجود داشته و ممكن است كه در آینده مورد استفاده قرار گیرند. در حقیقت امکان بالفعل سازی ظرفیت مستتر در این دسته از منابع در یک بازه زمانی مشخص وجود ندارد. مانند نفت قابل استخراج از كانی های معدنی كه در بسیاری از بخش های هند كه دارای سنگ های رسوبی است وجود داشته ولی تاكنون بطور عملی استخراج و مورد بهره برداری قرار نگرفته است.
ب- منابع بالفعل
شامل آندسته از منابع طبیعی كه مورد شناسایی و ارزیابی و بهره برداری قرار گرفته، كمیت و كیفیت آنها تعیین شده و در حال حاضر مورد بهره برداری قرار دارند. مانند نفت خام، و گاز طبیعی در حال استخراج از مناطق مرتفع بمبئی.
توسعه یك منبع واقعی مانند فرآوری چوب، تابع سطح موجود فناوری و هزینه های مرتبط از نظر مقرون به صرفه بودن اقتصادی است.
باید به خاطر داشت که توسعه یك منبع واقعی مانند فرآوری چوب، تابع سطح موجود فناوری و هزینه های مرتبط از نظر مقرون به صرفه بودن اقتصادی است. بنابراین، سطح توسعه یافتگی در نحوه شکل دهی به منابع مؤثر است.
•دسته بندی بر پایه تجدید پذیری :
الف – منابع تجدید پذیر
شامل منابعی كه بسادگی قابل تولید مجدد و قابل تكثیر مجدد هستند. برخی از اینگونه منابع عبارتند ازك نور خورشید، هوا، باد و … كه بطور پیوسته وجود داشته و در دسترس می باشند و كمیت آنها تحت تاثیر مصرف توسط انسان قرار نمی گیرد. ممكن است بسیاری از منابع تجدید پذیر بطور كامل توسط انسان تمام شوند ولی بازهم قابلیت تولید مجدد آنها وجود دارد بنابراین همیشه در جریان خواهند بود. از جمله محصولات زراعی نیاز به زمان اندكی برای باز تولید دارند، آب نیاز به دوره زمانی بیشتری نسبت به محصولات زراعی دارد، و بقیه این دسته از منابع كه باز تولید آنها باز هم به زمان بیشتری نیازمند است مانند جنگل‌ها.
ب- منابع تجدید ناپذیر
شامل منابعی است كه در نتیجه فرایندهای طبیعی بسیار طولانی در مقیاس دوران‌های زمین شناسی تشكیل شده اند. مواد كانی و معدنی و سوخت های فسیلی در این طبقه جای می گیرند. از آنجا كه باز تولید آنها فوق‌العاده زمانبر است، در صورت اتمام، نمی‌توانند بزودی تشكیل شوند.
•دسته بندی بر پایه نوع مالكیت: شخصی، مشترك، ملی و بین المللی
۱-۲-۴- ۲- منابع انسانی
انسان‌ها نیز از جمله منابع بشمار می‌روند زیرا دارای توانایی تغییر دادن محیط و مواد خام به منابع با ارزش هستند.
با توجه به توانایی منحصر بفرد انسان در تغییر محیط، «منابع انسانی» مشتمل بر مهارت‌ها، انرژی‌ها، استعدادها، توانایی ها و دانشی كه برای تولید كالاها و یا پردازش و بهبود خدمات بكار گرفته می‌شوند، می باشد.
هنگام بحث از منابع انسانی می‌بایست به دو مولفه کلیدی توجه داشت:
•کمیت جمعیت (اندازه و تعداد جمعیت)
•کیفیت جمعیت (قابلیت ها و توانایی‌های هر یک از افراد عضو جمعیت).
۱-۲-۵-  وجوه تمایز منبع از ثروت و دارایی
ثروت چیست و چه تفاوتی با منبع دارد؟ آیا ثروت، همان دارایی است؟ بررسی مدارك علمی موجود، نمایانگر كاربرد واژگان متفاوت برای بیان ماهیت‌های به ظاهر مشابه است. این وضع پژوهش در عرصه منابع را مواجه با چالش‌ها و لغزش‌های ماهوی مهمی می‌نماید. از اینرو تشخیص و تدقیق مفهوم دقیق این مفاهیم به ناگزیر ضرورت می یابد.
به نظر می رسد در متون مختلف میان سه واژه منبع، ثروت، و دارایی، تداخل‌های مفهومی وجود دارد. با توجه به تشریح مفهوم منبع و انواع آن در بخش آغازین مقاله حاضر، در ادامه به تشریح تعریف و ویژگی‌های متمایز دو مفهوم ثروت و دارایی پرداخته می شود.
اقتصاد دانان در تعریف ثروت مى‏گویند: چیز مادیى كه براى انسان سودآور باشد و ثروت را به چیزهاى مادى محدود مى‏كنند تا تواناییهاى معنوى انسان را از آن خارج كنند. جیفرسون اقتصاد دان معروف نیز معتقد است كه ثروت و سرمایه باید دارای ویژگی های زیر باشد:
۱- باید مادى باشد تا ثروتهاى معنوى از قبیل هوش و نظایر آن را از دایره ثروت خارج كنند.
۲- باید سودى در برداشته باشد تا چیزهایى را كه نمى‏توان از آن سود برد از آن خارج كنند: مانند صحراها و حیواناتى كه مضرند و سودى نمى‏رسانند.
۳- باید كمیاب باشد تا هوا و آب را شامل نگردد زیرا اگر چه آب ماده‏اى حیاتى و سودمند است ولى بسیار فراوان است و به عنوان ثروت به حساب نمى‏آید.
اما اشكالاتى نیز بر این نظریه وارد است. از جمله آنكه:
۱- به قابلیتها و كارآیى‏هاى غیرمادى توجه نشده است. به عنوان مثال گرچه مهارت، تجربه و هوش اموری غیرمادى هستند، ولى سودمندند و مى‏توان از آنها بهره برد. به همین جهت در كنار چیزهاى مادى دیگر ثروت به شمار مى‏آیند.
۲- چنین برداشتى از ثروت مستلزم فاصله زمانى معین و مكان مشخصى است. در حالى كه ممكن است امروز سود و نفعى نرساند ولى پس از مدت زمانى مورد استفاده قرار مى‏گیرد و سود مى‏دهد مانند: زمینهاى بیابانى و یا چیزهایى كه در یك كشور سودى نداشته باشد ولى در كشور دیگرى بتوان از آن استفاده كرد .
آنتوان دومونكرتین در كتاب مبانی نظری اقتصاد سیاسی،  ابتدا همانند ارسطو ثروت را آن چیزی می‌داند كه برای انسان ضرورت داشته و مفید است. اما سپس اضافه می‌كند كه ثروت محدود به اینها نیست و در بر گیرنده هر آن چیزی است كه مورد پسند انسان‌ها است و كیفیت زندگی (رفاه) آنها را بهتر می‌كند.
از نظر ارسطو، ثروت بر حسب نیازهای انسانی تعریف می‌شود و گستره اینها حدود آن را معین می‌نماید. از دیدگاه وی، نیازهای طبیعی انسان (خوراك، پوشاك و مسكن) محدود و مشخص است و از این رو مقدار ثروت نیز كه آن هم منشاء طبیعی دارد، منحصر به این نیازها است و نمی‌تواند نامحدود تلقی شود. اما مونكرتین با تفكیك دو وجه متفاوت از زندگی انسان مفهوم جدیدی را وارد بحث می‌كند. او میان بودن (هستی)، و خوب بودن یعنی بهتر زیستن یا رفاه، تمایز قایل می‌شود و می‌گوید ثروت علاوه بر آنچه ناظر بر نیازهای طبیعی است در برگیرنده خواسته‌های مورد پسند وی نیز است. به عقیده وی، انسان هستی خود را به طبیعت مدیون است اما رفاه یا بهتر زیستن در گرو توانایی‌ها و تلاش‌های خود وی است.
مونكرتین می‌نویسد: «هستی ما ناشی از طبیعت است، اما كیفیت هستی ما بخشی به نظم (اجتماعی) ما بستگی دارد و بخشی به صنعت.» (مونكرتین، ۳۹) منظور مونكرتین از نظم صنعت، نهادها و ابداعات خاص زندگی انسانی است كه نزد سایر موجودات زنده وجود ندارد. به سخن دیگر، آن بخش از زندگی انسان‌ كه همانند سایر موجودات زنده (حیوانات) است، جنبه طبیعی دارد اما آنچه كه به آن تمدن اطلاق می‌شود، صرفا به تلاش و خلاقیت انسان‌ها برمی‌گردد.
دو نكته مهم در اندیشه مونكرتین درباره ثروت وجود دارد؛
یكی اینكه این مفهوم صرفا ناظر بر محدودیت طبیعی نیازهای معیشتی انسان‌ها نیست و همه خواسته‌های انسان‌ها را اعم از ضروری یا غیر آن در بر می‌گیرد و اتفاقا خوب زیستن انسان‌ها مستلزم فرارفتن از نیازهای طبیعی است.
نكته دوم این است كه بخش عمده ثروت ایجاد شده كه منشا رفاه انسان‌ها است، ریشه در كار و صنعت آنها دارد.
با توجه به اینكه خواسته‌های انسان‌ها نامحدود است، بنابراین برای تولید ثروت نیز كه تابعی از تلاش و ابتكار انسان‌ها است، نمی‌توان محدودیتی قائل شد. این تصور از ثروت و چگونگی تولید آن، مبنای اندیشه مدرن اقتصادی و مفاهیم بنیادی علم اقتصاد را تشكیل می‌دهد. در اقتصاد مدرن خواسته‌های انسان‌ها نامحدود است و آنچه تولید ثروت را محدود می‌كند، محدودیت نیازهای طبیعی انسان‌ها نیست؛ بلكه محدودیت منابع تولید ثروت از جمله و مهم‌تر از همه توانایی‌‌های خود انسان است.
از نظر مونكرتین انسان‌ها آفریده طبیعت (یا خداوند) اما آفریننده ثروت هستند. به این ترتیب سرنوشت انسان یعنی كیفیت هستی و رفاه زندگی وی در دستان خود او است.
به عنوان جمع بندی از این بحث كوتاه می توان تفاوت های موجود میان ثروت با منبع، و دارایی را به صورت زیر معرفی نمود:
۱-۲-۵- ۱- تفاوت‌های ثروت با منبع
– منبع، داده های خام لازم برای شروع و تداوم هستی است. اما ثروت نتیجه پردازش این داده ها در یك ساختار منظم و با استفاده از نوعی ابتكار خاص انسانی برای تولید سطح بالاتری از هستی است. منبع شرط لازم برای زیستن است. ولی ثروت شرط لازم برای خوبتر زیستن است. منابع، پایه های اصلی ثروت محسوب می شوند.
– منبع، بدون تلاش انسان نیز وجود دارد، ولی ثروت فقط در صورت كار و تلاش انسان و با بكارگیری منابع پدیدار می شود.
– منبع پاسخگوی نیازهای اولیه و طبیعی و پایه است. ولی ثروت تامین كننده سطوح بالاتری از نیازهاست.
– منبع، محدود است. ولی ثروت می‌تواند نامحدود باشد. محدودیت منابع، لزوماً تولید ثروت را محدود نمی كند.
– اگر منبع بدون نیاز به پردازش، قابل استفاده باشد، سرمایه تلقی می‌شود. از اینرو، نفت خام درون چاه قبل از استخراج و پالایش، یك منبع طبیعی محسوب می شود، اما آب رودخانه های آب شیرین، سرمایه طبیعی است.
۱-۲-۵- ۲- تفاوت‌های ثروت با دارایی
– ثروت، مجموعه‌ای از دارایی‌ها است. ثروت، كلان تر و گسترده تر از دارایی است. این ویژگی بویژه از نظر تفاوت ثروت و دارایی از نظر سطح توانمندسازی بخوبی مشهود است.
– ثروت، ارزش آینده دارایی ها و کاربردهای کشف نشده آنهاست. ثروت متضمن وجود قابلیت بسیار مهم و برجسته به صورت نهفته در دارایی هاست.
– ثروت یک مقدار متوسط است و ارتباط مستقیم با ارزش دارد.
– ثروت در بستر زمان حامل ارزش افزوده است ولی ارزش دارایی تابع محیط بیرونی است.
با توجه به توضیحات فوق می توان در یك شمای كلی سلسله مراتبی، منبع را در رأس، و دارایی را در قاعده هرمی نمایش داد كه نقش پیشران توسعه را عهده دار است.
در همین راستا ثروت با اتكا به منابع طبیعی، مشتمل بر دو دسته سرمایه اصلی تعریف شده است كه عبارتند از:
– سرمایه‌های فیزیكی (تولیدی) مشتمل بر ساختارها، تجهیزات، ساختمان ها و زمین‌های شهری.
– سرمایه‌های غیرملموس مشتمل بر منابع انسانی (سرمایه انسانی، نیروی كار بی تجربه)، سرمایه اجتماعی (اعتماد بین مردم و توانایی همكاری آنها در جهت یك هدف مشترك)، مهارت و دانش نیروی كار، حاكمیت قانون و بالاخره عناصری از حاكمیت كه بهره وری نیروی كار را افزایش می دهند. همچنین الگوها، برندها و استانداردها در این گروه جای می گیرند.
به عنوان مثال اگر اقتصاد یك كشور دارای سیستم قضایی موثر، حقوق شفاف، مالكیت و دولتی لایق باشد، نتیجه آن ثروت كل بیشتر و سرمایه غیرملموس جنبی بیشتر خواهد بود.
سرمایه‌های غیرملموس تقریباً در تمامی کشورها بزرگترین سهم را در ثروت ملی دارند. در سال ۲۰۰۰، به طور متوسط ۷۸% از کل ثروت جهان را ثروت غیرملموس شکل می‌داده است. این میزان در کشورهای کم‌ درآمد ۵۸%  ولی در کشورهای پردرآمد به ۸۰% می رسد. این آمار حاکی از سهم بالای ثروت غیرملموس در ثروت کل ملت‌هاست. سرمایه غیرملموس با سهمی حدود ۷۸% از کل ثروت جهانی، در مقابل سرمایه تولیدی با سهم متوسط ۱۸% ، از اهمیت بیشتری در فرایند توسعه برخوردار است. بنابراین منطقی است كه اگر در فرآیند برنامه ریزی توسعه و تخصیص منابع، سهم سرمایه های غیرملموس (آموزش، برنامه ریزی، مدیریت و …) و توسعه آنها نیز از همین نسبت پیروی نماید. در حالی كه جهت گیری برنامه های اقتصادی بر افزای سهم سرمایه های ملموس است كه نتیجه و راندمان واقعی آنها بمراتب كمتر است. این، همان توسعه بی برنامه و بیرویه، و اتلاف منابع است.
۱-۳- منابع ملی، مفهوم و انواع آنها
قبل از پرداختن به مفهوم منبع ملی، ابتدا لازم است مفهوم، عناصر اصلی و ملزومات شكل گیری گروهی از انسان ها به نام ملت درك شود. سپس می توان ویژگی های مشترك ملت و منبع را با هم تطبیق و تركیب نموده و به تعریف جامعی از مفهوم منبع ملی دست یافت. پس از كسب این شناخت می توان انواع منابع ملی، توسعه آنها، و دیگر ملاحظات مرتبط (موانع، تهدیدها و …) را رمزگشایی نمود.
۱-۳-۱- مفهوم و تعریف ملت
ملت را می‌توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که طی تکامل تاریخی به وجود آمده و بر شالوده اشتراک سرزمین، اقتصاد، تاریخ و فرهنگ ملی استوار است. عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یکدیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق با آن واحد پدید می‌آید.
از جمله ویژگی‌های هر ملت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترک (کشور) است و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین. علاوه بر آن، نیروی حیاتی پیوند دهندهٔ ملّت از احساس تعلق قوی به تاریخ خویش، دین خویش، فرهنگ ویژهٔ خویش و نیز زبان خویش بر می‌خیزد.
وجود مشترکات تاریخی، فرهنگی- عقیدتی، مذهبی و منافع مشترک اقتصادی بین گروه‌های مختلف ساکن یک سرزمین عوامل اصلی ایجاد یک ملت واحد محسوب می‌شوند. هر چه این مشترکات بیشتر باشند، احساس تعلق داشتن به یک ملت واحد، بین اعضای آن ملیت افزایش می‌یابد. به طوری که می‌توانند باعث ایجاد احساس تعلق به یک ملیت بین چندین گروه زبانی- قومی متفاوت گردد. به طور مثال ایرانیان با وجود تفاوت های زبانی و حتی نژادی در بیشتر دوران ۳۰۰۰ سال گذشته دارای تجربه تاریخی مشترکی بوده اند، مذهب مشترک داشته (زرتشت – اسلام) و از رسوم مشترکی برخوردارند (شب یلدا، چهارشنبه سوری، عید نوروز و سیزده بدر).
تعریف فوق علیرغم ترسیم تصویر نسبتا روشنی از مفهوم ملت، عنصر كلیدی تداوم حیات واحد بزرگ انسانی در بستر زمان را مورد غفلت قرار داده است. این عنصر همان حكومت یا دولت است. از اینرو بدون درك مفهوم این دو، مفهوم ملت از جامعیت لازم برخوردار نخواهد بود.
۱-۳-۲- حكومت – دولت
حکومت، سازمانی است که توانایی وضع کردن و به اجرا گذاردن قانون‌هایی را در یک منطقه مشخص دارد.
ماکس وبر در تعریف دولت، آنرا سازمانی می‌داند که انحصار بكارگیری قانونی زور در محدوده منطقه خود را در دست دارد. منظور از واژه «قانونی»، برخورداری از پشتیبانی پویا و آشکار بیشینه بزرگی از مردم یک کشور از یک سازمان تعریف شده است. طبق این تعریف، یک موجودیت که بدون مقبولیت بیشینه بزرگی از مردم كشور فقط دارای نیروی نظامی، انتظامی باشد، یک دولت محسوب نمی‌شود.
دولت در اصطلاح دارای سه معنی است كه هركدام كاربرد خاص خود را دارد. ابتدا تعریف دولت در اصطلاح را بیان می كنیم آنگاه به تفاوت آنها اشاره می كنیم. دولت در اصطلاح این چنین تعریف شده است:
واژه دولت در اصطلاح سه كاربرد دارد:
۱- دولت معادل واژه STATE  می باشد و عبارت از اجتماع انسانهایی است كه در سرزمین معینی سكونت اختیاركرده، حكومت سازمان یافته ای دارند كه برآنها اعمال حاكمیت می كند. با توجه به این تعریف، دولت در بر دارنده چهار عنصر جمعیت، سرزمین، حكومت و حاكمیت است.
۲- دولت بمعنای حكومت وبه مفهوم هیات حاكمه و فرمانروایان در برابر حكومت شوندگان است. در این تعریف، دولت به سازمان حكومت و نهادهایی اطلاق می شود كه بر مردم حكومت می كنند. این تعریف نسبت به تعریف نخست اخص می باشد.
۳- دولت به معنای قوه مجریه كشور وهیات دولت كه وظیفه اش اجرای قانون است.
باتوجه به تعریف هایی كه برای دولت ذكرشد، اگراین واژه درسطح بین الملل به كار برده شود، مراد معنای نخست دولت می باشد. یعنی سرزمینی كه دارای جمعیت مشخص و محدوده معین و دارای حكومت سازمان یافته ای می باشد.
ولی همین كه درسطح كشور بكاربرده می شود، مراد هیات حاكمه  آن كشور می باشد كه شامل قوه مجریه، مقننه و قضائیه است كه درآن صورت معنی دوم دولت مد نظرمی باشد.
اما در صورتی كه واژه دولت درمقابل قوای دیگر بكاربرده شود، منظور قوه مجریه می‌باشد كه هیات دولت است و وظیفه اش اجرای قانون واداره كشور است. درمجموع وقتی كه در سطح جهانی از این واژه استفاده می كنیم، مراد معنای نخست دولت است.
۱-۳-۳- مفهوم و تعریف منبع ملی
پس از درك مفهوم و عناصر اصلی ملت، حال به نظر می رسد با جمع بندی و تركیب مجموعه مفاهیم ذكر شده در مقاله حاضر تا این مرحله بتوان منبع ملی را به طور نسبتا جامع تعریف نمود. در ساده ترین شكل ممكن، تعریف منبع ملی همان تعریف ارائه شده از منبع، اما در مقیاس و گستره ملی و در قلمرو سرزمینی یك ملت است كه تحت نظارت و مدیریت حكومت یا دولت قرار دارد. از این دیدگاه، بار مدیریتی- سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زیادی به تعریف منبع باید اضافه شود تا ویژگی و صفت ملی بودن به آن افزوده شود.
بنابراین در یك نگرش جامع و مركب، می‌توان منبع ملی را به صورت زیر تعریف نمود:
«منبع ملی یك ماهیت فیزیكی (موجود- محسوس) یا مجازی (بالقوه- غیرمحسوس) است كه وجود آن برای شكل گیری و تداوم موجودیت یك گروه منسجم انسانی بنام ملت، حیاتی است.
هر ملتی، لزوماً برخوردار از دولت و حكومت است. وجود منبع ملی برای آنكه دولت بتواند با استفاده از آن، پایه‌ای‌ترین كالاها یا خدمات (ملموس و غیرملموس) مورد نیاز ملت را تولید نموده و تولید آنرا تداوم بخشد، حیاتی است.  منبع ملی به دولت این توانمندی را می دهد كه بتواند با استفاده از امكانات (مجموعه دارایی‌های ملموس و غیرملموس)، اختیارات (اقتدار و قوانین)، ارزش‌های مشترك ملی و بر اساس اولویت‌‌ها و ضرورت‌های جمعی در زمان حال و آینده، در راستای نیل به آرمان‌های ملی، برای ملت خویش ارزش‌آفرینی و تولید ثروت نموده، راه توسعه پایدار، عادلانه و همه جانبه و بلندمدت را برای بهتر زیستن ملت هموارتر نموده، بر چالش‌ها و تهدیدهای ملی (هر چند به طور نسبی) تسلط یافته، و علاوه بر افزایش قابلیت‌ها و استعدادهای ملت، در عین حال بر توانمندی‌ها و قدرت و اقتدار خود نیز بیفزاید.»
بر پایه این تعریف می توان انواع منابع ملی را به صورت زیر معرفی نمود:
-قلمرو جغرافیایی و سرزمین (منابع طبیعی و محیط قابل زیست)
– تاریخ و فرهنگ (دین و باورها، زبان، نمادها و نشانه ها، نژاد و …) و اقتصاد مشترك
-جمعیت و نیروی انسانی
-احساس تعلق، دلبستگی و وابستگی به سرزمین
-حكومت و مراكز قدرت و تصمیم گیری
-حاكمیت و مشروعیت (رسانه های جمعی و ارتباطات، قوانین، مقررات، آئین نامه ها، دستورالعمل ها، استانداردها، توانایی وضع و اجرای قانون‌، مردم‌سالاری و …)
-اقتدار (مراكز دفاعی، امنیتی و انتظامی، و نیز علوم و فنون)
-نهادها و سازمان‌های جمعی، اصناف، اتحادیه‌ها، ‌NGO ها و …
تعریف فوق را می توان با بیان مجوزتری به شرح زیر و به صورت نهایی ارائه نمود:
«هر آنچه كه به عنوان ورودی پایه نظام‌های تولیدی، قابل دسترس بوده و پردازش آن منجر به نوعی ارزش ‌آفرینی در سطح ملی شده و در راستای توسعه پایدار اثرگذار باشد، منبع ملی محسوب می‌گردد.»
۱-۴- توسعه منابع
بسیاری از منابع را نمی‌توان در شكل اولیه و به صورت خام مورد استفاده قرار داد بلكه پالایش و پردازش آنها تا تبدیل به كالاهای مفیدتر، لازم است. این فرآیند را توسعه منابع می‌نامند. با افزایش تعداد جمعیت انسان ها در جهان، نیاز به منابع نیز افزایش یافته است. اما از نظر توزیع منابع، در سطح مناطق یا كشورهای مختلف جهان تفاوت های زیادی وجود دارد. كشورهای توسعه یافته نسبت به كشورهای در حال توسعه منابع بیشتری مصرف می نمایند.
بنابراین كمیت و كیفیت منابع مورد نیاز و مورد استفاده در هر منطقه یا كشور تابعی از سطح توسعه یافتگی آن كشور محسوب می شود. بر این اساس، درك مفهوم توسعه منابع در گام اول نیازمند درك مفهوم و ابعاد توسعه می باشد.
افزایش تقاضا برای منابع همراه با مصرف بیرویه آنها منجر به بروز چند مشكل شده كه از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
-تهی شدن و اتمام منابع
-تجمع منابع در انحصار تعدادی محدود (افراد و كشورها)
-افت كیفیت و سلامت محیط زیست
این روند خلاف مسیر نیل به توسعه همه جانبه، پایدار و عادلانه است و بطور فزاینده ای عدم تعادل و اصطكاك در جوامع بشری را تشدید می نماید. به عبارت دیگر ادامه این وضع در نهایت نه تنها به رفاه و امنیت بشر و رشد استعدادهای او كمك نمی كند، بلكه منجر به تضعیف بیش از پیش آن نیز می گردد.
۱-۶- نتیجه گیری:
منابع ملی شالوده اولیه لازم برای تشكیل هر گونه ثروت و دارایی محسوب می شوند. از این رو ماهیت منابع ملی بمراتب كلان تر از ثروت و دارایی می باشد.
تعریف نهایی از منبع ملی را می توان به شرح زیر ارائه نمود:
هر آنچه كه به عنوان ورودی پایه نظام‌های تولیدی، قابل دسترس بوده و پردازش آن منجر به نوعی ارزش ‌آفرینی در سطح ملی شده و در راستای توسعه پایدار اثرگذار باشد، منبع ملی محسوب می‌گردد.
منابع و مآخذ مورد استفاده
الف – فارسی
۱- مركز تحقیقات استراتژیك، مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی، گروه پژوهشی اجتماعی؛ اسفند ۱۳۸۶
۲- آصف زاده، سعید، و پیری، زكیه؛ ۱۳۸۳؛ توسعه انسانی در ایران؛ مجله طب جنوب، سال هفتم، شماره ۲
ب- انگلیسی
۱٫ http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA
۲٫ http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D8%AA
۳٫http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87_%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C
۴٫ http://en.wikipedia.org/wiki/Resource
۵٫ http://thesis.ui.ac.ir/phd_abstracts/ltr/fifteen27.htm
۶٫ http://toloufajr.blogfa.com/post-115.aspx
۷٫http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/eghtesaad_nahjolbalaagha/eghtesaad_nahjolbalaagha_haaeri_04.html
۸٫ http://www.bashgah.net/pages-7065.html
۹٫ http://www.bashgah.net/topics-544.html
۱۰٫ http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=108220
۱۱٫ http://www.majlis.ir/mhtml/modules.php?name=News&file=article&sid=292
۱۲٫ http://www.ommid.com/fa/pages/?cid=351
۱۳٫ http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=27335
۱۴٫ http://www.tarjomaan.blogfa.com/post-9.aspx

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759