واژه شناسی منابع در متون اقتصاد و مدیریت
نام کارگروه: توسعه و منابع ملی
رئیس كارگروه: آقای عبدالرسول دیوسالار
شماره جلسه: شصت و هشت
تاریخ برگزاری: ۱۳۹۱/۷/۲۵
محل برگزاری: اندیشگاه طرح توسعه هزاره
مدت زمان: ۲ ساعت
حاضرین(به ترتیب الفبا): دکتر علی اسدی، مهندس فیروز بالكانی، دکتر غلامرضا حداد، عبدالرسول دیوسالار، دكتر موسیپور، دکتر مهرداد ناظری، دکتر مهدی نوری، ابوالفضل نوری
غائبین: مهندس ابوترابی، دکتر محمود فرهادینیا
میهمانان: دكتر زهراكار
تنظیم کننده: سمیه میربراتی
عنوان: واژه شناسی منابع در متون اقتصاد و مدیریت
واژههای كلیدی: منابع، منابع طبیعی، توسعه
پیش از دستور:
در جلسه شصت و چهارم كارگروه یك نمای كلی از كتاب دوم منابع ملی در پاسخگویی به این سوال كه مكانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه چیست؟ به صورت فصول احتمالی ذیل مشخص گردید:
فصل ۱٫ پیشفرضها در رابطه منابع و توسعه-دکتر ناظری- آبان
فصل ۲٫ لایههای اجتماعی كلان، منابع و توسعه- دکتر ناظری- اسفند
فصل۳٫ محیط خارجی، منابع و توسعه- دیوسالار
فصل ۴٫ سازمان، منابع و توسعه- دکتر اسدی- آبان
فصل ۵٫ عدالت، منابع و توسعه- نوری
فصل۶٫ نظامهای سیاسی منابع و توسعه- دکتر حداد- آذر
فصل۷٫ اقتصاد سیاسی بین الملل، منابع و توسعه- دکتر حداد- اسفند
فصل ۸٫ نظام های اقتصادی، منابع و توسعه
فصل ۹٫ هوشمندی و طبقهبندی منابع- دکتر ناظری- خرداد
به نظر می رسد مولفههای برشمرده شده در کتاب جدید، یعنی لایههای اجتماعی، نظامهای سیاسی، محیط خارجی، اقتصادی، اقتصادسیاسی و هوشمندی تا حد زیادی میتوانند پاسخگوی این سوال اساسی باشند. اما قطعا شاخصهای دیگری نیز وجود دارد. در اینخصوص مواردی به شرح ذیل مورد بحث و بررسی قرار گرفت:
روشهای متداولی در كتابنویسی امروز وجود دارد مبنی بر اینکه در یك عنوان (title) و زیرعنوان (subtitle) موارد بسیاری حتی مسائل ادبی نیز در نظر گرفته میشود و تنها ظاهر زیبای عنوان مهم میباشد. حالت دیگر اینكه در كتابها دو فهرست وجود دارد یك فهرست اجمالی كه تنها عنوان فصول است و فهرست دیگر حاوی سرفصلهای هر مقاله میباشد. در عین حال این دو رویه هیچ منافاتی با یكدیگر ندارند و میتوانند در كنار یكدیگر قرار گیرند. (ابوالفضل نوری)
به نظر میرسد كه فصول این كتاب نگاه كلان دارند و در هیچ یك از این موارد مطالعه محدود صورت نمیگیرد. بهتر این است كه دامنه كار گستردهتر باشد و صرفاً بر منابع جزئی كار نشود. گرچه منابع و توسعه این حوزه را محدود میكنند آن چه مهم است این است كه صرفاً پرداختن به بحث منابع و توسعه، در عمل و در منظر ما را از گستره وسیع فارغ میكند. بهتر این است كه یك بخش خاص و مشخص را كه با منابع و توسعه در ارتباط است در نظرگرفت كه در عین گستردگی برای مخاطب كتاب راه گشاست. ( دكتر حداد)
یك كتاب باید بتواند خواننده را با نگاه wide جلو ببرد و حیطه ای كلی را در برگیرد. در این حیطه نگاهی كلی مطرح شده و جزئیات آن برجسته شود. كلی بودن مبحث باعث میشود كه خواننده یك دید كلی نسبت به آن محدوده داشته باشد. ( مهندس اسدی)
این كتاب به یك مفهوم جدید كه تاكنون به صورت مشخص در حوزه مطالعات توسعه به آن پرداخته نشده، میپردازد. یك پروسه اغنا نیز وجود دارد و یك دلیل كل گرا بودن نگاهها این است كه بتواند این فضای اغنایی را تامین كنند تا خواننده این رویکرد نظری را بپذیرد و زمانی كه میخواهد در حوزه مطالعات توسعه یا نظریه توسعه تحقیق كند این مولفه یعنی منابع را در آن حوزه ها لحاظ كند. (دیوسالار)
با توجه به اینكه فصول كتاب توسط نویسندههای مختلف نگاشته میشود، ضروری است كه در مقدمه آن تعریفی از وجههای مشترك- منابع و توسعه- ارائه شود تا خواننده بتواند از آن منظر وارد شود. در غیر این صورت ممكن است یك ناهمگونی در ساختار كتاب به وجود آید. (مهندس بالكانی)
ضرورتی وجود ندارد كه علیالرغم مشخص بودن عنوان، نویسنده نظریه خاصی را مطرح كند و او میتواند با توجه به در نظر گرفتن جامعه ایران، آنچه را كه معتقد است در ایران بهتر جواب میدهد، مطرح كند. ( ابوالفضل نوری)
دستور كار جلسه:
در ادامه سلسله جلسات نقد و بررسی مقالات اعضای کارگروه در راستای هم اندیشی پیرامون موضوع منابع ملی و توسعه، در این جلسه آقای دکتر اسدی به ارائه تحقیق خود پیرامون واژه شناسی منابع در متون اقتصاد و مدیریت پرداختند و سپس توسط اعضا مورد بررسی قرار گرفت.
مشروح جلسه:
در متون مختلف منابع غنی با عنوانهای Resource based Economics و Resource based Development وجود دارد. این عنوانها از سال ۱۹۵۲ مطرح گردید و از سال ۱۹۹۰ به طور متمركز در خصوص این موضوعات بحث شده است و دارای پیشینه تاریخی میباشند. مقالات بسیاری به طور مشخص درباره این موضوع بحث كردهاند و نكته جالب توجه در تمام این متون و یا نود درصد آنها این است كه منابع (Resource) با منابع طبیعی (Natural resource) به یك مفهوم به كار رفته اند.
در یكی از این مقالات، روسیه به عنوان كشوری كه دارای اقتصاد Resource based Economics است مورد بررسی قرار گرفته است. در واقع اقتصاد این نوع كشورها مبتنی بر منابع طبیعی است و ده درصد GDP یا چهل درصد صادرات آنها براساس منابع طبیعیشان میباشد. به این نوع اقتصاد، منبع محور میگویند.
فراوان در این باره، دو كتاب مهم از ناشرین معتبر وجود دارد. زمانی كه یك موضوع به كتاب تبدیل میشود، بدین معنی است كه جامعه علمی درباره آن موضوع به اتفاق نظر رسیدهاند. یکی از این عناوین كتاب Development Economic and Natural Resource میباشد. در این كتاب ذكر شده است كه داستان توسعه اقتصادی منبع محور بارها مطرح گردیده ولی نتیجه واحدی در بر نداشته است. چند سوال كلیدی در این كتاب مطرح شده است از آن جمله اینكه چه چیزی میتواند در كشوری كه اقتصاد آن منبع محور است جایگزین منابع شود.
پیشفرض اقتصاددانان كلاسیك یا متقدم این بود كه هر چه منابع در كشوری بیشتر باشد، آن كشور توسعه یافتهتر میشود در حالی كه در دو دهه اخیر این نتیجه حاصل شده است كه فراوانی منابع ممكن است مانع از توسعه یافتگی شود و زیاد بودن منابع تنها در شرایط ویژهای باعث تسهیل دستیابی به توسعه میشود. از جمله این شرایط، وضعیت نهادی و سازمانی آن جامعه میباشد. در این كتاب سه فرضیه برای پاسخگویی به این سوال، كه چه چیزی باعث میشود فراوانی منابع سبب توسعه یافتگی یك كشور نشود وجود دارد. یك موضوع همبستگی منابع، بیماری هلندی و نفرین منابع میباشد كه در كتاب اول كارگروه نیز مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه دوم این است كه دسترسی به منابع توسط یك سازمان مشخص، به شكل ساختارمند مدیریت و كنترل نمیشود كه این امر در دراز مدت به ضرر جامعه میباشد. نكته دیگر اینكه در بعضی جوامع استخراج بیقاعده منابع وجود دارد و به طرز صحیحی از منابع استفاده نمیشود.
جدول و نمودارهای موجود حاكی از آن است كه سرعت رشد در كشورهایی كه منابع ضعیفتری داشتند نسبت به كشورهایی كه منابع فراوانی داشتند بیشتر بوده است. زمانی كه از كشورهای طبقه پایین به كشورهای بالاتر میرویم سهم منابع طبیعی در اندازهگیری اقتصادیشان كمتر میشود. كه اگر capita per را بر جمعیت تقسیم كنیم نشان دهنده این است. در واقع بخشهای دیگر آنقدر رشد كردهاند كه سهم منابع طبیعی كمتر شده است ولی این امر لزوما به این معنا نیست كه منابع طبیعی در آن كشورها بیتاثیر بوده است. گمان می رود باید میان Resource و capita تفكیك قائل شد و تفكیك این دو به حل بسیاری از مسائل كمك میكند.
در حوزه مدیریت بحث resource-based view وجود دارد و در واقع تعریف منابع عمومیتر شده و دیگر به معنای منابع طبیعی نیست و هر آنچه را كه در استراتژیهای ما نقش پیدا كند و با استفاده از آن مزیت رقابتی ایجاد كنیم به عنوان منابع قلمداد میشود.
در تمام متون اقتصادی طبقهبندی یكسانی برای منابع وجود دارد:
۱- Labor: برای پوشش نیازهای جامعه به كالا و خدمات نیاز داریم و برای تولید و فرآوری كالا و خدمات از منابع استفاده میكنیم.
۲- Capital: شامل دو دسته physical capital و human capital است.
۳- Land: هر آنچه را كه در زمین رشد میكند را جزء زمین دستهبندی میكنند.
یك موضوع مهم در اقتصاد aggregation است و هر چه از اقتصاد میكرو به سمت ماكرو میرویم اندازه آن بیشتر میشود. یكی از تاكیدات در اقتصاد این است كه منبع آن چیزی است كه برای دوره طولانی قابل استفاده است.
جمعبندی: با توجه به پیشینه این مبحث، ضروری است كه در كتاب كارگروه، بر روی ادبیات غنی منابع بحث داشته باشیم و چارچوب بندی این ادبیات كمك میكند كه مخاطبین كتاب بدانند كه چه افرادی در این حوزهها كار كردهاند و در نهایت ما چه چیزی به حرفهای آنها افزودهایم. با توجه به اینكه فراوانی منابع به برخی موضوعات ما سمتوسو میدهد در بعضی از مقالات به صورت خاصتر به بحث فراوانی منابع، پرداخته شود. نكته سوم اینكه با توجه به حجم غنی ادبیات، منطقی نیست كه واژهسازی كنیم. لذا این سئوال مطرح می شود که آیا واژگان موجود در كمك به مفهوم سازی ما ناكافی است و توجیهی برای دستهبندی جدیدی وجود دارد؟
مشروح مذاكرات:
تحریف كردن یك واژه كه سابقه كهنی در ادبیات دارد از لحاظ علمی كار درستی نیست و ما باید به زبان مشترك علمی متعهد باشیم. در ادبیات این فرصت نهفته است كه ما مفهوم منابع را به آن طیف خاص از ادبیات اقتصاد منحصر كنیم كه میان Resource و Natural resource تفاوتی قائل نمیشود. گزینه دیگر اینكه تعبیرمان را بر اقتصاد كلاسیك كه منابع در آن، نیروی كار و سرمایه اجتماعی هستند مبتنی كنیم. فراتر آنكه از شاخههای دیگر علوم اجتماعی استنباط كنیم که چه بسا در آنجا تعبیری جامعتر از Resource مشاهده شود كه بتواند اجماع بیشتری از گونههای متفاوت به ما ارائه دهد. ( دكتر حداد)
پیشفرض ما تحقیق میانرشتهای توسعه است. در واقع توسعه را پدیده چند وجهی در نظر گرفته كه هر كس از زاویه خود این موضوع را بیان میكند. این فرضیه كه منابع طبیعی را همسان با منابع در نظر بگیریم نگاه میان رشتهای ما را متاثر میكند. (دیوسالار)
از دیدگاه اقتصادی، منابع عوامل موثر بر توسعه هستند و نباید معادل منبع از Resource استفاده كنیم. (دكتر نوری)
مشكلی كه در برگردانی واژههای لاتین وجود دارد این است كه واژه لاتین به تناسب، مفاهیمی را در درون خود دارد. واژهسازی در صورت نبود واژهها، بسیار مفید است در غیر این صورت این كار تنها اغتشاش موضوعی و مفهومی ایجاد میكند. (مهندس بالكانی)
در بحثهای میان رشتهای باید به یك مفهوم واحد دست یابیم كه طبق آن واژه قراردادی بتوانیم معانی را انتقال دهیم. ولی الزامی وجود ندارد كه در دفعات بعدی نیز این مفاهیم پابرجا باشند و ممكن است كه مفاهیم گستردهتر شوند. (مهندس بالكانی)
ما باید یك مقاله را در كتاب به تحلیل و بررسی مفهوم منابع اختصاص داده و به ادبیات منابع ارجاع دهیم. (مهندس اسدی)
استفاده از یك مفهوم كه در ادبیات آن حوزه شناخته شده و جا افتاده میباشد بهتر از این است كه اصطلاح جدید وضع كنیم. (ابوالفضل نوری)
به اجماع رسیدن در این موضوع كار سختی است و اصولا شاید نیازی به اجماع در این باره نباشد و بهتر باشد كه هر فرد با حوزه تحلیل خود بحث كند. اتفاق نظر اعضاء این است كه یك فصل تحت عنوان حوزه منابع در عرصه های مختلف اختصاص دهیم. كه هر فرد در حوزه تخصصی خود بر آن كار كند و یا اینكه نگارش فصل به یك فرد خاص واگذار گردد. پیشنهاد شد که در نگارش كتاب هر فرد با توجه به حوزه خود و شاخص درونی خود منبع را تعریف كند. بدین ترتیب نویسندگان در ابتدای مقالة خود به تعریف ویژه ای که از منابع در حوزه تخصصی خود نموه و از آن استفاده کرده اند اشاره کنند. مثلا مقالاتی كه در حوزه سیاست نوشته شده است منابع را در نسبت با قدرت دیده است. مقالات با نگاه اقتصادی، منبع را در نسبت با منابع طبیعی میدانند و مقالات حوزه اجتماعی، منابع را در نسبت با سرمایه اجتماعی دیده است. ( دیوسالار)
رئیس كارگروه: آقای عبدالرسول دیوسالار
شماره جلسه: شصت و هشت
تاریخ برگزاری: ۱۳۹۱/۷/۲۵
محل برگزاری: اندیشگاه طرح توسعه هزاره
مدت زمان: ۲ ساعت
حاضرین(به ترتیب الفبا): دکتر علی اسدی، مهندس فیروز بالكانی، دکتر غلامرضا حداد، عبدالرسول دیوسالار، دكتر موسیپور، دکتر مهرداد ناظری، دکتر مهدی نوری، ابوالفضل نوری
غائبین: مهندس ابوترابی، دکتر محمود فرهادینیا
میهمانان: دكتر زهراكار
تنظیم کننده: سمیه میربراتی
عنوان: واژه شناسی منابع در متون اقتصاد و مدیریت
واژههای كلیدی: منابع، منابع طبیعی، توسعه
پیش از دستور:
در جلسه شصت و چهارم كارگروه یك نمای كلی از كتاب دوم منابع ملی در پاسخگویی به این سوال كه مكانیزم اثرگذاری منابع بر توسعه چیست؟ به صورت فصول احتمالی ذیل مشخص گردید:
فصل ۱٫ پیشفرضها در رابطه منابع و توسعه-دکتر ناظری- آبان
فصل ۲٫ لایههای اجتماعی كلان، منابع و توسعه- دکتر ناظری- اسفند
فصل۳٫ محیط خارجی، منابع و توسعه- دیوسالار
فصل ۴٫ سازمان، منابع و توسعه- دکتر اسدی- آبان
فصل ۵٫ عدالت، منابع و توسعه- نوری
فصل۶٫ نظامهای سیاسی منابع و توسعه- دکتر حداد- آذر
فصل۷٫ اقتصاد سیاسی بین الملل، منابع و توسعه- دکتر حداد- اسفند
فصل ۸٫ نظام های اقتصادی، منابع و توسعه
فصل ۹٫ هوشمندی و طبقهبندی منابع- دکتر ناظری- خرداد
به نظر می رسد مولفههای برشمرده شده در کتاب جدید، یعنی لایههای اجتماعی، نظامهای سیاسی، محیط خارجی، اقتصادی، اقتصادسیاسی و هوشمندی تا حد زیادی میتوانند پاسخگوی این سوال اساسی باشند. اما قطعا شاخصهای دیگری نیز وجود دارد. در اینخصوص مواردی به شرح ذیل مورد بحث و بررسی قرار گرفت:
روشهای متداولی در كتابنویسی امروز وجود دارد مبنی بر اینکه در یك عنوان (title) و زیرعنوان (subtitle) موارد بسیاری حتی مسائل ادبی نیز در نظر گرفته میشود و تنها ظاهر زیبای عنوان مهم میباشد. حالت دیگر اینكه در كتابها دو فهرست وجود دارد یك فهرست اجمالی كه تنها عنوان فصول است و فهرست دیگر حاوی سرفصلهای هر مقاله میباشد. در عین حال این دو رویه هیچ منافاتی با یكدیگر ندارند و میتوانند در كنار یكدیگر قرار گیرند. (ابوالفضل نوری)
به نظر میرسد كه فصول این كتاب نگاه كلان دارند و در هیچ یك از این موارد مطالعه محدود صورت نمیگیرد. بهتر این است كه دامنه كار گستردهتر باشد و صرفاً بر منابع جزئی كار نشود. گرچه منابع و توسعه این حوزه را محدود میكنند آن چه مهم است این است كه صرفاً پرداختن به بحث منابع و توسعه، در عمل و در منظر ما را از گستره وسیع فارغ میكند. بهتر این است كه یك بخش خاص و مشخص را كه با منابع و توسعه در ارتباط است در نظرگرفت كه در عین گستردگی برای مخاطب كتاب راه گشاست. ( دكتر حداد)
یك كتاب باید بتواند خواننده را با نگاه wide جلو ببرد و حیطه ای كلی را در برگیرد. در این حیطه نگاهی كلی مطرح شده و جزئیات آن برجسته شود. كلی بودن مبحث باعث میشود كه خواننده یك دید كلی نسبت به آن محدوده داشته باشد. ( مهندس اسدی)
این كتاب به یك مفهوم جدید كه تاكنون به صورت مشخص در حوزه مطالعات توسعه به آن پرداخته نشده، میپردازد. یك پروسه اغنا نیز وجود دارد و یك دلیل كل گرا بودن نگاهها این است كه بتواند این فضای اغنایی را تامین كنند تا خواننده این رویکرد نظری را بپذیرد و زمانی كه میخواهد در حوزه مطالعات توسعه یا نظریه توسعه تحقیق كند این مولفه یعنی منابع را در آن حوزه ها لحاظ كند. (دیوسالار)
با توجه به اینكه فصول كتاب توسط نویسندههای مختلف نگاشته میشود، ضروری است كه در مقدمه آن تعریفی از وجههای مشترك- منابع و توسعه- ارائه شود تا خواننده بتواند از آن منظر وارد شود. در غیر این صورت ممكن است یك ناهمگونی در ساختار كتاب به وجود آید. (مهندس بالكانی)
ضرورتی وجود ندارد كه علیالرغم مشخص بودن عنوان، نویسنده نظریه خاصی را مطرح كند و او میتواند با توجه به در نظر گرفتن جامعه ایران، آنچه را كه معتقد است در ایران بهتر جواب میدهد، مطرح كند. ( ابوالفضل نوری)
دستور كار جلسه:
در ادامه سلسله جلسات نقد و بررسی مقالات اعضای کارگروه در راستای هم اندیشی پیرامون موضوع منابع ملی و توسعه، در این جلسه آقای دکتر اسدی به ارائه تحقیق خود پیرامون واژه شناسی منابع در متون اقتصاد و مدیریت پرداختند و سپس توسط اعضا مورد بررسی قرار گرفت.
مشروح جلسه:
در متون مختلف منابع غنی با عنوانهای Resource based Economics و Resource based Development وجود دارد. این عنوانها از سال ۱۹۵۲ مطرح گردید و از سال ۱۹۹۰ به طور متمركز در خصوص این موضوعات بحث شده است و دارای پیشینه تاریخی میباشند. مقالات بسیاری به طور مشخص درباره این موضوع بحث كردهاند و نكته جالب توجه در تمام این متون و یا نود درصد آنها این است كه منابع (Resource) با منابع طبیعی (Natural resource) به یك مفهوم به كار رفته اند.
در یكی از این مقالات، روسیه به عنوان كشوری كه دارای اقتصاد Resource based Economics است مورد بررسی قرار گرفته است. در واقع اقتصاد این نوع كشورها مبتنی بر منابع طبیعی است و ده درصد GDP یا چهل درصد صادرات آنها براساس منابع طبیعیشان میباشد. به این نوع اقتصاد، منبع محور میگویند.
فراوان در این باره، دو كتاب مهم از ناشرین معتبر وجود دارد. زمانی كه یك موضوع به كتاب تبدیل میشود، بدین معنی است كه جامعه علمی درباره آن موضوع به اتفاق نظر رسیدهاند. یکی از این عناوین كتاب Development Economic and Natural Resource میباشد. در این كتاب ذكر شده است كه داستان توسعه اقتصادی منبع محور بارها مطرح گردیده ولی نتیجه واحدی در بر نداشته است. چند سوال كلیدی در این كتاب مطرح شده است از آن جمله اینكه چه چیزی میتواند در كشوری كه اقتصاد آن منبع محور است جایگزین منابع شود.
پیشفرض اقتصاددانان كلاسیك یا متقدم این بود كه هر چه منابع در كشوری بیشتر باشد، آن كشور توسعه یافتهتر میشود در حالی كه در دو دهه اخیر این نتیجه حاصل شده است كه فراوانی منابع ممكن است مانع از توسعه یافتگی شود و زیاد بودن منابع تنها در شرایط ویژهای باعث تسهیل دستیابی به توسعه میشود. از جمله این شرایط، وضعیت نهادی و سازمانی آن جامعه میباشد. در این كتاب سه فرضیه برای پاسخگویی به این سوال، كه چه چیزی باعث میشود فراوانی منابع سبب توسعه یافتگی یك كشور نشود وجود دارد. یك موضوع همبستگی منابع، بیماری هلندی و نفرین منابع میباشد كه در كتاب اول كارگروه نیز مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه دوم این است كه دسترسی به منابع توسط یك سازمان مشخص، به شكل ساختارمند مدیریت و كنترل نمیشود كه این امر در دراز مدت به ضرر جامعه میباشد. نكته دیگر اینكه در بعضی جوامع استخراج بیقاعده منابع وجود دارد و به طرز صحیحی از منابع استفاده نمیشود.
جدول و نمودارهای موجود حاكی از آن است كه سرعت رشد در كشورهایی كه منابع ضعیفتری داشتند نسبت به كشورهایی كه منابع فراوانی داشتند بیشتر بوده است. زمانی كه از كشورهای طبقه پایین به كشورهای بالاتر میرویم سهم منابع طبیعی در اندازهگیری اقتصادیشان كمتر میشود. كه اگر capita per را بر جمعیت تقسیم كنیم نشان دهنده این است. در واقع بخشهای دیگر آنقدر رشد كردهاند كه سهم منابع طبیعی كمتر شده است ولی این امر لزوما به این معنا نیست كه منابع طبیعی در آن كشورها بیتاثیر بوده است. گمان می رود باید میان Resource و capita تفكیك قائل شد و تفكیك این دو به حل بسیاری از مسائل كمك میكند.
در حوزه مدیریت بحث resource-based view وجود دارد و در واقع تعریف منابع عمومیتر شده و دیگر به معنای منابع طبیعی نیست و هر آنچه را كه در استراتژیهای ما نقش پیدا كند و با استفاده از آن مزیت رقابتی ایجاد كنیم به عنوان منابع قلمداد میشود.
در تمام متون اقتصادی طبقهبندی یكسانی برای منابع وجود دارد:
۱- Labor: برای پوشش نیازهای جامعه به كالا و خدمات نیاز داریم و برای تولید و فرآوری كالا و خدمات از منابع استفاده میكنیم.
۲- Capital: شامل دو دسته physical capital و human capital است.
۳- Land: هر آنچه را كه در زمین رشد میكند را جزء زمین دستهبندی میكنند.
یك موضوع مهم در اقتصاد aggregation است و هر چه از اقتصاد میكرو به سمت ماكرو میرویم اندازه آن بیشتر میشود. یكی از تاكیدات در اقتصاد این است كه منبع آن چیزی است كه برای دوره طولانی قابل استفاده است.
جمعبندی: با توجه به پیشینه این مبحث، ضروری است كه در كتاب كارگروه، بر روی ادبیات غنی منابع بحث داشته باشیم و چارچوب بندی این ادبیات كمك میكند كه مخاطبین كتاب بدانند كه چه افرادی در این حوزهها كار كردهاند و در نهایت ما چه چیزی به حرفهای آنها افزودهایم. با توجه به اینكه فراوانی منابع به برخی موضوعات ما سمتوسو میدهد در بعضی از مقالات به صورت خاصتر به بحث فراوانی منابع، پرداخته شود. نكته سوم اینكه با توجه به حجم غنی ادبیات، منطقی نیست كه واژهسازی كنیم. لذا این سئوال مطرح می شود که آیا واژگان موجود در كمك به مفهوم سازی ما ناكافی است و توجیهی برای دستهبندی جدیدی وجود دارد؟
مشروح مذاكرات:
تحریف كردن یك واژه كه سابقه كهنی در ادبیات دارد از لحاظ علمی كار درستی نیست و ما باید به زبان مشترك علمی متعهد باشیم. در ادبیات این فرصت نهفته است كه ما مفهوم منابع را به آن طیف خاص از ادبیات اقتصاد منحصر كنیم كه میان Resource و Natural resource تفاوتی قائل نمیشود. گزینه دیگر اینكه تعبیرمان را بر اقتصاد كلاسیك كه منابع در آن، نیروی كار و سرمایه اجتماعی هستند مبتنی كنیم. فراتر آنكه از شاخههای دیگر علوم اجتماعی استنباط كنیم که چه بسا در آنجا تعبیری جامعتر از Resource مشاهده شود كه بتواند اجماع بیشتری از گونههای متفاوت به ما ارائه دهد. ( دكتر حداد)
پیشفرض ما تحقیق میانرشتهای توسعه است. در واقع توسعه را پدیده چند وجهی در نظر گرفته كه هر كس از زاویه خود این موضوع را بیان میكند. این فرضیه كه منابع طبیعی را همسان با منابع در نظر بگیریم نگاه میان رشتهای ما را متاثر میكند. (دیوسالار)
از دیدگاه اقتصادی، منابع عوامل موثر بر توسعه هستند و نباید معادل منبع از Resource استفاده كنیم. (دكتر نوری)
مشكلی كه در برگردانی واژههای لاتین وجود دارد این است كه واژه لاتین به تناسب، مفاهیمی را در درون خود دارد. واژهسازی در صورت نبود واژهها، بسیار مفید است در غیر این صورت این كار تنها اغتشاش موضوعی و مفهومی ایجاد میكند. (مهندس بالكانی)
در بحثهای میان رشتهای باید به یك مفهوم واحد دست یابیم كه طبق آن واژه قراردادی بتوانیم معانی را انتقال دهیم. ولی الزامی وجود ندارد كه در دفعات بعدی نیز این مفاهیم پابرجا باشند و ممكن است كه مفاهیم گستردهتر شوند. (مهندس بالكانی)
ما باید یك مقاله را در كتاب به تحلیل و بررسی مفهوم منابع اختصاص داده و به ادبیات منابع ارجاع دهیم. (مهندس اسدی)
استفاده از یك مفهوم كه در ادبیات آن حوزه شناخته شده و جا افتاده میباشد بهتر از این است كه اصطلاح جدید وضع كنیم. (ابوالفضل نوری)
به اجماع رسیدن در این موضوع كار سختی است و اصولا شاید نیازی به اجماع در این باره نباشد و بهتر باشد كه هر فرد با حوزه تحلیل خود بحث كند. اتفاق نظر اعضاء این است كه یك فصل تحت عنوان حوزه منابع در عرصه های مختلف اختصاص دهیم. كه هر فرد در حوزه تخصصی خود بر آن كار كند و یا اینكه نگارش فصل به یك فرد خاص واگذار گردد. پیشنهاد شد که در نگارش كتاب هر فرد با توجه به حوزه خود و شاخص درونی خود منبع را تعریف كند. بدین ترتیب نویسندگان در ابتدای مقالة خود به تعریف ویژه ای که از منابع در حوزه تخصصی خود نموه و از آن استفاده کرده اند اشاره کنند. مثلا مقالاتی كه در حوزه سیاست نوشته شده است منابع را در نسبت با قدرت دیده است. مقالات با نگاه اقتصادی، منبع را در نسبت با منابع طبیعی میدانند و مقالات حوزه اجتماعی، منابع را در نسبت با سرمایه اجتماعی دیده است. ( دیوسالار)