کرونا و مساله هماهنگی؛ چرا دوباره شیوع کرونا در ایران حاد شد؟
ژان ژاک روسو برای نخستین بار بازی هماهنگی را فرمولبندی کرد. البته سدهها پیش از روسو، فریدالدین عطار نیشابوری در منطقالطیر و داستان سیمرغ این بازی را در قالبی روایی و البته عرفانی، اهمیت مفهوم هماهنگی و همکاری را نشان داده بود. در روایت روسو، گروهی از اهالی یک دهکده با یکدیگر قرار میگذارند تا در زمانی مشخص در موقعیتهای مشخصی از جنگل در کمین بمانند تا در هنگام مناسب، یعنی عبور گوزن در داخل دایره حضور آنها، با حمله گروهی گوزن را شکار کنند. شکار گوزن یک منفعت بزرگ برای اهالی دهکده است چون گوشت مورد نیاز آنها را برای چند شب تامین میکند و میتوانند از پوست، استخوان، شاخصها و دیگر اجزای بدن گوزن نیز استفاده کنند و ابزارهای مفیدی بسازند. بنابراین، شکار گوزن یک تعادل منفعتمحور برای اهالی دهکده است. اما دستیابی به این مزایا نیازمند شکیبایی تک تک شکارچیان و هماهنگی آنها در اتخاذ موضع مناسب است. ممکن است هر یک از آنها به صورت انفرادی، شکیبایی خود را از دست بدهند و خرگوشی جستان در نزدیکی موضع آنها، حواسشان را به سمت خود پرت کند. خرگوش در مقایسه با گوزن، گوشت بسیار ناچیزی دارد و میتواند خوراک یکشب یک خانواده روستایی باشد. اما شکار خرگوش، زمان کمتری میطلبد و نسبت به شکار گوزن هم ریسک کمتری دارد؛ ریسک اتلاف وقت در صورت عدم عبور گوزن، از دست رفتن تمرکز دیگر شکارچیان، توجه آنها به خرگوشی در اطراف خود … . بنابراین، شکار خرگوش یک تعادل ریسکمحور در این بازی هماهنگی است. شکار گوزن نسبت به شکار خرگوش برتری پارتویی دارد اما اگر هماهنگی در میان شکارچیان به خوبی انجام نشده باشد و نااطمینانی به کل فرایند شکار و رفتار دیگر شکارچیان، زنجیره همکاری را قطع کند، تعادل پستتر غالب میشود. میتوان این گونه بازی هماهنگی را در بیشتر موقعیتهای اقتصادی-اجتماعی-سیاسی مشاهده کرد.
کرونا و هماهنگی
اکنون میتوان با عینک بازی هماهنگی و تعادلهای مترتب بر آن به بحران کرونا نگاه کرد. پیشگیری از شیوع بیشتر کرونا و افزایش کارایی اقدامات درمانی مبتلایان، از منظر کاهش تعداد مراجعان و جلوگیری از انباشت بیماران، از جنس بازی هماهنگی است که مدیریت آن در استقرار در تعادل منفعتمحور (قطع زنجیره انتقال ویروس و کاهش ازدحام بیماران در بخش درمان) یا تعادل ریسکمحور (عدم قطع زنجیره انتقال ویروس و دورههای متناوب از افزایش شدید شیوع و بیماران) نقش کلیدی ایفا میکند. این بازی هماهنگی در مساله قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی خود را نشان داد. در ابتدای دوره شیوع، سیگنالهای متعددی از سوی مراجع مختلف به جمعیت ارسال میشد که محتوای آنها، نرخ کمتر قربانیان ویروس کرونا در مقایسه با دیگر گونه ویروسها از جمله آنفولانزا بود. این تاکید بر قربانیان و مخاطره اندک در کنار تاکید بر حفظ موارد پیشگیرانه، مشابه این حالت بود که از شکارچیان گوزن خواسته شود تا در موقعیت مناسب کمین کنند اما تمرکز بالا نسبت به شکار گوزن (قطع زنجیره انتقال) تضعیف میشود. ضمن اینکه نگرانی از بابت تامین معاش برای کارکنان و صاحبان کسبوکارهای پرریسک یا زیاندیده از عوارض کرونا موجب شد تا ریسک ماندن در قرنطینه برای این گروهها به لحاظ معیشتی برجسته شود و ناچار شوند تا بین دو ریسک احتمال ابتلای فردی یا احتمال عدم توانایی در تامین معاش خانواده دست به انتخاب یا رویکردی ترکیبی بزنند که توجه آنها را از شکار گوزن به شکار خرگوش منعطف کرد. در نتیجه، تعادل ریسکمحور بیشتر مشاهده شد یعنی با وجود اصرار جامعه پزشکان نسبت به رعایت قرنطینه و فاصله اجتماعی، عدم رعایت قرنطینه و موج سفر باعث شد تا در شهرهای شمالی کشور، کرونا به یک بحران واقعی و جدی تبدیل شود. این تجربه، نشان میدهد که استقرار تعادل برتر بازی هماهنگی نیازمند حذف مراجع موازی در هماهنگی کنشگران، فرماندهی واحد توسط سازمانهای ذیربط (وزارت بهداشت یا خود هیات دولت) است تا هزینه استقرار در تعادل ریسکمحور باعث تحمیل پیامدهای خارجی منفی تخطی از فاصلهگذاری اجتماعی به شهروندان پیرو این اصول نشود.