نشست تخصصی نورواکونومیکس
روز دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ کارگروه فرابازی توسعه اندیشگاه طرح هزاره (طه) نشست تخصصی «نورواکونومیکس» را برگزار کرد. این نشست به ارایه مقالاتی درباره معرفی و کاربردهای نورواکونومیکس اختصاص داشت که برای تحلیل رفتار اقتصادی- اجتماعی افراد به ویژه از منظر اعتماد، همکاری، ترک همکاری، مقابله به مثل، ریسک پذیری و هماهنگی با قوانین گروهی یا اجتماعی، چشماندازهای نوینی را پیش رو نهاده است.
این چشماندازها از این جهت اهمیت دارند که سازه ذهنی کنشگران به ویژه از منظر میزان کاربرد زور در روابط اجتماعی، احترام به مالکیت، نگرش به قراردادها و اعتماد از مهمترین مولفههای دسترسی به حق مالکیت و توسعه به شمار میروند.
اقتصاد عصب شناختی یا نورواکونومیکس، مطالعه بنیادهای خرد زیست شناسیِ شناخت اقتصادی است. بنیادهای خرد زیست شناسی عبارتند از مکانیسمهای شیمیایی عصب و مسیرهایشان مثل سیستم مغز نورونها ژنها و نوروترنسمیترها. در علم اعصابِ شناختی دو رویکرد نورولوژیکی و روانشناختی تلفیق شده اند و در مدلهای تلفیقی اعصابِ شناختی، رابطه بین مغز و رفتار مطالعه میشود. در قالب مطالعات نورواکونومیکس نیز اثر سیستم اعصاب بر تصمیم گیری، انتخاب، رفتار و رجحان افراد مطالعه میشود. از این روی نورواکونومیکس برای تحلیل رفتار انفرادی افراد مثلا در تخصیص بودجه به کالاهای مختلف برای حداکثرسازی مطلوبیت، رفتار راهبردی متقابل در نظریه بازیها و طراحی مکانیزم یا هدفگیری تعادلهای معینی در بازیهای اجتماعی، اهمیت محوری دارد.
پخش ویدئوی سخنرانی پل زاک، مدیر مرکز مطالعات نورواکونومیکس در کالیفرنیای ایالات متحده، درباره مولکول اخلاقی یا اکسی توسین مهمترین قسمت این نشست بود. او در این ویدئو عنوان کرد که مبنای اخلاق، بیوشیمی مغز و ساختار هورمونی بدن انسان است. هورمون اکسی توسین، دوپامین و سروتونین از مهمترین هورمونهای موثر در تصمیمات مغز انسان هستند و مطالعات تجربی نشان میدهد که کشورهای پیشرفتهتر از نظر اقتصادی، کشورهایی هستند که مردمشان نسبت به یکدیگر حسن نیت دارند. یعنی در این کشورها اعتماد و قابلیت اعتماد وجود دارد و در بیش از ۹۰ درصد آزمایشات کسانی که از یک غریبه وام دریافت کردهاند آن را بازگرداندهاند. آزمایشات تجربی او را به این نتیجه رسانده که میزان اعتماد یک انسان به دیگری، از نظر علمی وابسته به مقدار ترشحات مولکول اکسی توسین است. در یکی از این آزمایشات اکسیتوسین به شرکتکنندگان داده و مشخص شد که سهیم کردن دیگران توسط آنها تا ۸۰ درصد افزایش یافت. این دانشمندان دریافتند که اکسیتوسین که زمانی به عنوان هورمون ترشحشده طی تولد و شیرخوارگی شناخته شده بود، نقش مهمی در ارتقای رفتار اجتماعی ایفا میکند. این ماده همچنین به عنوان یک انتقالدهنده عصبی یا پیامرسان بین سلولهای مغز عمل میکند.
اعضای کارگروه فرابازی نیز حاصل مطالعات خود درباره نورواکونومیکس را ارایه کردند؛ خانم بهاره گنجی، دبیر کارگروه، به تشریح اصول تصمیمگیری بر اساس نورواکونومیکس پرداخت. نقطه مبهم تصمیم اقتصادی افراد در به حداکثررسانی منفعت یا لذت، فرایندهای تصمیم گیری در مغز است که بر اساس مطالعات نورواکونومیکس، ترشح دوپامین در انتخاب از میان گزینههای بدیل بر اساس پیشبینی پاداش و لذت، نقش محوری دارد. در واقع دوپامین مانند پیچ تنظیم رادیو است که به دنبال فرکانسهای واقعی میگردد و تشخیص الگوها به میزان ترشح دوپامین در مغز انسان بستگی دارد. به زبان علمی، انتخاب بر اساس میزان پاداش و خطای دریافت شده از سیستم دوپامینرژیك و ارزش اعمال صورت میپذیرد. ضمن آنکه نورونهای لوكوس كورولوس و نورآدرنالین میزان تصادفی بودن در انتخاب عمل را كنترل میكند.
خانم نجمه آزاد دیگر سخنران نشست بودند که نوروبیولوژی تصمیم گیری اجتماعی را مطرح کردند. علاوه بر دوپامین، اکسی توسین نیز در این فرایند نقش دارد و با توجه به سابقه تعامل اجتماعی، قسمتهای مختلفی از مغز در هنگام اخذ تصمیم جمعی یا مشارکت در یک اجتماع فعال میشوند که خروجی آنها پذیرفتن یا نپذیرفتن پیشنهادات اجتماعی یا تعاملی است.
در ادامه نشست نیز خانم مریم عسگری محور صحبت خود را به بازی در میان پستانداران (انسان و غیرانسان) معطوف کردند. وقتی پیامد یک تصمیم وابسته به تصمیمات دیگران باشد، ماهیت تصمیمگیری اساساً ممکن است تغییر کند. نورواکونومیستها بهمنظور برآورد مطلوبیت بر اساس یک مبنای آزمون به آزمون، یک الگوریتم تقویت یادگیری ساده را با استفاده از روش حداکثر احتمال به الگوی انتخاب رفتاری میمون بهینهسازی کردند. به طور خلاصه، در صورت افزایش جایزه برای انتخاب گزینه ریسک دار، مطلوبیت هر هدف افزایش مییافت، یا اگر پاداشی برای انتخاب گزینه ریسکدار درنظر گرفته نمیشد، مطلوبیت کاهش پیدا میکرد. تنها پارامتر آزاد “نرخ یادگیری” بود که در آن مطلوبیت بر اساس این اطلاعات مربوط به پاداش به روز شده بود. طبیعت تکراری این الگوریتم تقویت یادگیری به یک برآورد مطلوبیت مشتق شده از تمام گزینههای قبلی موضوع منجر شد، با این پیش شرط که جدیدترین انتخابها وزن بیشتری دارند.
در ادامه نشست دو موضوع مهم فرگشت رفتار عقلایی و آزمایشات عملی نورواکونومیکس توسط خانمها مریم روشن و مریم موسوی به بحث گذاشته شد؛ آزمایشات عملی در دو زمینه اصلی نظریه بازیها به ویژه بازیهای هماهنگی، معمای زندانیان، بازی اعتماد و بازی اولتیماتوم انجام پذیرفته که همگی نقش موثر ساختار هورمونی مغز و اعصاب آن در رفتار متقابل را تایید کردهاند.
فرگشت رفتار عقلایی در انسان بر اساس مطالعات رفتار میمونهای کاپوچین که اجدادی مشترک با انسان دارند مطالعه شده است. کاپوچینها با توجه به واقعیتهای فیزیکی در مقایسه با سایر گونهها در گروههای اجتماعی بزرگی حدود ۴۰ نفر زندگی میکنند و میتوان گفت که خشونت در میان آنها در حد متوسطی کنترل شده است.کاپوچینها به استفاده ماهرانه از ابزار معروف شدهاند. آنها ابزارهای مختلفی را مورد استفاده قرار میدهند. آنها میتوانند جوانب را سنجیده و با مربی ای که بهترین نوع و مقدار کالا را پیشنهاد میدهد مبادله کنند. در طی آزمون رفتار عقلایی، اکثر کاپوچینهای شرکت کننده مانند انسان از نظریه پیشنهادی قیمتها تبعیت کردند!
در مطالعه بعدی بررسی شد که آیا کاپوچینها تلاش میکنند تا تخفیف مورد انتظار خود را در بازار اعمال کنند یا خیر. در همین راستا کاپوچینها نه تنها مصرف خود را در مقابل تغییرات قیمتی تغییر ندادند، بلکه مبادله با ریسک را که بیشترین تخفیف را شامل حال آنها میکند، ترجیح دادند.
اما نتیجه این نشست، تمهید گزارش بنیادین چشم انداز توسعه ایران برای افق ۱۴۲۰ خورشیدی است که در دستور کار زمستان ۹۳ و سال آتی کارگروه فرابازی توسعه اندیشگاه طه قرار دارد. رضا مجیدزاده، مدیر کارگروه فرابازی توسعه، به عنوان جمعبندی این نشست اعلام کرد که نورواکونومیکس به دلیل اهمیت سازه ذهنی در مطالعات کارگروه فرابازی توسعه اهمیت بنیادین دارد و در تدوین چشم انداز توسعه ایران برای تحلیل سازه ذهنی ایرانیان به یافته های این شاخه مطالعاتی به ویژه در تحلیل «بوزون کنش ساز» رجوع خواهد شد. برای نمونه یکی از مهمترین دلالتهای نورواکونومیکس برای توسعه این است که افزایش استرس مانع کارکرد موثر اکسی توسین شده و اعتماد را به شدت میکاهد که مقابله با قوانین اجتماعی را نیز به دنبال دارد و رفتاری ضد توسعه ای به شمار میرود یا به عنوان نمونه ای دیگر گسترش استعمال مواد مخدر مرکز لذت مغز را تغییر داده و منجر به کژکارکردی دوپامین میشود و به دلیل کنترلهای اجتماعی بیش از حد که امکان ترشح دوپامین در مواردی مانند تفریحات را کاهش میدهد نسل جوان به سمت مخدرها روی می آورند.