سی و ششمین نشست مجازی کارگروه هنر و توسعه به موضوع تاثیر فمینیسم بر مفهوم توسعه اختصاص بافت. حامد قدیم، عضو کارگروه، در ارائه خود با عنوان “توسعه در نگاه نیمه دیگر جهان”، تاثیر فمینیسم را بر چیستی مفهوم توسعه مورد بحث و قرار داد.
حامد قدیم شکل گیری فمینیسم را همزمان با شکل گیری مفهوم توسعه می داند و از تمثیل خواهر و برادر برای بیان نزدیکی این دو مفهوم استفاده می کند و می گوید: مفهوم توسعه از قرن هجدهم شروع شد و متفکرانی این موضوع را مورد بررسی قرار دادند. به موازات آن نیز فمینیسم هم شروع به رشد کرد بهطوری که امروز میخواهم بگویم من فکر میکنم توسعه و فمینیسم مثل یک خواهر و برادر میمانند که با همدیگر رشد کردهاند. مباحث زیادی در حوزه توسعه مطرح شده است مثلا مارکس در کتاب آینده بشری ایدهای را مطرح میکند تحت این عنوان که ما در اروپا از خرافات و تفکر پیشامدرن رها شدهایم و به مرحله روشنگری رسیدهایم. در دورهای نیز مفهوم استعمارگری به عنوان ابزاری برای رشد و تو.سعه به حساب میآمد و براین مبنا اجرای پروژهها در مستعمرات محقق میگردید. در سال ۱۹۴۵ ترومن در آمریکا به این فکر افتاد که کمک فنی و اقتصادیاش را به دنیا ارائه دهد این طرح در سال ۱۹۴۸ از طریق سازمان ملل عملیاتی شد. در همین دورانها بود که مفهوم جهان اول در برابر جهان سوم مطرح گردید. در اینجا ملتها میتوانستند انتخاب کنند که بسته ترومن را بپذیرند یا خیر. در ابتدا مفهوم توسعه بشیتر از مدرنیته برداشت میشد اما به مرور مفهوم مدرنیته به مدرنیزاسیون تبدیل شد. در واقع تعارضات در همین جا شکل گرفت چون کشورهای جهان که میخواستند توسعه بیابند فقط از لحاظ ظاهری شبیه غرب شده بودند و با تعارضات درونی زیادی مواجه شدند. وقتی از مدرنیته صبحت میکنیم مقصود خروج از وضع قبلی و رسیدن به وضع مطلوب است. توسعه نیز دو وجه دارد: یک وجه آن نگاه فرایندی به این جریان است و نکته دوم اینکه ما به این فکر میکنیم قرار است به مقصد یا نقطهای برسیم.
این پژوهشگر توسعه در ادامه میگوید: انسان موجودی است که همیشه به تخصصگرایی نیاز دارد به خصوص در دوره مدرن این نیاز احساس میشود. ما باید نسبت به جریانات زندگی شناخت پیدا کنیم و این یک طی طریق آگاهانه است در واقع شاید از توسعه فردی آرام آرام ما به یک توسعه جمعی برسیم. در خصوص زنان نیز شارل فوریه در سال ۱۸۳۷ میگوید: فمینیسم به معنای آزادی زنان در اتوپیای آینده است و اگر بپذیریم که توسعه نیز یکی از نتایج مدرنیته است پس میتوان گفت که توسعه و مدرنیته به نوعی با یکدیگر هم زمانند و یکی از خروجیهای مدرنیته رهاییبخشی انسان از خرافات گذشته است. فمنیسم ابتدا از یک ذهن سوسیالیسم بیرون آمد و کمی با کاپیتالیسم زاویهاش بیشتر شد. ما در فمینیسم موجهای مختلفی را تجربه کردیم. موج اول که از اوایل قرن نوزدهم آغاز شده و تا سال ۱۹۲۰ ادامه داشت که تمرکز آن بر حق رای زنان بود. موج دوم در قرن بیستم آغاز شد که محوریت آن ایجاد برابری بین ز نان و مردان در تمام زمینههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بود و موج سوم که به بررسی و نقد فرهنگ مردسالاری میپردازد و آن را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. در این مسیر تغییر و تحولات زیادی به وقوع پیوسته است. در سال ۱۸۴۸ اولین کنوانسیون حقوق زنان تشکیل شد که در این کنوانسیون از حقوق مساوی فرصتهای برابر میان زنان و مردان و حق مالکیت زنان و غیره سخن به میان آمد. در سال ۱۹۱۱ برای اولین بار روز به روز جهانی زنان نامگذاری شد. در آنجا اعتراضی به جنگ جهانی اول بود و در روسیه تزاری اعتراض زیادی به وضعیت زنان صورت گرفت. در آنجا مطرح شد که مردم صلح و نان میخواهند که این جریان باعث برکناری تزار شد. در سال ۱۹۲۰ در نیجریه عدهای با رقص و آواز که به نوعی تا آن زمان برای زنان ممنوع بود به مسأله بیتوجهی به وضعیت زنان اشاره شد. در سال ۱۹۴۶ رزولت در سخنرانی خود زنان را دعوت به نقش آفرینی در امور بین المللی کرد. در واقع توسعه اگر تا قبل از ۱۹۴۵ به شکل مستعمراتی دنبال می شد بعد از این سال جنبش های فمینیستی به احقاق حقوق زنان پرداختند و کار را به جایی رساندند که زنان بتوانند حق رای به دست بیاورند.
آقای قدیم می گوید: در سال بین ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ به مسأله نابرابری جنسیتی اعتراض می شود. و زنان می گویند که به ساختار مردانه حاکم در نظام های اجتماعی اعتراض دارند. در ۱۹۶۰ خواهران پروانه به دیکتاتوری اعتراضی می کنند هر چند که آنها ترور می شوند اما مسأله خشونت علیه زنان با اقدامات آنها پر رنگ می شود. در دهه ۱۹۸۰ گروهی پیدا می شوند و می گویند ما تاکنون اشتباه می کردیم که فکر می کردیم زنان و مردان شبیه هم هستند . زنان و مردان با هم متفاوتند و نیازهای مختلفی دارند. ما باید به نیازهای متفاوت توجه کنیم. نکته مهم این است که هزینه های جامعه بر روی دوش زنان گذاشته شده که آنها مجبورند کارهای متفاوتی را انجام دهند. این گروه میگویند دو تفاوت عمده میان زنان و مردان دیده میشود. یک دسته از تفاوتها، تفاوتهای فیزیولوژیکی و هورمونی است که نیازهای متفاوتی را در آنها ایجاد کرده. دسته دوم قراردادها به قراردادهای جنسیتی برمیگردد که از دوران کودکی برای دخترها در هر جامعهای تعریف میشود. مثلا اینکه میگویند دخترها باید خالهبازی کنند و پسرها میتوانند شمشیربازی کنند. در واقع به لحاظ نقشهای جنسیتی مردان و زنان با هم متفاوتند و این تفاوت در هر جامعهای دلایل خاص خود را دارد که البته این مورد پذیرش همگان نیست. بر همین اساس در موج سوم در دهه نود فمنیسم علیه خودش نیز نقد میکند. در اینجاست که تضادی با توسعه پیدا میکند در واقع در فمنیسم به مرور چند لایه شکل میگیرد و تلاش میشود تا به سرکوبهای نژادی نیز توجه شود. بعد از آن در دنیا تحولاتی به وقوع میپیوندد که در نوع خود حائز اهمیت است. مثلا در سال ۱۹۹۲ بیانیه نفی خشونت علیه زنان در سازمان ملل تصویب میشود که در سال ۲۰۰۳ در لیبریا زنان میتوانند با سازماندهی خودشان گفتگوهای صلح را مطرح کنند یا در سال ۲۰۰۶ زنها در یک روستای هند جنبشی را علیه مردی که زنش را آزار داده بود ایجاد میکنند و این جنبش به سراسر هند منتقل میشود.
آقای قدیم در ادامه میگوید: جایی که مفهوم توسعه و فمنیسم به هم گره میخورد آنجایی است که مفهوم شمال و جنوب مطرح میشود. مارگاریتا آگویناگا و همکارانش در مقالهای در سال ۲۰۰۳ میگویند: فمینیسم دهه ۷۰ مفهوم توسعه ای را که از دل برنامههای ترومن درآمد و مبتنی بر تسلط شمال بر جنوب بود را نقد میکند، حامد قدیم میگوید یکی از نکاتی که از موج سوم به بعد مطرح شد این بود که مسأله توسعه و زنان به مرور به مفهوم توسعه و جنسیت تغییر کرد. نقش جنسیت در مباحث بسیار مهم است اینکه زنان در خود تفاوتهایی را احساس میکنند و البته فاکتورهای نژادی و فرهنگی هم میتواند زنان را با یکدیگر متفاوت سازند. در واقع به مرور به جای واژه WAD واژه GAD قرار گرفت. اگر GAD به رفع فقر توجه داشت و تصور میشود که اگر وضع مردان خوب شود و ضع زنان نیز خوب میشود در WAD این مطرح شد که زنان مصرفکننده توسعه نیستند. زنان و مردان در فرهنگهای مختلف عامل مؤثر در توسعه هستند که باید به آنها توجه شود. در دهه نود نقدهای جدیدی مطرح شد که مسأله فمنیسم فقط در مسأله زنان نیست بلکه مسایل محوری حوزه اقتصاد و رشد اقتصادی نیز در این خصوص حائز اهمیت است. به نظر میرسد که در سالهای اخیر با توجه به ادبیات فمنیسم تعاریف جدیدی از توسعه میشود. مثلا در نایروبی این تعریف ارائه شد: که ما باید به گونهای از منابع بهرهگیری کنیم که نابرابری بین زنان و مردان رفع شود. رشد اقتصادی اگر چه ابزار توسعه انسانی است اما برعکس این قضیه قابل قبول نیست. همیشه توسعه انسانی در جوامع اولویت دارد. واندانا شیوا در سال ۲۰۰۱ می گوید: صادرات توسعه غیرپایدار در غرب باعث ایجاد آپارتاید محیط زیستی شده است. در واقع در قرن بیست و یک مفاهیم جدیدی مطرح میشود بر این مبنا که اگر چه زنان و مردان شباهتها و تفاوتهای زیادی دارند اما گویا هر دو مورد هجوم یک نظام مردسالار قرار گرفتهاند.
پاورپوینت ارائه شده در جلسه در پیوند زیر در دسترس شماست:
چیستی توسعه در نگاه نیمه دیگر جهان
مشروح مذاکرات اعضای کارگروه در این خصوص را در پیوند زیر بخوانید: