پرده اول؛ جغرافیا
انسانهای امروزی یا هوموساپینس از حدود ۸۰ هزار تا ۶۰ هزار سال پیش شروع به خارج شدن از آفریقا کردند. آنها به تدریج و البته طبق شواهد باستانشناسانه با تکیه بر خشونت جای نئاندرتالها را گرفتند. انسانها لباسهای خود را با سوزنهایی از جنس استخوان میدوختند بنابراین لباسهای بهتری داشتند که آنها را گرمتر میکرد و نیازشان به غذا را کاهش میداد. این فناوری برتر، بخت بقای بچههای انسان را بیشتر میکرد. انسانها بیش از نئاندرتال ها در جمع آوری گیاهان و دانهها مهارت داشتند، مهارتی که به تبار آفریقایی آنها و زندگی در قحطی و کمبود شکار باز میگشت. زنان و کودکان انسان به جای کمک در شکار حیوانات وحشی، به جمع آوری میوه و دانه میپرداختند درحالی که نئاندرتالها با تمام قوا روی شکار تمرکز داشتند و کمتر به مواد غذایی گیاهی توجه میکردند. با این وجود کماکان تقسیم کار به صورت بدوی بوده و جامعه انسانی هنوز از ساختاری مکانیکی به بیان دورکیم برخوردار بوده است.
انسان مدرن پس از خروج از افریقا در مناطقی از اوراسیا و شرق آسیا و امریکا اسکان یافت. با وجود تقسیم کار ابتدایی و نسبتا غیرتخصصی، تحولی به وجود آمد که جغرافیا آن را به تنهایی توضیح نمیدهد؛ انسان مدرن به مانند نئاندرتالها در گروههای نسبتا کوچک میزیسته است اما در طی چندین هزاره توانست انقلاب کشاورزی را محقق سازد. اگر اقليم جغرافيايي را به دو نوع كلي كمآب و پرآب تقسيم كنيم در اقليم نوع اول، آب عامل كمياب توليد است و در اقليم دوم زمين. چنین وضعیتی سازه ذهني كنشگران در بردار سرمايهگذاري، پراكنش آنها در قالب گروههاي كوچك ساكن در حاشيه مناطق داراي انشعاب آبي يا برخوردار از پتانسيل احداث انشعابي از جريان موجود را توجيه ميكند چون از يك طرف در شرايط نيمه خشك، زمين حاصلخيز بسيار اندك است و جمعيت را ميپراكند و از طرف ديگر زماني كه آب عامل كمياب باشد، تراكم بالاي جمعيت مشاع بودن منابع به افت شديد بهرهوري ميانجامد. ولو اين كه پتانسيل ناامني جغرافيايي شديد از ناحيه پراکندگی جمعیت و همسايگي با اقوام ستيزهجوي و شرايط نيمهخشك و زندگي پراكنده از مشخصات تاريخي مبدا به شمار روند، ساختار حكمراني و نهادي وجود داشته كه دستيابي به وضعيت همكاري و در نتيجه عملكرد اقتصادي خوب را ميسر كرده است. در واقع انطباق بسیار بالای نهادها و ساختار کنش ویژگی جغرافيايي، حكمراني يا نهادهاي رسمي و نهادهاي غيررسمي در راس بردارها و عدم ناسازگاري از نظر جهت بردار برآيند، عملكرد اقتصادي مثبت را موجب شده است.
پرده دوم؛ فناوری
در دوران پارینه سنگی کشف آتش، اختراع فناوری نساجی و سلاح شکار، مهمترین ابعاد توسعه فناوری بود. سپس در عصر حجر موسیقی توسعه یافت و فناوری نظامی به سمت جنگ انسان با انسان معطوف شد و فناوری بدوی دریایی کانو، امکان مهاجرت اقوام را پدید آورد. در دوران نوسنگی اولین انقلاب اقتصادی یا فناوری کشاورزی توسعه یافت؛ انقلاب اقتصادی به این معنا که نسبت جمعیت به منابع را به شدت کاهش داده و اندکی از تنش بین جمعیت و منابع می کاست. تعریف حقوق مالکیت خصوصی و آموزه های اخلاقی برای احترام به مالکیت خصوصی از مهمترین عوامل زمینه ساز انقلاب کشاورزی بودند. فناوری فلزات در عصر مس و برنز به ویژه در زمینه ذوب فلز تحولی انقلابی داشت. این پیشرفت از نیاز کشاورزی به سکونتگاه یکجا و دایمی سرچشمه میگرفت. در عصر آهن، آهن به علت سختی و ارزانی جایگزین برنز شد. در عهد باستان فناوری عمران پیشرفت چشمگیری داشت. مصریان باستان رمپ هایی برای کمک به فرایند ساخت و ساز اختراع کرده بودند. پل معلق، پروانه کشتی، کاغذ، خیش گاوآهن و آسیاب بادی که در مسیر فناوری کشاورزی ظهور کرد از مهمترین تحولات فناوری در این دوران بود. در دوران انقلاب صنعتی فناوری کارخانه نساجی، معدنکاری، حمل و نقل، موتور بخار، سازه فلزی، تلگراف و راه آهن توسعه به منصه ظهور رسید. به طور کلی فناوری در قالب سه مرحله عصر پارینه سنگی در شکل تولید ابزار مکمل وظایف فیزیکی رفع نیازهای حیاتی، عصر ماشین به عنوان ابزار جانشین کوشش فیزیکی انسانی و عصر اتوماسیون به مثابه ماشین جانشین کنترل انسان بر مبنای یک الگوریتم خودکار مسیر فرگشتی خود را طی کرده است. در هر سه دوره فرگشت فناوری، مساله جایگزینی کارکردهای انسانی برای افزایش دقت، سرعت و بهره وری محور تحول بوده است. اما در هر یک از مراحل توسعه فناوری، فناوری جدید به شدت بر اجزا و مبانی فناوریهای گذشته استوار بود. به طور مثال ساختار فناوری فلزات در دوران باستان، شرایط اولیه توسعه فناوری ماشین در انقلاب صنعتی و اتوماسیون در قرن بیستم و قرن جاری را ایجاد کرد. میتوان جرثقیل امروزی را به عنوان اثر پروانه ای رمپ های مصرباستان و تحول فناوری انرژی، فلز، عمران، مکانیک و رباتیک در نظر گرفت. اگرچه بازمانده های تمدن شرقی به اندازه تمدن غرب در استقرار کارآمد در این مسیر وابسته به تاریخ موفق نبودند که این ناکامی تا حدی زیادی از بسته بودن سیستمهای آنان به ویژه در برابر فناوری سرچشمه میگرفت.
انقلاب کشاورزی از این جهت مهم است که نشانگر نهادسازی در زمینه تعریف حقوق مالکیت و امکان نوآوری در زمینه فناوری بر مبنای آن بوده است. بین ۸۵۰۰ تا ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد، در هلال حاصلخیز، انسان شروع به پرورش سیستماتیک گیاهان و حیوانات کرد. این شیوه زندگی از یک سو به سرعت به مناطق همسایه گسترش و توسعه یافت، و از سوی دیگر به صورت مستقل در نقاط دیگر زمین به وجود آمد تا سرانجام هوشمندترین زندگیهای یکجانشینی به عنوان کشاورزی در مناطق نزدیک به آب پدید آمد. با گسترش راههای ارتباطی میان جوامع و پیدایش مفهوم تجارت و حمل و نقل، این واحدهای کوچک و جداگانه به مرور به یکدیگر پیوسته و واحدهای بزرگتری را تشکیل دادند. چنین رشدی در سایه امنیت نسبی و افزایش تولید ناشی از گسترش کشاورزی ممکن شد. اضافه تولید محصولات کشاورزی به مرور افزایش تقسیم کار، بالا رفتن سطح آسایش، و توسعه شهرها و در نتیجه تمدنها را ممکن ساخت. پیچیدگی رو به رشد جوامع انسانی سیستمهای حسابداری را غیرقابل اجتناب ساخت؛ چنین نیاز و تکاملی سبب اختراع خط و آغاز نوشتن انسان شد. اختراع تقریبا همزمان و مستقل از یکدیگر خط در نقاط گوناگون زمین سبب شده تا بسیاری از این نقاط خود را «گهواره تمدن» بشری بخوانند. تمدنها در آغاز و به ناچار در نزدیکی رودخانهها گسترش یافتند. ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، اولین تمدنهای خاور میانه در منطقه بین النهرین، اولین تمدن مصری در ساحل رودخانه نیل و دره ایندوس، و در نهایت اولین تمدنهای چینی در امتداد رودخانههای بزرگ چین پدید آمدند.
در شيوه کشاورزى سنتها و اعتقادات عمومى نقش عمدهاى داشته است. مىتوان گفت رعايت آداب و رسوم رايج در مورد شيوه کشت و برداشت بخشى از نظام تکنولوژيک آنان بوده است. سرخپوستان مکزيک معتقد هستند که ضايعات کشاورزى ناشى از مشيت الهى است. ايفيوگاها در کوههاى لوزان معتقد هستند که آفتهاى کشاورزى قهر الهى است و براى از بين بردن آن بايد به خدايان ذىربط متوسل شده و به آنها رشوه دهند. حقوق مالکيت در جوامع کشاورزى اوليه متفاوت است، مثلاً دوبوهاى ساکن منطقه آرچى پلاگو در گينه جديد بر این باورند که اختيار مالکيت کامل زمين در دست مالک نيست و او نمىتواند هر تصميمى که دلش بخواهد در مورد زمين بگيرد. زيرا سرانجام زمين، باغ، و خانه به فرزندان خواهر او تعلق خواهند گرفت.