دلایل روند كند پیشرفت توسعه در ایران از منظر منابع

نام کارگروه: توسعه و منابع ملی
رئیس كارگروه: آقای عبدالرسول دیوسالار
شماره جلسه: شصت و شش
تاریخ برگزاری: ۱۳۹۱/۶/۲۱
محل برگزاری: اندیشگاه طرح توسعه هزاره
مدت زمان:۳ساعت
حاضرین(به ترتیب الفبا): مهندس علی اسدی، مهندس فیروز بالكانی، دکتر غلامرضا حداد، عبدالرسول دیوسالار، دکتر محمود فرهادی نیا، دکتر مهرداد ناظری، ابوالفضل نوری، دكترمهدی نوری
غائبین: خانم فاطمه افشار، دکترآمنه جعفری قدوسی
میهمان: دكتر نیكنام
تنظیم‌کننده: سمیه میربراتی
عنوان: دلایل روند كند پیشرفت توسعه در ایران از منظر منابع

چكیده:
این جلسه در دو بخش برگزار گردید در بخش اول دكتر فرهادی‌نیا به ارائه مطالب خود با موضوع چیستی منابع پرداختند و در بخش دوم دلایل روند كند پیشرفت توسعه در ایران از منظر منابع، توسط اعضاء مورد بررسی قرار گرفت.

دستور كار جلسه:
بخش اول: آقای دكترفرهادی‌نیا یك جمع‌بندی كلی از مبحث منابع را بیان نمودند  و سپس مورد نقد و بررسی اعضاء قرار گرفت. خلاصه سخنان ایشان به شرح زیر است:
– تلقی عام از منبع به مثابه مخزن آبی است که از آن رفع تشنگی می کند. درست مثل نفت که استخراج می کنیم و با درآمد آن نیازهای اجتماع را برطرف می کنیم.
– به غیر از منابع خام موجود در طبیعت، سایر منابع با واسطه خلاقیت انسان فرایند شده هستند.
– عدم حضور مستمر انسان یا خلاقیت انسان در منابع به مفهوم تضعیف و یا ناپدید شدن منابع خواهد بود.
– بین منابع و انسان رابطه ارگانیک و تعاملی برقرار است و مستمراً بر روی یکدیگر اثر می گذارند.
– از نظر انسان کلیه مقوله های ملموس و غیر ملموس که در خدمت انگیزه، امیال و نیازهای او قرار می گیرند منابع هستند.
– خلاقیت انسان(به مفهوم جامعه) در کمیت و کیفیت منابع نقش اصلی دارد. اگر خلاقیت انسان را مثل یک نور افکن فرض کنیم در آنصورت هر چه شدت و شعاع این نور افکن بیشتر باشد منابع او بیشتر و باکیفیت تر خواهد شد.  

نقد و نظرات:
ذكر این جمله كه خلاقیت به مثابه خونی است كه در شریانهای منابع جریان دارد باعث می‌شود كه از منابع ملموس به سمت منابع غیرملموس حركت كنیم. در رابطه با خلاقیت باید مدنظر داشت كه با وجود اینكه ممكن است فرد خلاقیت‌های بسیاری داشته باشد ولی سازمان و نهادی برای بروز این خلاقیت وجود ندارد در نتیجه خلاقیت، صرفاً باعث تحولات منابع نمی‌شود. نقد بودن منابع با این جمله كه ما ایرانیان، اساطیر گذشته و آثار بجا مانده از آنها را سرمایه ملی تلقی می کنیم در تناقض است. ( دكتر نوری)
منظور از خلاقیت، این است كه اجتماع ایران در حیات جمعی‌شان چگونه كار می‌كنند و خلاقیت در كل ملاك است. منظور از واژه نقد این است كه در راستای كار توسعه قابل استفاده باشد. ( دكتر فرهادی‌نیا)

در طول تاریخ معاصر ایدئولوژی‌های سیاسی كه هر یك مدعی بودند برنامه بهتری را برای توسعه ارائه می‌دهند به حضور منابع واقف بوده و در این میان علت اینكه یك ایدئولوژی توانسته در توسعه از بقیه پیشی بگیرد این است كه عامل انگیزه را بالاتر از همه موارد، حتی خلاقیت مدنظر داشته است. جایگاه انگیزه در مدل شما كجاست؟ (ابوالفضل نوری)    انگیزه مركز ثقل حركت انسان می‌باشد( دكتر فرهادی‌نیا).

در اكثر موارد ما منبع را به عنوان یك وسیله مصرفی مدنظر می‌گیریم. اگر این دیدگاه كه منبع به مثابه مخزن آبی است که از انسان رفع تشنگی می کند را درباره منابع بپذیریم، این خطر وجود دارد كه منبع را یك عنصر مصرفی برای رسیدن به توسعه بدانیم. تعریف خلاقیت از دیدگاه شما چیست؟ (دكتر ناظری)

خلاقیت آن میزان هوشمندی است كه انسان دارد و از آن برای رسیدن به اهداف، امیال و انگیزه‌های خویش استفاده می‌كند. ( دكتر فرهادی‌نیا)

در تمام حوزه‌های علمی، تعریف مشخصی برای منبع وجود دارد. منبع آن چیزی است كه بتوان در یك بازه زمانی، بدون اینكه از بین برود آن را به كالا و خدمات تبدیل كرد و شامل نیروی كار، سرمایه و زمین می‌باشد. با توجه توافق اجماعی بر این موضوع چه لزومی برای ارائه یك تعریف جدید وجود دارد؟ (مهندس اسدی)

خاصیت اندیشگاه این است كه در آن حرف‌های نو زده شود. در واقع با استفاده از منطق افراد گذشته و با استفاده از نظریات آنها، شاكله‌ای را ایجاد كرده و ضمن قبول علم و منطق آنها حرف‌های تازه زده شود. اگر ما بخواهیم قراردادهای كلاسیك را به عنوان منبع قبول كنیم این سوال كه منبع چیست، بلاموضوع است. (دكتر فرهادی‌نیا)

منابع وجود دارند و آن چیزی كه نیاز به خلاقیت دارد، شناسایی منابع نیست بلكه بهره‌برداری از منابع است. در نتیجه رابطه خلاقیت با منبع به همراه یك واسطه قابل تعریف است و عنصر انگیزه عامل مهمتری نسبت به خلاقیت می‌باشد. خلاقیت به تنهایی لازمه توسعه نیست و نهادها و ساختارها نیز حائز اهمیت می‌باشند. (دكتر حداد)
بخش دوم: در ادامه جلسه و در راستای دستیابی به این موضوع كه دلایل روند كند پیشرفت توسعه در ایران از منظر منابع چیست، در ابتدا آقای دیوسالار با توجه به فعالیت‌های اخیر كارگروه،  یازده محور اصلی را بیان نمودند كه توسط اعضاء مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.

محور اول/ تخصیص غیر توسعه‌گرای منابع:
اهداف و دلایلی كه زمینه‌ها و چارچوب توزیع منابع را تشكیل می‌دادند منحصراً توسعه نبودند. بدین معنی كه منابع برای هدفی غیر از توسعه تخصیص یافته¬اند. به طور مثال ارزش افزوده‌ای كه از استخراج نفت حاصل می‌شود الزاما در راستای توسعه یافتگی مصرف نمی‌شود و در راستای خرید مشروعیت، تقویت ساختار سركوب و … به مصرف می‌رسد.
محور دوم/ عدم تناسب منابع در دسترس با برنامه‌های توسعه: عدم وجود تناسب منطقی میان برنامه¬ها با منابعی که دولت ها در دسترس داشته اند در برنامه‌ریزی های توسعه ایران یعنی هفت برنامه قبل از انقلاب و پنج برنامه بعد از انقلاب. بدین معنی كه تناسب منطقی بین مجموع منابعی كه در اختیار كشور بوده و اهدافی كه در برنامه‌های توسعه تعریف شد، وجود نداشته است و این عدم تناسب منجر به تحقق نیافتن اهداف توسعه‌ای شده است.
محور سوم/ دولت توزیع‌كننده و نه تولید كننده: دولت‌های شكل گرفته منبع آفرین نبوده بلكه منابع را مصرف می‌كردند و از توانایی و قابلیت مشخصی برای درگیركردن نظام اجتماعی، برای استفاده از منابع و رسیدن به توسعه برخوردار نبودند. دولت مصرف¬کننده قادر نبود نطام اجتماعی را به سویی هدایت کند که منابع جدید تولید شده یا از منابع متنوع در امر توسعه بهره¬برداری شود
محور چهارم/ ناهمگونگی منابع بومی در اختیار با اهداف توسعه‌ای: میانگونه‌های مختلف توسعه و گونه‌های مختلف منابع رابطه‌ای وجود دارد ولی در تفكر توسعه در ایران به این روابط توجه نشد و به درستی آنالیز نشده است.در واقع پاسخ به این سوال كه “توسعة سازگار با منابع در دسترس سرزمین ما چیست؟” به درستی مشخص نیست.  
محور پنجم/ سوء مدیریت تركیب سبد منابع ملی: میان منابع غیرملموس، منابع طبیعی و منابع تولیدی یك رابطه متعامل چندسویه برقرار است. اما در برنامه¬ریزی های توسعه كشور ما به این روابط چندسویه منابع با یكدیگر توجه نشده است. در واقع قادر نیستیم آن میزان منابعی را كه در قالب منابع طبیعی استخراج و تولید می‌شود، در مقاطع مشخص زمانی به منابع تولیدی، یا منابع غیرملموس را به منابع تولیدی و یا منابع طبیعی را به منابع غیرملموس تبدیل كنیم. به عبارت دیگر تبدیل‌پذیری و پویایی روابط در درون گونه‌های مختلف منابع به عنوان یك مولفه پویا، در ویژگی‌های پسینی توسعه رعایت نشده است.
محور ششم/ تاثیر محیط بین‌الملل: بازیگران خارجی نقش مهمی در تصمیم گیری ایرانیان مبنی بر اینكه چه تركیبی از منابع را استفاده كنند و چه گونه‌هایی را نادیده بگیرند بازی کرده¬اند.   
محور هفتم/ نقش ضعیف منابع در ایران در ایجاد طبقات اجتماعی و ایجاد رقابت و پویایی در طبقات: در تئوری ماركس، الگوی خاص تخصیص منابع توسط دولت به طبقه سرمایه دار باعث رشد این طبقه گردید و برخلاف این تصور كه در جهت اهداف توسعه‌ای می‌باشد مانع از شكل‌گیری و ظهور رقابت و پویایی در جامعه می‌شود. در واقع میان گونه های مختلف منابع و طبقات اجتماعی گویی رابطه ای وجود دارد.
محور هشتم- ضعف كیفیت نهادی و ساختاری در تعیین و توزیع منابع: از نگاه نهادگرایانه، ساختار و نهادهای لازم برای تخصیص بهینه و مدیریت منابع در ایران وجود ندارد و ضعف عملیاتی موجود سبب شده است كه دولت نتواند به درستی عمل كند.
محور نهم- ضعف كیفیت نهادی در مسئله فراوانی منابع طبیعی: از آنجا كه كشورما دارای فراوانی منابع طبیعی می‌باشد ضعف كیفیت نهادی عاملی است كه باعث ناكارآمدی نظام توزیع منابع شده است.
محور دهم- ناكارآمدی نظام تولید ملی در تبدیل منابع طبیعی به دیگر انواع منابع: نظام تولید ملی به این مفهوم كه از یك گونه خاص منابع، گونه دیگری از منابع را تولید كند دچار مشكل بوده است. به طور مثال بتواند منابع طبیعی مثل نفت و مواد معدنی را به منابع غیرملموس یا تولیدی تبدیل كند.
محور یازدهم- نقش منابع طبیعی درایران، درایجاد ثبات سیاسی برای نظام‌های اقتدارگرا: مجموعه‌ای از آخرین مطالعاتی كه درباره دولت رانتیر صورت گرفته است حاكی از آن است كه منابع طبیعی مثل نفت اساساً باعث عدم ثبات نظام سیاسی نمی‌شود.  اسمیت در تحقیقات جدید خود به این نتیجه رسیده است كه نفت در كشورهای نفت‌خیز باعث ثبات سیاسی اقتدارگرا شده است. سوال اساسی اسمیت این است كه اگر نفت باعث بی‌ثباتی نظام سیاسی می‌شود چرا اكثر كشورهای نفت خیز، با افزایش یا كاهش قیمت نفت با مشكل مواجه نمی‌شوند؟

مشروح مذاكرات:

جمعیت‌شناختی از لحاظ كیفی و كمی بر تخصیص منابع تاثیرگذار است.یادگیری جمعی و تاریخی، انباشت دانش و این مسئله كه یاد بگیریم منابع را تخصیص دهیم موضوع دیگری است كه باید مدنظر داشت. سرمایه اجتماعی و معمای اقدام جمعی نیز در تخصیص منابع تاثیرگذار است. رقابت‌های مخرب باعث استفاده ناكارآمد از منابع شده و این رقابت‌های مخرب در سطح سازمانی كار را پیچیده‌تر می‌كند. (مهندس اسدی)

موضوع جمعیت كه شامل تعداد جمعیت از لحاظ كمی و كیفی است، رابطه مستقیم با تخصیص منابع دارد. فرهنگ جمعیت از لحاظ مصرف‌گرایی یا قناعت، سطح فناوری و اختراعات فرهنگ‌ها نیز تاثیر بسزایی در تخصیص منابع دارد. تركیب كیفیت جمعیت نقش مهمی در مبحث توسعه دارد به این علت كه جمعیت علاوه بر منبع بودن مصرف‌كننده نیز می‌باشد و نیز در بخش سازوكار، تمهیدات سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی استراتژیك نقش مهمی را ایفا می‌كند. (مهندس بالكانی)

همه محورهای ذكرشده معلول می‌باشند و هیچ یك علت عقب‌ماندگی نیستند. با تغییر عنوان سوال مواردی چند قابل ذكر است. تقابل سنت و مدرنیسم در رابطه میان منابع و توسعه همواره در ایران مورد مسئله بوده و ایران از كشورهایی است كه این مسئله را حل نكرده است. نقش آموزش در اثرگذاری رابطه میان منابع و توسعه، و این موضوع كه در كشور ما آموزش با كیفیت بالا وجود ندارد عاملی است كه باید در نظر گرفته شود. اثر فرهنگ بر توسعه سیاسی و اقتصادی نیز یك عامل مهم است. در نهایت ما می‌توانیم یك علت‌العلل را در نظر گرفته و اینكه یك لایه بیرونی و اثرگذار وجود دارد. (دكتر ناظری)

عوامل بسیاری وجود دارد ولی به عقیده بنده به جای حركت كردن به سمت قاعده، باید به راس مسئله برویم و علت‌العلل‌هایی را ذكر كنیم مبنی بر اینكه از منابع انسانی و منابع طبیعی به خوبی استفاده نشده است. ( دكتر فرهادی‌نیا)

همه محورهای ذكر شده به گونه‌ای با یكدیگر در ارتباط اند و ۷۰% آنها معلول مباحث دولت رانتیر هستند. نیاز به یك نگاه استراتژیك وجود دارد و تا زمانی كه نوع نگاه ما نسبت به نفت و منابع موجود تغییر نكند، حتی با ارتقاء آموزش و حل تضادهای میان سنت و مدرنیته، مسئله برنامه‌ریزی توسعه حل نمی‌شود. تغییر نوع نگاه می‌تواند یك علت‌العلل باشد. نیاز به یك مدیریت  استراتژیك در برنامه‌ریزی توسعه وجود دارد. نوع نگاه باید به گونه‌ای باشد كه نفت را یك ثروت بین‌نسلی تلقی كرده و اینكه ما می‌توانیم درآمد كسب كنیم ولی اجازه هزینه‌كردن آن را نداریم. با این نوع نگاه و با یك دید بلندمدت‌تر می‌توان به بحث توسعه ایران نگاه كرد و مسائل بسیاری را حل نمود.  (مهندس ابوترابی)
نكته‌ قابل طرح در بحث توسعه و در رابطه با علت‌العلل این است كه توسعه یك مفهوم درهم تنیده است و نمی‌توان یك حالت هرمی را برای آن متصور شد و به یك نقطه خاص رسید. عوامل ذكر شده بر یكدیگر تاثیرگذارند و نمی‌توان با اصلاح یكی‌از آنها به توسعه مطلوب رسید. نقش منابع طبیعی در توسعه سیاسی، آگاهی اجتماعی و مبحث حكمرانی خوب نیز عاملی است كه باید مدنظر داشت. ( دكتر نوری)

موارد ذكر شده نقش علی دارند اما علت مقطعی واژه مناسب‌تری است به این دلیل كه این علل می‌توانند معلول علل دیگر باشند. هنگام دستیابی به یك سطح از علل عقب‌ماندگی ایران، در می‌یابیم كه این سطح قبل و بعد از انقلاب با یكدیگر متفاوت است. در واقع عمق مسئله مانع بر توسعه قبل و بعد از انقلاب كاملاً با یكدیگر متفاوت است. قبل از انقلاب، سطح سیاسی بود به این مفهوم كه افراد در ارگان‌های مختلف، كارشان را به درستی انجام می‌دادند ولی بر مبنای سیاست‌گذاری خاص آن زمان مجبور به انجام برنامه‌ای خاص بودند در حالی كه بعد از انقلاب علت فلسفی است. ( ابوالفضل نوری)

نگاه شما به شدت دولت محور و كارگزار محور است و بهتر است كه نگاه جامعه‌شناختی بیشتری را در این طبقه‌بندی مدنظر داشت و برای بهتر شدن، این طبقه‌بندی را در چهار پارامتر اصلی (شناخت، تولید، تخصیص و تبدیل منابع) قرار داد و هر كدام از این محورها را ذیل یكی از این طبقات قرار داد. (‌دكتر حداد)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759