مهرداد ناظری- جامعه‌شناس و عضو کارگروه هنر و توسعه

در مورد جشن نوروز نظرات و دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد و هر کس از زاویه‌ای آن را تجزیه‌ و ‌تحلیل و تفسیر  کرده است. برخی نوروز را افسانه، جشن طبیعت، جشن مردگان، جشن زندگی، جشن عشق، جشن بابلی و … می‌دانند. در این نوشتار قصد آن را نداریم که به پیدایش و فلسفه تاریخی نوروز توجه کنیم. آن‌چه که مهم است این که نوروز به عنوان یک دستاورد تاریخی، فرهنگی و جلوه‌ای از ارزش‌های متعالی فرهنگ ایرانی برای جهانیان به عنوان یک میراث بزرگ وجود دارد و از همه مهمتر این که در طول تاریخ نیز این دستاورد، بقاء و ماندگاری خود را حفظ کرده است. اگر از منظر توسعه به نوروز نگریسته شود، می‌توان گفت که نوروز یک منبع مهم فرهنگی است که می‌توان از آن در روندهای ایجاد تغییر، تحول و مطلوبیت استفاده کرد. اگر نگاهی به ادبیات توسعه پایدار بیندازیم، که به حفاظت از محیط زیست توجه ویژه‌ای می کند، می‌توان با نگاهی موازی به نوروز این انطباق و سازگاری انسان با طبیعت را با هدف مقابله با بهره‌کشی از طبیعت و اولویت‌بخشی به تغییرات، بدون آسیب به محیط زیست را نیز یک موضوع بسیار مهم و مشابه رهیافت توسعه پایدار دانست. از طرف دیگر نوروز به عنوان  جشن بازگشت به طبیعت به‌مثابه‌ی تغییر نگاه سخت و صلبی هر انسان، چشم‌انداز لطیف کننده ای به هستی  و زندگی را، در خود دارد. ایرانی‌ها تلاش می‌کردند همواره به خود و زندگی‌اشان توجه ویژه‌ای داشته باشند. بنابراین فرایند بر هم خوردن ثبات و  تعادل طبیعت در فرهنگ سنتی ایران چندان وجودنداشته است. براین مبنا می‌توان گفت که بین توسعه پایدار و چشم‌انداز فلسفی نوروز نوعی تطابق و سازگاری به لحاظ اهداف، وجود دارد. یکی از مصادیقی که ایرانی‌ها در پیشواز به تغییر سال نو بر آن متمرکز می‌شوند، مسأله حذف آلودگی ها از زندگی هر فرد است. این رفع آلودگی نه تنها در خصوص نظافت شهر، ابزار و وسایل خانه، بلکه در مورد درون هر انسان نیز محلی از اعراب پیدا می‌کند. در واقع گفته می‌شود که هر فرد باید هم به غبارروبی از خانه خود و هم از درون و دل خود اقدام کند. بنابراین از این منظر می‌توان نوروز به عنوان گامی در مسیر توسعه پایدار دانست ،با این تفاوت که در رویکردهای توسعه پایدار بیشتر تمرکز و توجه بر ابعاد محیط شناختی طبیعت و محیط زیست شده است درحالی‌که در نوروز هم به ابعاد درونی انسان و هم به ابعاد ارتباط انسان با طبیعت توجه می‌شود. حال با توجه به این‌که در هزاره سوم ما به این نتیجه رسیده‌ایم، که نتیجه رشد بی‌رویه تکنولوژی و غلبه‌ی عقلانیت ابزاری باعث تخریب جنگل‌ها، فضاهای سبز، هوا، فرسایش خاک و … شده است می‌توان با توجه به این ثروت معنوی و اولویت فرهنگی خود، راهکارهایی را در مسیر جلوگیری از این ویران‌سازی ثروت عظیم طبیعی فراهم ساخت. از این منظر می‌توان نوروز را جشنی مبتنی بر بازگشت به طبیعت و تجدید حیات زندگی انسان در رابطه عاشقانه خود با طبیعت دانست. در یک نگاه توسعه‌گرا حرکت از خود هر فرد آغاز می‌شود و هر کنشگر با بازتاب قرار دادن خود در برابر خود بر اساس آن‌چه که جرج هربرت مید جامعه شناس آمریکایی، در نظریاتش می‌گوید، راهی به سوی ایجاد تغییرات عمیق و پایدار فراهم می‌سازد. براین مبنا نمی‌توان نوروز را صرفاً یک مراسم یا جشن تغییر سال نو دانست، بلکه در فلسفه معنایی آن می‌توان نوعی شکوه حرکت به سوی طبیعت و رسیدن به اعتدال و همنوایی با زندگی را در دستور کار خود قرار داد. بنابراین، جهان‌بینی و نگرشی که در نوروز وجود دارد، پیدا کردن رویه‌هایی است که ما را با طبیعت آشتی می‌دهد. حتی وجود سیزده بدر که به عنوان یکی از بخش‌های مهم جشن‌های نوروزی به حساب می‌آید را می‌توان به نوعی همین قرار گرفتن انسان در دایره و مدار طبیعت و محیط زیست دانست هر چند که در سال‌های اخیر بیشتر دیده شده که در روز سیزده بدر مردم به طبیعت آسیب می‌رسانند اما در فلسفه معنایی نوروز در معنای عام آن و وجود اجزایی چون سیزده بدر را می‌توان ، نوعی بازگشت به حقیقت وجودی انسان یعنی طبیعت عام دانست. این شاید همان شعر معروف مولانا باشد که مساله بازگشت به خود را این چنین  بیان می کند:

بشنو این نی چون شکایت می‌کند                             از جداییها حکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند                                       در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق                             تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش                          باز جوید روزگار وصل خویش

من به هر جمعیتی نالان شدم                                 جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم

هرکسی از ظن خود شد یار من                                از درون من نجست اسرار من

سر من از نالة من دور نیست                                   لیک چشم و گوش را آن نور نیست

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست                        لیک کس را دید جان دستور نیست

آتشست این بانگ نای و نیست باد                           هر که این آتش ندارد نیست باد

آتش عشقست کاندر نی فتاد                                 جوشش عشقست کاندر می فتاد

نی حریف هرکه از یاری برید                                 پرده‌هااش پرده‌های ما درید

همچو نی زهری و تریاقی کی دید                           همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید

نی حدیث راه پر خون می‌کند                               قصه‌های عشق مجنون می‌کند

محرم این هوش جز بیهوش نیست                         مر زبان را مشتری جز گوش نیست

در غم ما روزها بیگاه شد                                    روزها با سوزها همراه شد

روزها گر رفت گو رو باک نیست                           تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست

هر که جز ماهی ز آبش سیر شد                          هرکه بی روزیست روزش دیر شد

در نیابد حال پخته هیچ خام                               پس سخن کوتاه باید والسلام

بند بگسل باش آزاد ای پسر                               چند باشی بند سیم و بند زر

گر بریزی بحر را در کوزه‌ای                             چند گنجد قسمت یک روزه‌ای

در هر حال باید بپذیریم که مانیفست نوروز ایجاد نوعی اصلاحات در زندگی انسان است. در واقع با نگاهی عمیق به این موضوع می‌توان به درکی متفاوت از سبک زندگی انسان در روی کره زمین، تغییر مناسبات انسانی با طبیعت، جلوگیری از روش‌های استثمارگری انسان بر محیط زیست و تغییر رویکرد غارتگری منابع زیرزمینی را بخشی از این موضوع مهم دانست. نوروز چشم‌انداز زیستنی عمیق را به انسان می‌بخشد. همان‌گونه که آلبرت اینشتاین می‌گوید:«اگر به عمق طبیعت نگاه کنید همه چیز را بهتر خواهید فهمید ,2021) (Evans» و نوروز نوعی نگرش عمیق به خود و جهان پیرامون را به انسان اهداء می‌کند. در اینجا لازم است عینک عقلانیت ابزاری را از چشم برداریم و با عقلانیتی ارتباطی همان‌گونه که هابرماس بر آن تأکید می‌کند، به زندگی نگاه کنیم. با توجه به این‌که بسیاری از محیط‌شناسان معتقدند که آلودگی‌های موجود راه زندگی انسان در آینده را مسدود خواهد کرد یعنی با توجه به هجم عظیم تولید مونواکسیدکربن ، دی‌اکسید سولفور و سایر آلاینده ها، نمی‌توان امیدوار بود که خطر نابودی حیات انسان بر روی کره زمین کمتر شود. علاوه بر این ، در حال حاضر خطر سوراخ شدن لایه ازن، گرم شدن زمین، وجود ضایعات خطرناک و مصرفی شدن بشر بخشی از فرهنگ ضد طبیعی است که در اندیشه فلسفی نوروز نیز این روند انکار و نفی می‌شود. در یک نگاه فلسفی به نوروز می‌توان سه چشم‌انداز مهم در آن حائز اهمیت دانست:

الف- پاکسازی درون و بیرون

ب- حرکت آگاهانه رو به سوی آینده

ج- پیدا کردن رویه‌های همگرایی و عشق بین انسان و محیط

این سه چشم‌انداز را می‌توان از مهمترین و تأثیرگذارترین هسته‌های تغییر در مسیر توسعه هر کشور دانست. براین مبنا اگر فهم عمیقی از نوروز پیدا شود در آن صورت می‌توان آن را یک سرمایه فرهنگی عظیم دانست که در سایه‌ی آن نوعی احترام، عشق، تعامل در راستای ثبات طبیعت و حرکت انسان به سوی بلوغ به چشم می‌خورد. در واقع فلسفه معنایی نوروز ایجاد نوعی بلوغ است. بلوغی که نوع تصمیم‌گیری کنشگران اجتماعی را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. ما در قرن بیستم به دلیل غلبه‌ی تفکر اقتصاد ابزارمحور و بی توجهی به توسعه همه‌جانبه نوعی سوداگری را در روندهای اقتصادی تجربه کرده‌ایم درحالی‌که اگر به سرمایه‌های فرهنگی که در گفتمان‌های اصیل و ریشه‌دار مثل ایران وجود دارد، توجه شود می‌توان مفاهیمی نو را استخراج کرد. با نگاهی عمیق به نوروز می‌توان نوعی کنش جمعی در راستای انسجام و پایداری و سلامتی در ابعاد گوناگون را تجربه کرد. رابرت پوتنام که در زمینه سرمایه اجتماعی فعال است به ارتباط سرمایه اجتماعی با سلامتی می‌پردازد که در نوع خود قابل توجه است. او به چهارنکته مهم اشاره می‌کند: اول شبکه‌های اجتماعی به گونه‌ای کمک‌های مادی در اختیار افراد قرار می‌دهد که سبب کاهش اضطراب می‌شود. دوم شبکه ها، معیارهای سلامتی و بهداشتی را تقویت می‌کنند. سوم شبکه‌ها بهتر می‌توانند خدمات بهداشتی بهتری را تقاضا کنند. چهام تعامل و فعالیت اجتماعی سبب فعال‌تر شدن سیستم دفاعی بدن می‌شود.(PUTNAM,2000:327).

با توجه به نکاتی که پوتنام می‌گوید آن‌چه که سلامتی را تقویت می‌کند، شبکه‌های اجتماعی و تعاملات است. با نگاهی به نوروز می‌توان شکل‌گیری این شبکه‌های اجتماعی و این تعاملات را درک و استخراج کرد. در عید نوروز تأکید بر آن است که افراد به دید و بازدید یکدیگر بروند و همچنین کسانی که به هر دلیلی با دوستان و آشنایان خود ستیز یا تقابلی دارند، همه آن خصومت ها و دلگیری ها را در سال قبل جا گذاشته و به جای آن آشتی و ارتباط و تعامل دوستانه را مدنظر قرار دهند. بنابراین ملاحظه می‌شود که فلسفه آیینی نوروز را می‌توان در چارچوب‌هایی عمیق‌تر و ریشه‌ای‌تر مورد توجه و بررسی قرار داد. از سوی دیگر در فرهنگ نوروز توجه و ارزش گذاری به خود به عنوان انسانی متعالی، تقویت ارزش‌های درونی، اعتماد به نفس و تحقق انسانی بسیار انسانی فراوان تاکید شده است. در واقع انسان می‌تواند با پالایش درونی راهی به سوی تغییر مناسبات  درون فردی و عبور از افسردگی و اضطراب را تجربه کند و این همبستگی در رشد فردیتی که در انسان به وقوع می‌پیوندد ، نکته بسیار مهمی است که شاید در ادبیات توسعه پایدار به آن توجه نشده است. در واقع ما نمی‌توانیم به حفظ و بقای محیط زیست امیدوار باشیم تا زمانی که مردم خود تغییرات را به صورت عمیق در خود نپذیرند و به نوعی آگاهی فردی در این زمینه دست نیابند. در واقع زمینه‌ی ایجاد آگاهی اجتماعی، آگاهی فردی است هر چندکه نوع تغییرات اجتماعی نیز به لحاظ دیالکتیکی بر روی هر فرد تأثیر می‌گذارد، اما در نوروز فلسفه حرکت از خود آغاز می‌شود. خود پویشی در راستای مطلوبیت و کیفیت بهتر زندگی است. در این جشن عینی و آیینی هیچ تفکیک و تمایزی بین انسان‌ها وجود ندارد. در واقع قالب‌های طبقاتی و ستیزجویانه در نگاه نوروز تعدیل می‌شود و این روندی است که از آن در دنیای امروز به صلح درونی ، صلح انسان با نظام اجتماعی و صلح انسان با نظام فرهنگی و تسهیم عادلانه منابع، یاد می‌شود. لذا در نهایت می‌توان گفت که برای آن‌که بتوانیم به یک توسعه کیفی پایدار دست یابیم باید به موارد زیر توجه کنیم:

۱- ایجاد بسترهای مناسب برای افزایش اعتماد به نفس در هر  کنشگر و بالا بردن قدرت تصمیم‌گیری با توجه به مفهوم خودشکوفایی که در فرهنگ عمیق ایرانی و نوروز وجود دارد.

۲- ایجاد زمینه‌های تعامل و ارتباط بین کنشگران اجتماعی که زمینه ایجاد انسجام اجتماعی و همبستگی فراگیر را در راستای زندگی بهتر امکانپذیر می‌سازد.

۳- پیدا کردن رویه‌هایی که باعث تطابق انسان با محیط زیست می‌شود که این روند باعث تغییر نگاه به توسعه از جنبه نابهنجار به یک توسعه بهنجار و کیفی خواهد شدکه باعث بروز خلاقیت، عشق و نگاه متعالی به زندگی خواهد شد.

منابع

1- Evans ,Erin(2021) 105 Inspirational Nature Quotes on Life and Its Natural Beauty, https://brightdrops.com/nature-quotes

2-putnam,r.d (2000)Bowling alone:the collapse and revival of American community,New york:simon and Schuster.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759