به نام آنکه جان را فکرت آموخت      شُکوفا گشتن و اندیشه آموخت

-پدر: آفرین دختر گلم الان برو درستو بخون، مهمونا که اومدن مودب باش، شیرینی رو اول به اونا تعارف کن، بعد خودت بردار، هر موقع هم که عمو اینا اومدن، صدات می کنم بیا به انگلیسی بهشون خوش آمد بگو، تا بدونن دختر من، هم شاگرد اوله هم زبان خارجی بلده 

پسر!! باز تو کجا غیبت زد تا یه کار بهت میگن، بابا بچسب به درس و دانشگاه، تا برا خودت کسی بشی. نگاه به پسر عموت بکن، با ادب، بانزاکت،  کتاب خون، بی آزار، بی کلک. داداش دستشو تو اداره بند کرده، فردا پس فردا هم برا خودش رئیس میشه، وردار یه کتاب دانشگاهتو وا کن، دو تا کلمه انگلیسی بنداز وسط تا امشب عموت ببینه که تو هم اهل فضل و کمالات هستی، شاید برات یه کاری آبرومند جور کنه. نکنه می خوای مثل من کاسب شی و بیایی دم حجره پیش خودم، واسه یه قرون دوزار از صبح یه لنگه پا واستی و آخر عمری واریس بگیری! … حالا چی داری می خونی؟

-پسر: دیروز با یه استاد عصا قورت داده ضدحال، کلاس داشتم، با بچه ها پیچوندیم زدیم بیرون در در، تو مسیر برگشت از دانشگاه دور میدون انقلاب، دست فروشا بساط  کرده بودند، کتاب دست دوم حاجی آقای صادق هدایت ارزون بود، دوستم خرید، منم ازش قاپیدم ببین چی نوشته بابا، محشره … گوش کن، به پسرش اینجوری نصیحت می کنه:

توي دنيا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپيده؛ اگر نمي‌خواهي جزو چاپيده‌ها باشي، سعي كن كه ديگران را بچاپي!

سواد زيادي لازم نيست، آدم را ديوانه مي‌كنه و از زندگي عقب مي‌اندازه! فقط سر درس حساب و سياق، دقت بكن! چهار عمل اصلي را كه ياد گرفتي، كافي است، تا بتواني حساب پول را نگه‌داري و كلاه سرت نره، فهميدي؟ حساب مهمه!

بايد كاسبي ياد بگيري، با مردم طرف بشي، از من مي‌شنوي برو بند كفش، تو سيني بگذار و بفروش، خيلي بهتره تا بري كتاب جامع عباسي را ياد بگيري!

سعي كن پررو باشي، نگذار فراموش بشي، تا مي‌تواني عرض اندام بكن، حق خودت را بگير! از فحش و تحقير نترس! حرف توي هوا پخش مي‌شه، هر وقت از اين در بيرونت انداختند، از در ديگر با لبخند وارد بشو، فهميدي؟ پررو، وقيح و بي‌سواد؛ چون گاهي هم بايد تظاهر به حماقت كرد، تا كار بهتر درست بشه!…

نان را به نرخ روز بايد خورد! سعي كن با مقامات عاليه مربوط بشي، با هركس و هر عقيده‌اي موافق باشي، تا بهتر قاپشان را بدزدي!….

كتاب و درس و اينها دو پول نمي‌ارزه! خيال كن تو سر گردنه داري زندگي مي‌كني! اگر غفلت كردي تو را مي‌چاپند. فقط چند تا اصطلاح خارجي، چند كلمه قلنبه ياد بگير، همين بسه!!

***

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست // اندیشه و تلاش را زِ بهر وطن، پایانی نیست

مهرتان افزون و غم از دل‌تان بیرون باد.

سعید غلامی نتاج امیری

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (1) in /home/iranvisi/domains/iranvision1404.com/public_html/wp-includes/functions.php on line 4759