مفهوم سازی دسترسی به منابع (بخش اول)

به کوشش: سارا اسدی

 

دسترسی به منابع از جمله مفاهیمی است که درکنار مفهوم منابع در ادبیات توسعه و به ویژه نگاه منبع محور به توسعه کاربرد زیادی دارد. به نحوی که بحث منابع عموما با دو مفهوم تخصیص منابع و دسترسی به منابع همراه بوده است. دسترسی به منابع علی رغم فهم ساده و اولیه ای که به ذهن متبادر می کند، در بطن خود پیچیدگی هایی دارد. این پیچیدگی ها در قالب دیدگاه های متعددی که در رابطه با این موضوع وجود دارد قابل مشاهده است. بهتر آنست که بررسی این موضوع را با طرح این پرسش که دسترسی چیست و دسترسی به منابع چه مفهومی را دنبال می کند، شروع کنیم. پاسخ به این پرسش را می توان از چند منظر و دیدگاه مختلف بررسی کرد.

 

اولین دیدگاه این است که مفهوم دسترسی مربوط به حوزه ی حقوق و مالکیت است. در حقیقت دسترسی نوعی حق بهره مندی و در اختیارداشتن چیزی اعم از مادی و معنوی است که همیشه دراختیار داشتن آن مقدور و ممکن نیست. زیرا اساسا دسترسی زمانی معنا پیدا می کند که در اختیارداشتن آن موجودیت همیشه امکان پذیر نباشد. با توجه به این رویکرد آنگاه این سوال مطرح می شود که این حق و مالکیت از آن چه کسانی و یا چه نهادهایی است؟ در ادبیات سیاسی برای پاسخ به این پرسش لزوماً باید به پاسخ رژیم های سیاسی مختلف مراجعه کنیم.

 

از دیدگاه دوم می توان نگاهی کیفیتی به مفهوم دسترسی داشت. بدین معنا که دسترسی نوعی توانمندی است. توانایی از جنس عقلانیت وهوشمندی که امکان و شرایط بهره مندی از منابع را فراهم می آورد. به عبارت دیگر عقلانیت و هوشمندی است که دسترسی را مشخص می کند. به نحوی که هرچه عقلانیت بیشتری وجود داشته باشد چه در سطح فرد و چه جامعه امکان دسترسی هم بیشتر خواهد شد. برای روشن شدن این عقلانیت و هوشمندی می توان به مثالی در این ارتباط اشاره کرد. جامعه ای که از منبعی طبیعی برای مثال نفت بهره مند است اما به دلیل عدم آگاهی و هوشمندی نمی تواند از این منبع بهره برداری کند پس به آن منبع دسترسی ندارد.

 

در دیدگاه سوم می توان دسترسی را براساس شاخص فناوری و تکنولوژی تبیین کرد. برای روشن شدن مطلب جا دارد که نگاهی به دوره های تاریخی داشته باشیم، انقلاب کشاورزی وانقلاب صنعتی را در نظر بگیرید در هریک از این دوره های تاریخی موجودیت و چیزهای مختلفی به عنوان منبع شناخته می شدند. به عنوان مثال در دوره ی انقلاب کشاورزی آب، خاک، نیروی کار و در دوره ی انقلاب صنعتی موادخام، انرژی و نیروی کار منبع محسوب می شده اند. در واقع اگر از نگاهی کلان تر به فرایند انتخاب منابع نگاه کنیم به این مساله پی می بریم که در هر یک از این دوره ها شاخص فناوری به معنای ابزارها و دانش استفاده از آن ابزارها سبب شده که چنین مواردی به عنوان منبع شناسایی شوند. در حقیقت پاردایم های قالب تکنولوژیکی و فناوری است که فهم ما از منبع و دسترسی به آن را مشخص می کند. در قالب فناوری است که منبع شکل می گیرد و فناوری را بایستی شاخص دستیابی به منبع دانست.

 

برخی بر این باورند که تکنولوژی و آگاهی خود جزء منابع اند و چنانچه این دو مولفه را شاخص دسترسی یا بیانگر مفهوم دسترسی به منابع بدانیم در حقیقت مفهوم منابع و دسترسی را باهم درآمیخته ایم. علاوه بر این چنانچه تکنولوژی و فناوری را شاخص دسترسی در نظر بگیریم این پرسش مطرح می شود که تکنولوژی و فناوری در چه جاهایی، هستی و موجودیتی را به منبع تبدیل می کند؟ و در چه جاهایی دسترسی به منابع را تسهیل می کند؟

 

دیدگاه چهارم، این دیدگاه براین فرض مبتنی است که اساسا درخود مفهوم منبع، دسترسی به معنای توانایی در اختیار داشتن آن گنجانده شده زیرا مادامی که در اختیار داشتن آن موجودیت مطرح نباشد، اساسا آن موجودیت منبع نیست. بنابراین از یک طرف مفهوم دسترسی را در چیزی فراتر از در اختیار داشتن و توانایی دستیابی به منابع جستجو می کند و از طرف دیگر مفهوم دسترسی را به نوعی با مفهوم تبعیض و محرومیت توامان می داند. زیرا مفهوم دسترسی به یک موجودیت زمانی معنا دارد که موانعی برای دسترسی به آن موجودیت تعریف شده باشد و دسترسی به آن موجودیت برای همگان امکان پذیر نباشد. همچنین در این رویکرد دسترسی و منابع دو مقوله غیرمتداخل و تفکیک پذیر هستند.

بنابراین ادبیات دسترسی به منابع، که به طور جداگانه و خارج از مفهوم منبع مطرح می گردد در حقیقت بیشتر بر نظام توزیع منابع تاکید می کند. به عبارت دیگر در بحث دستررسی به منابع ما با بحث چگونگی شناسایی منابع، دراختیارگرفتن آن و استفاده از منابع سروکارنداریم بلکه نظام توزیع منابع، مورد توجه است. نظام توزیع منابع یعنی اینکه چه کسانی می توانند صاحب این منابع شوند و چه کسانی نمی توانند. به بیان دیگر در نظام توزیع، موانعی برای دسترسی عده ای تعریف شده است که شناسایی این موانع می تواند منجر به شناخت ما از مفهوم دسترسی به منابع شود.

 

رویکرد پنجم، بر پایه این باور است که اولا ًمفهوم دسترسی نیز همچون مفهوم منبع امری پویا و داینامیک و در حال تغییر است، در حیقیت همانطور که ارزش گذاری منابع و شناختن یک موجودیت به عنوان منبع در طول تاریخ دستخوش تغییر بوده است مفهوم دسترسی نیز همپای مفهوم منبع تغییرکرده است و دوماً مفهوم دسترسی به منابع را بایستی در ارتباط با مفهوم منبع ارزیابی کرد. به عبارت دیگر زمانی که از دسترسی به منابع صحبت می کنیم بایستی بدانیم منظور ما دسترسی به کدام دسته از منابع است و بایستی بین دسترسی به منابع مختلف تفکیک قایل شد. بنابراین اگر منابع در سه کانتکس طبیعی، انسانی و غیرملموس قرار می گیرند، دسترسی به این منابع هم درسه کانتکس جداگانه و به موازات آنها قرار دارند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *