یادداشتی از رضا مجیدزاده درباره برد حسن روحانی در انتخابات و اهمیت فضای مجازی

تحلیلی از چگونگی برد انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات ۱۳۹۲؛

سفر تبلیغاتی به استان مجازی

مثلث آنلاین: رشد گرایش به حسن روحانی به واسطه تبلیغ در فضای مجازی شکل گرفت.

رضا مجیدزاده :  یک هفته پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۲، افراد بسیار اندکی بودند که گمان می‌کردند حسن روحانی، پیروز انتخابات خواهد بود. اما روز انتخابات، این گمانه تبدیل به انتظار بسیاری از مردم و تحلیلگران شد! هرچند که حمایت چهره‌های برجسته اصلاحات از حسن روحانی در واپسین روزهای تبلیغات و کناره گیری راهبردی نامزد اصلاح‌طلبان در پیروزی روحانی تاثیر بسیار برجسته‌ای داشت، اما تحقق برد انتخاباتی او به واسطه دو تحول مهم در جامعه ایرانی رخ داده است که نیاز به توجه جدی دارد. این تحولات توضیح می‌دهند که چگونه در عرض یک هفته روحانی در افکار عمومی ایران رشد کرد و چگونه ساختار سنتی چیرگی گروه‌های حامی- پیرو به یک بازی تو در توی منتهی به تثبیت نقطه کانونی جامعه ایران تبدیل گشت.تجربه تاریخی دوران ماقبل مشروطیت، بحبوحه مشروطیت، ایران شبه مدرن و ایران بعد از انقلاب ۵۷ نشان می‌دهد که مفهوم مرجعیت کنش در بین گروه‌های اجتماعی به‌شدت متکاثر و فردگرایانه شده است. از زمان رویارویی ایرانیان با تمدن غربی، روشنفکران نیز به جمع مراجع کنش افزوده شده و در دوران شبه مدرن مفاهیم حزب و گروه سیاسی معنا پیدا کرده‌اند. تفاوت دیدگاه روشنفکران نیز قلمروی این تکثر را گسترش داده است. گرچه فعالیت احزاب به‌شدت محدود شده است اما امروزه میزان تکاثر بسیار بیشتر از گذشته است. به این ترتیب افراد در تعیین گرایش خود، محاسباتی برخاسته از مدل‌های ذهنی خود که از منابع اطلاعاتی متفاوت شکل گرفته دارند. البته این گرایش، نماینده کامل سازه ذهنی آنها نیست و به خاطر ویژگی تاریخی اکنون زدگی و ناشکیبایی، عنصر هیجان و حافظه موقت از اهمیت بسیار برجسته‌ای برخوردار می‌شود. اما میزان اهمیت حافظه موقت نیز رو به کاهش است و تحول دیگری که به تقویت رویکرد متکثر و گذار از اتکای صرف به مراجع تایید کنش منجر شده است، انتشار سریع و چندمنبعی اطلاعات در جامعه است که یک جامعه موازی جامعه واقعی به وجود آورده است. این جامعه مجازی، محمل دریافت بازخوردهای انفرادی و تفاسیر انفرادی از وقایع مختلف است که انحصار مراجع سنتی تایید کنش را تا حد زیادی کاهش می‌دهد.

به‌عبارت دیگر در بافتار سنتی جامعه ایرانی، منابع اطلاعاتی که به اندازه منابع امروزی متنوع و متکثر بوده و اطلاعات گاه متضادی را با سرعت بالا منتشر می‌کنند وجود نداشته و در نتیجه گروه‌های مرجع تایید کنش، مصدر اصلی جریان‌های اجتماعی بوده‌اند. اما به تدریج این بافت تغییر کرده و رشد فناوری اطلاعات باعث شده تا منابع متفاوت بتوانند اطلاعات را با پیامی‌متفاوت مخابره کنند. از یک طرف امکان مخابره پیام متفاوت از یک خبر یکسان نیز به‌شدت تقویت شده و از طرف دیگر امکان مقایسه منابع خبری مختلف توسط افراد باعث شده تا برخی از گروه‌ها یا افراد نتوانند به منابع خبری مختلف، پیام‌های خبری متفاوتی ارسال کنند تا برد انگیزشی پیام‌های خود را گسترش دهند. شبکه اینترنت و دسترسی به ماهواره از مهمترین مولفه‌های منجر به این تحول در ایران بوده‌اند که روی پلتفورم های مختلف امکان پیاده سازی دارند. آنچه در جریان انتخابات ۱۳۹۲ رخ داد این بود که اغلب رسانه‌های داخلی این تحول را نادیده گرفتند و سعی داشتند در جریان تبلیغ برای گروه‌هایی خاص به همان شیوه سنتی دستکاری اطلاعات یا خمیدگی اطلاعات اتکا کنند، اما مهمترین مزیت رقابت در عرصه رسانه این است که امکان دستکاری یا ارسال پیام‌های ناخالص را به دست می‌دهد. گذشته از این یکی از مهمترین شانس های برد انتخابات نیز به واسطه غفلت از این خصوصیت مهم در دو جایگاه متفاوت، پیام‌هایی فراخور آن دو جایگاه ارسال کرد که به واسطه کارآیی اطلاعاتی منابع اطلاعاتی و امکان مقایسه ارسال این پیام‌های متناقض بسیاری از طرفداران خود را از دست داد. علاوه بر این، تحولات مزبور باعث شدند تا یک استان مجازی شکل بگیرد که از نظر تنوع قومی، مذهبی، جغرافیایی و ملیتی بسیار بزرگ و اثرگذار است و به واسطه تقویت تحول اول باعث می‌شود تا خمیدگی اطلاعات به کمترین میزان برسد. ستان فضای مجازی

رشد گرایش به حسن روحانی به واسطه تبلیغ در فضای مجازی شکل گرفت. روحانی به‌خاطر ائتلاف نانوشته با اکبر هاشمی رفسنجانی از یک طرف و ائتلاف با اصلاح‌طلبان در واپسین روزهای تبلیغات توانست زمینه ‌ترغیب ثبت نام خود توسط رای‌دهندگان روی برگه‌های رای را محقق سازد. به دیگر سخن روحانی به واسطه سفر ضمنی موثر تبلیغاتی به استان بزرگ فضای مجازی در کنار جلب اعتماد قومیت‌ها و اقلیت‌ها برنده انتخابات ۹۲ شد. بنابراین اقبال روحانی را نمی‌توان به مثابه میل رای‌دهندگان به توزیع در نظر گرفت بلکه خواست عمومی برای ثبات و اصلاح بازار سیاسی از مهمترین عوامل ایجاد نقطه کانونی روی نام روحانی بود. در واقع برد احمدی‌نژاد در دور نهم نیز به واسطه انتخاب توزیع نبود بلکه پیامی ‌که او در واپسین روز تبلیغات در یک برنامه تلویزیونی صادر کرد باعث شد تا با اقبال گسترده مواجه شود؛ محمود احمدی‌نژاد رو به دوربین گفت که می‌خواهد مدار بسته قدرت را بشکند و این علامتی از گرایش ظاهری به کاهش انحصار در بازار سیاسی بود که در عمل به ایجاد یک قطب انحصاری به‌شدت ناکارآمد منجر شد و خود مداری بسته و فاسد ایجاد کرد. خطای راهبردی دولت نهم و دهم تنها به نقض شعارهای عدالت طلبانه و مبارزه با فساد محدود نمی‌شود؛ دولت نهم و دهم نه تنها استان مجازی را نادیده گرفت بلکه حتی یک سفر به آن نداشت و خود را در تقابل کامل با آن قرار داد. بدین ترتیب موجبات افت اقبال او در جامعه واقعی نیز به وجود آمد چون استان مجازی بازخوردهای مناسب در رابطه با سیاست‌های به ظاهر عدالتخواهانه اما در واقع انحصارطلبانه و تمامیت خواهانه حامیان او را فراهم ساخت. در واقع برد روحانی نتیجه درایت بازیگران استان مجازی بود که امکان ایجاد اجماع در پیرامون او و قابلیت اصلاح بازار سیاسی در فضای با ثبات و میانه‌رو را درک کردند. روحانی نیز با شناخت فضای محیط توانست پیام مناسبی در مناظره آخرین جمعه پیش از انتخابات به وجود آورد. ضای پیام بنفش

در انتخابات ۹۲ انتظار می‌رفت تا رای روستاها و شهرهای کوچک – به اندازه تقریبی چهارده میلیون نفر – و تصور بیشتر کارشناسان بر این مبنا بود که سفرهای استانی و نمایش ایجاد کالاهای عمومی و تلاش برای اصلاح توزیع منابع باعث شود تا این گروه‌ها به نامزد متمایل به طیف دولت نهم و دهم رای بدهند. معمولا در شهرهای متوسط و بزرگ نیز که حدود پانزده میلیون نفر واجد شرایط بوده‌اند در دوره پیشین انتخابات ۸۵ درصد از این واجدان شرایط نزدیک به شصت درصد آرای خود را به‌حساب محمود احمدی‌نژاد ریخته بودند. در کلان شهرها و تهران نیز با وجود تقریبی همین تعداد واجد شرایط، محمود احمدی‌نژاد در دوره پیشین چیزی در حدود ۳۵ درصد آرا را به خود اختصاص داده بود. نامزد طیف دولت نهم و دهم در انتخابات یازدهم رد صلاحیت شد و مطالبات اکثر مردم نیز به سمت تثبیت فضای اقتصادی و سیاسی گرایش داشت. از دید جامعه‌شناسی قومیت‌ها نتایج انتخابات نشان می‌دهد که حسن روحانی تنها در استان‌های چهارمحال و بختیاری، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد از محسن رضایی عقب ماند، اما در بیشتر استان‌های مرزی بالاترین رای را به خود اختصاص داد. یکی از روزنامه‌نگاران و حقوقدانان بندر ترکمن در مصاحبه‌ای با دویچه وله در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ اعلام کرده بود که «به‌طور قطع مردم مناطق بلوچستان، کردستان و ترکمن‌صحرا به‌طور سنتی به اصلاح‌طلبان رای دادند. باتوجه به سابقه ذهنی بدی که اصولگرایان در بین مردم ایران به‌خصوص اقلیت‌های قومی‌ و دینی دارند، رای‌دهندگان اقوام به اصلاح‌طلبان رای خواهند داد و کاندیدای اصلاح‌طلب را کسی می‌دانند که وضعیت را در مناطق قومی‌و دینی اگر بهتر هم نکند، بدتر از آن هم نخواهد کرد، بنابراین اقبال اکثر رای‌دهندگان مناطق قومی‌و دینی با آقای حسن روحانی بوده است.» این میزان اعتماد به حسن روحانی در این مناطق به واسطه بیانیه حقوق اقوام روحانی و برنامه‌هایش در قبال اقوام ایرانی به وجود آمده است. با این وجود مراجعه به سایت روحانی سنج نشان می‌دهد که رفع تبعیض قومیتی، رفع تبعیض جنسیتی، تعیین معاون از اقلیت‌ها و ایجاد امکان اجرای آداب و فرایض دینی مذهبی اقلیت‌های مذهبی حتی پیگیری هم نشده است. هرچند که انتخاب یک شهردار زن بومی‌در سیستان و بلوچستان نشان می‌دهد که به این وعده ‌بی توجهی نشده و باید توجه داشت که اصلاح ساختارهای نهادی به‌شدت زمانبر و پرهزینه است. اما تجربه چند دهه گذشته نشان می‌دهد که دولت‌ها همواره در اعتبار تعهدات انتخاباتی خود مشکل داشته‌اند و اقبال مجدد به آنها در دورهای دوم حضورشان به‌عنوان کاندیدا نشان می‌دهد که میزان اعتبار تعهدات ظاهرا چندان مورد توجه گروه‌های اجتماعی نیست و مشارکت انتقادی به‌شدت اندک است، در حالی که مشارکت انتقادی می‌تواند نمایانگر گرایش واقعی گروه‌های اجتماعی نسبت به رویکرد اجرایی کشور باشد. اصلاح خمیدگی اطلاعات در استان فضای مجازی

مهمترین پیام برد انتخاباتی حسن روحانی این است که باید استان فضای مجازی را جدی گرفت. عضویت اعضای بلندپایه دولت یازدهم در شبکه اجتماعی فیسبوک نشان می‌دهد که آنها نیز اهمیت این استان را درک کرده‌اند. اهمیت دادن به این استان بزرگ از چند جهت اهمیت کلیدی دارد:

در این استان همه افراد بدون توجه به‌ هویت قومی، مذهبی، فیزیکی، نژادی، ملیتی و غیره از حقوق منصفانه و عادلانه و دسترسی برابر و یکسان برخوردارند.

در این استان هر کس می‌تواند با استفاده از مشاهده خود به یک رسانه تبدیل شود و از این روی امکان خمیدگی اطلاعات توسط بازیگران بزرگ به حداقل می‌رسد.

می‌توان از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی در بسیاری از سطوح فردی و اجتماعی به منظور شناسایی مسائل و تعیین راه حل آنها، برقراری روابط اجتماعی، اداره امور تشکیلاتی، سیاستگذاری و رهنمون سازی افراد در مسیر دستیابی به اهداف استفاده کرد.

استان فضای مجازی این پتانسیل را دارد که اهرمی‌برای افزایش قدرت ملی باشد و در کنار حاکمیت به پیشبرد اهداف همسو با منافع ملی (برای همه ایرانیان بدون توجه به مذهب، نژاد، قومیت و پیوندهای خانوادگی) در روابط بین‌الملل کمک کند. مشروط بر اینکه حاکمیت نیز تقابل با این استان را به تعامل سازنده با آن تبدیل کرده و از پتانسیل‌های آن برای توسعه کشور بهره گیرد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *