پرداختن به مساله هویت و چالشهای هویتی از این جهت اهمیت دارد که افراد نمی‌توانند برای همیشه در موقعیتی از تضاد بین ذهنیات خویش و واقعیتهای محیط اطرافشان باشند. حل این تضادها به معنای همسویی فرد با ارزشهای جامعه و کاهش احتمال بروز نابهنجاری اجتماعی و اغتشاش ارزشهاست. از این منظر، هویت، نشانگر راه‌حلی است که فرد برای این تضادها به دست آورده یا در تلاش برای همسویی هر دو جهان ذهنی و عینی، به آن دست یافته است. این مساله وقتی جدیتر می‌شود که در شرایط افزایش تضاد پیش‌گفته، گروه‌های مختلف قدرت (داخلی یا خارجی) تلاش می‌کنند تا چیدمان عناصر هویتی (مثلا ملی، مذهبی، تاریخی و …) را بر اساس اهمیت، مرتب کنند تا در بلندمدت، اهداف و منافع اقتصادی- سیاسی خود را تامین کنند. این تلاش برای موضوعیت دادن به یک اولویت‌بندی برای عناصر هویت که در مسیر منافع قدرت است، می‌تواند مسیر توسعه را به واسطه تشدید تنش تضادهای درونی فرد یا تضادهای بیرونی بین گروههای هویتی مختلف، مختل کند چرا که چنین تضادهایی، کاهنده انرژی لازم برای حرکت در مسیر پیشرفت و توسعه است که بیش از هر چیزی به همکاری و انسجام ملی، وابسته است.

پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات در هزاره سوم و افزایش سرعت انتقال اطلاعات در کنار افزایش منابع انتشار اطلاعات، موجب شده است تا علاوه بر آموزش رسمی و جامعه‌پذیری (در گروه‌ها یا خانواده)، دریافت فرد از تجربیان دیگران در جهانی کوچکتر از نظر ارتباطی نیز به بازنگری مستمر او بر عضویت خویش در مجموعه‌های هویتی بیانجامد چرا که فرد با مقایسه حالت موجود موقعیت اجتماعی خود (مثلا کشور ایران) با باورش به حالت مطلوب، بر مبنای شیوه رمزگشایی خود از محیط اطراف، بازخوردی مثبت یا منفی نسبت به برخی از مجموعه‌های هویتی خود دست یافته و عضویت خود را تقویت یا لغو کند.

شوربختانه در حال حاضر، نگاهی همه‌ یا هیچ نسبت به این بمباران اطلاعاتی، وجود دارد که یا آن را به طور کامل نفی می‌کند یا به طور کامل و بدون درنگ، آن را می‌پذیرد. در واقع فقدان نگاه ارگانیک به هویت ایرانی، ارکان آن در نزد نسل جوان را متزلزل کرده است؛ گروهی این هویت را ثابت و صلب می‌دانند که منجر به تضادهای بسیار شدید با تحولات اجتماعی و فناوری می‌شود و گروهی نیز آن را چون یک ظرف خالی که هر لحظه قابلیت تغییر مظروف دارد، می‌انگارند اما از انسجام ارگانیک اجزای ظرف، غافلند. به همین خاطر، رفتارها و کنشهای اجتماعی ما، دچار نوعی اغتشاش ارزش و حتی درجه‌یی از آنومی است. در وهله اول، مشخصه مبهمی از تعریف هویت در نزد ایرانیان است که تا حدی به خاطر ناامنی تاریخی شکل گرفته و جامعه‌یی ناپایدار از منظر هویتی شکل داده که با سیالیت یا فرهنگ‌پذیری به تعبیر مثبت آن، تفاوت دارد. به دیگر سخن، فرد و اجتماع از نظر هویتی تکلیف روشنی ندارد و انتظارات روشنی به دست نمی‌دهد. در واقع چنین جامعه‌یی به سمت تعریف نمی‌رود و بیشتر هویت آن بر مبنای مواضع موقتی تاریخی است که با تحول فرهنگی تفاوت دارد. دومین بُعد مساله‌ساز، تضاد شدید بین دو مجموعه هویتی مرجع است که رقابتی به قدمت شروع دوران تجددخواهی در قاجار دارند و رقابت آنها حذفی است و این رقابت حذفی در کنار بی‌میلی به تعاریف روشن از هویت، می‌تواند چالشهایی جدی برای آینده هویت ایرانی ایجاد کند که مساله اصلی این تحقیق است. بنابراین در این تحقیق بر روی آینده‌پژوهی چالشهای هویت ایرانی تمرکز خواهد شد.

سامان گزارش حاضر به این شرح است: در قسمت اول، هویت و اهمیت آن در فرایند توسعه در کانون توجه قرار می‌گیرد. قسمت دوم به ارکان هویتی جامعه ایرانی از منظر اهمیت هویت برای توسعه، اختصاص دارد و در قسمت سوم به چالشهای جاری هویتی ایرانی پرداخته می‌شود تا مقدمه‌یی برای ورود به آینده‌پژوهی چالشهای هویت ایرانی در قسمت چهارم باشد.

متن کامل گزارش را در فایل پیوست مطالعه بفرمایید.

آینده‌پژوهی هویت ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *